نوع مقاله : علمی

نویسندگان

1 دانشیار گروه جامعه شناسی دانشگاه تربیت معلم تهران

2 کارشناس ارشد دانشگاه شیراز

چکیده

همانند سایر کشورها در ایران نیز برخی افراد از هویت جنسی خود راضی نیستند و تلاش می‌‌کنند آن را تغییر دهند. هرچند نظام حقوقی جامعة ایران عمل تغییر جنس را (تحت شرایطی) مجاز می‌داند، افراد تغییرجنس‌خواه در فرایند تغییر جنس و حتی بعد از آن در زندگی فردی و اجتماعی خود با محدودیت‌های زیادی روبه‌رو هستند. این وضعیت موجودی سرمایة اجتماعی و سطح کیفیت زندگی آن‌ها را کاهش می‌دهد. نوشتار حاضر با تکیه بر دیدگاه لین که معتقد است کیفیت زندگی نوعی بازگشت سرمایة اجتماعی است، ابتدا میزان سرمایة اجتماعی و کیفیت زندگی جوانان تغییرجنس‌خواه ایرانی را توصیف می‌کند، سپس با الهام از دیدگاه لین رابطة میان سرمایة اجتماعی و کیفیت زندگی آن‌ها را تحلیل می‌نماید. اطلاعات تحقیق در سال 1387 از طریق روش پیمایش و پرس‌وجو از 168 نفر از افراد تحت پوشش مراکز مختلف سازمان بهزیستی کل کشور گردآوری شده است. نتایج به دست آمده حاکی از آن است که میانگین سرمایة اجتماعی و کیفیت زندگی پاسخ‌گویان از میانگین ریاضی مورد انتظار پایین‌تر است و بین این دو عامل رابطه‌ای مستقیم وجود دارد. نازل بودن میزان سرمایة اجتماعی تغییرجنس‌خواهان باعث شده بازگشت در بعد اظهاری سرمایة اجتماعی آن‌ها یعنی کیفیت زندگی‌شان تضعیف شود.  

کلیدواژه‌ها

مقدمه

جنس به‌مثابة بنیادی‌ترین عنصر هویتی از آغاز تا پایان زندگی همراه انسان است. در خلال فرایند جامعه‌پذیری، اعضای جامعه الگوهای ادراکی، عاطفی و رفتاری مربوط به جنس خود را فرا گرفته و درونی می‌سازند. آن‌ها می‌آموزند که در موقعیت‌های اجتماعی مختلف آن‌طورکه از اعضای یک گروه جنسی خاص انتظار می‌رود رفتار کنند. طی کردن موفقیت‌آمیز این فرایند موجب شکل‌گیری یک هویت جنسی سازگار با جامعه می‌گردد. اما گاه در این مسیر اختلالاتی به وجود می‌آید. به این معنا که ممکن است فرد از نظر زیستی ویژگی‌های یک جنس خاص را دارا ‌باشد اما از جهت روحی و روانی خود را به آن گروه متعلق نداند. چنین فردی مانند یک نفر از اعضای جنس مخالف احساس و رفتار می‌‌کند. بدیهی است این وضعیت دوگانه به طور معناداری موجب اختلال روانی و تضعیف عملکرد فرد می‌شود (سگلی،[1] 2000: 466-458). این پدیده که در اصطلاح ترانس‌سکشوالیتی[2] نامیده می‌شود، به واژه‌های متفاوتی مانند تراجنسی، گذرجنسی، دگرجنس‌خواهی، دگرجنس‌باوری، جنس‌گذری یا نارضایتی جنسی ترجمه شده است. در این مقاله، از عبارت تغییرجنس‌خواهی استفاده می‌شود زیرا به نظر می‌رسد مفهوم روشن‌تری را به ذهن متبادر می‌سازد.

