امین روشن پور؛ پیام روشنفکر؛ الهام مرادی نژاد؛ وجیهه نظری
چکیده
کار کودک در خیابان پدیده ای پیچیده ، چند بعدی و رو به رشد است که به عنوان یکی از مسائل اجتماعی در جامعه مطرح می باشد. مطالعه حاضر به روش ارزیابی سریع و پاسخ، در سال 99-1398 با استفاده از روش های کیفی( بحث گروهی متمرکز، مصاحبه ی عمیق) و کمی جهت گردآوری داده ها از افراد مطلع کلیدی و کودکان خیابانی اجرا شد. در بخش کیفی، با نمونه گیری هدفمند، 10 ...
بیشتر
کار کودک در خیابان پدیده ای پیچیده ، چند بعدی و رو به رشد است که به عنوان یکی از مسائل اجتماعی در جامعه مطرح می باشد. مطالعه حاضر به روش ارزیابی سریع و پاسخ، در سال 99-1398 با استفاده از روش های کیفی( بحث گروهی متمرکز، مصاحبه ی عمیق) و کمی جهت گردآوری داده ها از افراد مطلع کلیدی و کودکان خیابانی اجرا شد. در بخش کیفی، با نمونه گیری هدفمند، 10 مصاحبه فردی با مطلعان کلیدی و 3 بحث گروهی با استفاده از پرسشنامه های نیمه ساختار یافته با کودکان خیابانی انجام گرفت. در بخش کمی پس از شناسایی 21 پاتوق خیابانی کار کودکان با استفاده از نمونه گیری زمان – مکان و پرسشنامه، اطلاعات 75 کودک خیابانی در پاتوقهای کار کودکان جمع آوری شد. به منظور تحلیل داده ها در بخش کیفی از تحلیل محتوای کیفی استفاده شد. یافته ها نشان میدهد بیشتر کودکان خیابانی خرم آباد به کارهایی از جمله انواع دست فروشی( فروش آدامس، پشمک، گل، و...) شیشه پاک کردن ماشین و وزن کشی مشغول اند.کودکان خیابانی شهر خرم آباد عمدتا پسر و از نظر ترکیب ملیتی- قومیتی همگی ایرانی هستند. یافته های این مطالعه، نشان میدهد که فقر، عامل اصلی در ورود کودکان به خیابان است. علاوه بر عامل اقتصادی، عوامل دیگری همچون وضعیت نامطلوب اجتماعی- اقتصادی خانواده ها از جمله: اعتیاد سرپرست خانواده، بی سوادی و کم سوادی والدین، نگاه ابزاری به فرزند توسط والدین، عدم مهارت و بیکاری سرپرست خانواده و حاشیه نشینی نیز نقش موثری در خیابانی شدن کودکان دارد.
حسین ملتفت؛ سجاد بهمنی
چکیده
این مطالعۀ کیفی با هدف کاوش میان ذهنیت مهاجران واردشده به دو محلۀحاشیه نشین اهواز و ارائۀ یک مدل پارادایمی از کنش های آنان و شرایط وپیامدهای مرتبط به انجام رسیده است. روش مورداستفاده در این پژوهش نظریۀداد هبنیاد بوده است. داد ههای این پژوهش از طریق مصاحبۀ عمیق و شیوةنمونه گیری هدفمند نظری در شهر اهواز گردآوری و جهت تحلیل داد هها ...
بیشتر
این مطالعۀ کیفی با هدف کاوش میان ذهنیت مهاجران واردشده به دو محلۀحاشیه نشین اهواز و ارائۀ یک مدل پارادایمی از کنش های آنان و شرایط وپیامدهای مرتبط به انجام رسیده است. روش مورداستفاده در این پژوهش نظریۀداد هبنیاد بوده است. داد ههای این پژوهش از طریق مصاحبۀ عمیق و شیوةنمونه گیری هدفمند نظری در شهر اهواز گردآوری و جهت تحلیل داد هها از پنجشیوة کدگذاری باز، توسعۀ مفاهیم، وارد کردن زمینه، وارد کردن فرایند ویکپارچه سازی مقولات استفاده شد. داده های گردآور یشده در قالب شش مقولۀعمده و یک مقولۀ هسته کدگذاری و تحلیل شدند. مدل پارادایمی ارائ هشدهشامل سه بعد شرایط، کنش تعامل ها و پیامدهاست که در بخش شرایط شاملرسانۀ شهرگرا، آرمان گرایی و ایدئالیسم، دگرگونی ایستارها و نگرش ها؛ در بخشکنش- تعامل شامل مهاجرت در جهت راح تطلبی مصر فگرایانه/ شغلی؛ و دربخش پیامد شامل تقویت اقتصاد غیررسمی است که حول یک مقولۀ هسته به ناممهاجرت به مثابۀ کنشی افق گشایانه شکل گرفته اند.
