نوع مقاله : علمی

نویسنده

عضو هیأت علمی پژوهشکده فرهنگ، هنر و معماری جهاد دانشگاهی، دانشجوی دکترای جامعه شناسی دانشگاه تهران

چکیده

بر دو مبنای ذهنی و عینی استوار است. بعدی را که بر « تواناییِ اثرگذاری بر دیگران »
قدرت » و بعدی را که مبنای عینی دارد « قدرت معنوی » مبنای ذهنی استوار استمی نامیم. در گذار از قاجار به پهلوی، هم قدرت تشکیلاتی و هم قدرت « تشکیلاتی
معنوی روحانیت دستخوش تحول شد. تحول در قدرت معنوی روحانیت آن بود که با
مواجه شد و تحول در قدرت تشکیلاتی روحانیت افول « ملی گرایی » رقیبی تازه به نام
آن قدرت بود. به این ترتیب، سازگاری نسبی میان قدرت تشکیلاتی و قدرت معنوی
روحانیت که در دورة قاجار وجود داشت، در دوران پهلوی از میان رفت و نزاع میان
روحانیت و حکومت رو به حاد شدن گذاشت.

کلیدواژه‌ها