قضاوت در این مورد که تغییرجنس‌‌خواهی یک بیماری روانی، اختلال هویتی، انحراف، یا رفتار عادی است، موضوع پرمناقشه‌ای است. زیرا این وضعیت هم از شرایط زیستی و هم از عوامل محیطی زیادی تأثیر می‌پذیرد. تغییرجنس‌خواهی چه در حد ذهنی باقی بماند و چه به تغییر کامل جنس بینجامد، دربردارندة پیامدهای قابل توجهی است. به طوری که مسیر زندگی افراد را دگرگون می‌سازد. به این جهت «عمل تغییرجنس یک نوع مهاجرت جنسی از بدن جعلی تلقی می‌شود» (هیرچوور، 1997). زیرا تغییر شگرف در شکل بدن، بر ذهنیت تجسد‌یافتة افراد و حسی که نسبت به خود دارند تأثیر می‌گذارد. «زمانی که افراد تغییرجنس‌خواه به بازسازی، آراستن و شکل جدید دادن به بدنشان اقدام می‌کنند، این امر نظام احساسات، مجموعة نقش‌ها و میزان نظارت بر آن‌ها را دگرگون می‌سازد» (جانسون، 2007: 55).

به خاطر شکل ظاهر و رفتارهای تاحدی نامتعارف که افراد تغییرجنس‌خواه دارند و به دلیل فقدان آگاهی‌های عمومی، بسیاری از مردم تغییرجنس‌خواهی را نوعی انحراف جنسی می‌دانند و به این دلیل تغییرجنس‌خواهان را در شبکة روابط اجتماعی خود نمی‌پذیرند. وضعیت یادشده با احساس طردشدگی از شبکة تعاملات اجتماعی و کاهش سرمایة اجتماعی همراه است.

سرمایة اجتماعی از ویژگی خودزایی و خود مولدی برخوردار است. یعنی استفاده از آن زمینه را برای تولید و تقویت آن فراهم می‌سازد و استفاده نکردن از آن موجب فرسایش و نابودی آن می‌شود (نامی، 1390: 25). از آنجا که سرمایة اجتماعی با انواع دیگر سرمایه مرتبط است، فرسایش آن در مجموع موجودی سرمایة فرد در عرصه‌های دیگر را کاهش می‌دهد و درنهایت به تنزل کیفیت زندگی منتهی خواهد شد.

در مورد سرمایة‌ اجتماعی و کیفیت زندگی تغییرجنس‌خواهان تاکنون تحقیق مستقلی انجام نشده است، اما براساس برخی اطلاعاتی که در سطح عمومی‌تر وجود دارد، می‌توان در مورد شرایط آن‌ها نیز به ارزیابی تقریبی پرداخت.

نتایج پژوهشی که اخیراً در میان 4500 نفر از افراد 15-29 سال ساکن در مراکز استان‌های کشور به دست آمده نشان داده که میزان سرمایة اجتماعی جوانان در ایران به لحاظ بیشتر مؤلفه‌ها و ابعاد پایین و رو به متوسط است. از بین مؤلفه‌های مختلف روابط انجمنی به‌ویژه قبول مسئولیت اجرایی در نهادهای مدنی، کمک به نهادها و اعتماد به مسئولان و اطمینان از رعایت وظایف شهروندی در حد پایین‌تری است (شیانی و همکاران، 1388: 75). 

از طرف دیگر، اطلاعات پژوهشی حاکی از آن است که در ایران شاخص کیفیت زندگی برای همة اعضای جامعه در سطح پایینی قرار دارد. بر اساس شاخص کیفیت زندگی سال 2010، کشور ما در بین 194 کشور جهان رتبة 150 را دارد. هرچند ایران نسبت به سال  2009 سیزده رتبه صعود داشته، هنوز هم درشمار کشورهای نسبتاً ضعیف محسوب می‌شود. ایران به لحاظ کیفیت زندگی از کشورهایی چون قزاقستان، عمان، عربستان سعودی، عراق، افغانستان، پاکستان و یمن بالاتر و از کشورهایی مانند ترکیه، اردن، لبنان، سوریه، ارمنستان، بحرین، قطر، امارات و ازبکستان پایین‌تر است (سجادی، 1390: 148).