یعقوب احمدی؛ محمد صدیق محمدی؛ فرهاد ابراهیمی
چکیده
پیامدها و پسامدهای شیوع ویروس کرونا چنان گسترده است که بسیاری از اندیشمندان حوزههای علوم اجتماعی از شکلگیری جهانی متفاوت با ویژگیهای متمایز با عنوان «دنیای پساکرونا» سخن به میان میآورند. چنین بیانی در حقیقت نشان از اهمیت مسئله و گستردگی میزان تأثیرگذاری آن بر جنبهها و حوزههای مختلف زندگی بشری در اقصا نقاط این ...
بیشتر
پیامدها و پسامدهای شیوع ویروس کرونا چنان گسترده است که بسیاری از اندیشمندان حوزههای علوم اجتماعی از شکلگیری جهانی متفاوت با ویژگیهای متمایز با عنوان «دنیای پساکرونا» سخن به میان میآورند. چنین بیانی در حقیقت نشان از اهمیت مسئله و گستردگی میزان تأثیرگذاری آن بر جنبهها و حوزههای مختلف زندگی بشری در اقصا نقاط این کرۀ خاکی دارد. چنین پیامدهایی بدون تردید در مناطق حاشیهای و کمتربرخوردار در مناطق مختلف جهان و از جمله ایران اثرات ماندگارتر و شدیدتری بر جای خواهد گذاشت. مطالعۀ حاضر با هدف بررسی نحوۀ مواجهه و مقابلۀ شهروندان نواحی حاشیۀ شهر سنندج، و ارزیابی اثرات سکونت در این مناطق بر راهکارها، راهبردها، امکانات و فرصتهای شهروندان در مواجهه با مسائل اجتماعی، و در این مورد خاص، ویروس کرونا، تدوین شده است. پژوهش به روش نظریۀ زمینهای انجام پذیرفته است و اطلاعات مورد نیاز با استفاده از مصاحبه جمع آوری شدند، دادههای به دست آمده با بهره گیری از نرم افزار "اطلس تی" تجزیه و تحلیل شدند. پس از انجام فرایند کدگذاری، و اخذ 56 کد و 5 مقولۀ اصلی، نهایتاً مقولۀ محوری با عنوان "زنجیرۀ فقدان" به عنوان خروجی نحوۀ مواجهه و مؤلفههای پیرامونی شهروندان حاشیهنشین شهر سنندج با کروناویروس مطرح شد. همچنین، بر اساس مدل پارادایمی، مقولۀ زنجیرۀ فقدان از شرایط عِلّی (علت و معلولی) همچون محرومیت اجتماعی و نابرابری اجتماعی نشئت گرفته است که خود با ظهور عوامل واسطهای همچون فقدانمهارت و فقدان آگاهی و فقدان حمایت با شرایط زمینهای چون رکود و تورم، بی اعتمادی، ناامیدی، افسردگی و عدم دسترسی به فضای مجازی به عنوان یک هستۀ مرکزی قابل شناسایی است. به صورت خلاصه، افراد حاشیهنشین قربانی شرایط اجتماعی و اقتصادی خود هستند و بیشتر از سایر افراد در دوران کرونا مورد هجمۀ مشکلات قرار میگیرند و این به آن معناست که کروناویروس برخلاف آنچه اشاره شده است، ویروسی "دموکرات" نیست و همه را به یکسان مورد هجوم و آسیب قرار نمی دهد.