با الهام از اطلاعات یادشده، که نشان می‌دهد هم میزان سرمایة اجتماعی جوانان و هم میزان کیفیت زندگی ایرانی‌ها در سطح پایینی است، می‌توان برآورد کرد که افراد تغییرجنس‌خواه، که اغلب در حاشیة مناسبات اجتماعی قرار دارند، نسبت به میانگین مردم از سطح نازل‌تری از سرمایة اجتماعی و کیفیت زندگی برخوردارند.

اگر یکی از معیارهای جامعة سالم و مطلوب بهره‌مندی عادلانه همة‌ اعضای جامعه از حقوق فردی و اجتماعی‌شان باشد، در این صورت، انتظار می‌رود تغییرجنس‌خواهان نیز از معیارهای قابل قبول سرمایة اجتماعی و کیفیت زندگی برخوردار باشند.

نوشتار حاضر کوشش می‌کند تا با توصیف سرمایة‌ اجتماعی و کیفیت زندگی افراد تغییر‌جنس‌خواه، یکی از ابعاد ناشناختة‌ مشکلات اجتماعی آنان را آشکار نماید.

هرچند وظیفة‌ اصلی جامعه‌شناسی بررسی مشکلات گروه‌ها و اجتماعات بزرگ است، با اتکا به این اصل نمی‌توان از مطالعة‌ مسائل جمع‌های کوچک‌تر غفلت ورزید. به این دلیل در این مقاله در نظر است با تکیه بر دیدگاه لین و بر اساس اطلاعاتی که در چهارچوب روش پیمایش به دست آمده به سؤال‌های زیر پاسخ داده شود:

- سرمایة اجتماعی تغییرجنس‌خواهان (نمونة تحقیق) در چه سطحی است؟

-  کیفیت زندگی تغییرجنس‌خواهان (نمونة تحقیق) در چه سطحی است؟

- بین میزان سرمایة اجتماعی تغییرجنس‌‌خواهان و کیفیت زندگی آن‌ها چه نوع رابطه‌ای وجود دارد؟

انتظار می‌رود اطلاعات به‌دست‌آمده ادراک ما را دربارة شرایط زیست اجتماعی افرادی که در حاشیة مناسبات اجتماعی قرار دارند افزایش دهد و به تنظیم روش‌های مناسب‌تر در جهت کاهش مشکلات آن‌ها کمک کند.

 

چهارچوب مفهومی

پژوهش حاضر برپایة‌ مطالعة‌ تأثیر سرمایة‌ اجتماعی و کیفیت زندگی تغییرجنس‌خواهان شکل گرفته است، از این رو، شایسته است ابتدا فضای مفهومی این دو اصطلاح مورد توجه قرار گیرد.

سرمایة اجتماعی: همة‌ انسان‌ها پیوسته در جستجوی یافتن منابعی هستند که امکان تحقق اهداف آن‌ها را افزایش دهد. اینکه ما چه افرادی را می‌شناسیم و اینکه بین ما و دیگران چه نوع ارتباطی برقرار است در تعیین دستاوردهای زندگی ما نقش مهمی دارد. جامعه‌شناسان از این عامل تحت عنوان سرمایة‌‌ اجتماعی نام می‌برند. مرور ادبیات موجود در این زمینه نشان می‌دهد که روابط متقابل افراد در گروه‌ها و شبکه‌های اجتماعی، اشتراک اعضای گروه در مجموعه‌ای از هنجارها یا ارزش‌های جاافتاده، اعتماد، حمایت و همکاری متقابل، از جمله مفاهیم تعریف‌کنندة سرمایة‌ اجتماعی است (پاتنام، 1379؛ هارفام،[3] 2004؛ فوکویاما، 1379). در واقع، سرمایة‌ اجتماعی حلقة‌ واسطی است که فرد را به ساختار جامعه‌ پیوند می‌دهد.

کیفیت زندگی: کیفیت زندگی به معنای احساسی است که هر فرد نسبت به رفاه اجتماعی، عاطفی و جسمانی خود دارد. این احساس از این واقعیت سرچشمه می‌گیرد که انسان در شرایط مختلف زندگی تا چه اندازه به احساس خشنودی نایل می‌شود. به عبارت دیگر، کیفیت زندگی معادل میزان تحقق برنامه‌ها یا طرح‌های مورد نظر فرد است. کیفیت زندگی یعنی اینکه انسان بتواند زندگی خود را هماهنگ با ارزش‌هایش سامان دهد (گیب، بوری و الستون،[4] 2004: 112). «براساس تعریف سازمان بهداشت جهانی[5] کیفیت زندگی تفسیری است که هر فرد در متن فرهنگ و نظام ارزشی که در آن قرار دارد، از وضعیت زندگی خود به عمل می‌آورد» (بولینگ، 1995). کیفیت زندگی هم به بهره‌مندی واقعی از دستاوردها و فرصت‌های زندگی و هم به ارزیابی فرد از آن فرصت‌ها و منابع مربوط است. این مفهوم دارای دو جنبة عینی و ذهنی است. در مورد ابعاد مختلف کیفیت زندگی نظرات متفاوتی وجود دارد. برخی از محققان این حوزه بر این باور هستند که کیفیت زندگی را می‌توان در ابعاد فردی، خانوادگی، اجتماعی، اقتصادی، سلامت، تغذیه و درنهایت زیست‌محیطی تفکیک کرد (آقامولایی، 1384: 73؛ ربانی و کیان‌پور، 1387؛ رهنما، 1357: 34؛ بولینگ، 1995؛ ون هون،[6] 1999).

بین جنبه‌های واقعی و ذهنی زندگی تعاملات مختلفی وجود دارد. برای مثال در صورتی که شرایط واقعی زیستی خوب، و رضایت‌مندی از آن نیز بالا باشد، بهزیستی وجود خواهد داشت. در شرایط زیست خوب و رضایت‌مندی یا بهزیستی پایین حالتی اتفاق می‌افتد که از آن به "ناسازی" یاد می‌شود. در شرایط زیست بد با بهزیستی بالا حالت سازگاری روی می‌دهد. در این حالت فرد با شرایط بد زیست خود به‌گونه‌ای سازگاری یافته است که می‌تواند بهزیستی ذهنی بالایی را گزارش کند. درنهایت اینکه، در شرایط زیست بد و بهزیستی پایین محرومیت کامل اتفاق می‌افتد.  شرایط سازگاری عبارت از ترکیب مسئله‌ساز شرایط بد زیستی با سطح بالای رضایت‌مندی است که از آن با عنوان "پارادوکس رضایت" نیز یاد می‌شود (سجادی، 1390).

تأثیر سرمایة اجتماعی بر کیفیت زندگی: لین شیوة‌ تأثیر سرمایة‌ اجتماعی بر کیفیت زندگی را تشریح کرده است. «از نظر او، سرمایه یعنی سرمایه‌گذاری منابع در شرایطی که فرد انتظار بازگشت سرمایه را داشته باشد. در واقع سرمایه زمانی حکم یک منبع را دارد که براساس آن عمل سرمایه‌گذاری انجام شود و- به عنوان هدف یک کنش- در جهت تحصیل سود به کارگرفته شود. به این ترتیب، سرمایه دوبار پردازش می‌شود. ابتدا منابع به صورت سرمایه‌گذاری تولید می‌شوند و تغییر شکل پیدا می‌کنند، سپس منابعی که قبلاً تولید شده یا تغییر شکل یافته‌اند در بازار عرضه می‌شوند تا سود موردنظر تحصیل شود. بنابراین، سرمایه از یک طرف، نتیجة‌ فرایند تولید یک منبع یا افزودن بر ارزش آن است و از طرف دیگر در فرایند تولید نقش عامل علّی ایفا می‌کند، زیرا در اصل منابع به منظور کسب سود بیشتر وارد جریان مبادله می‌‌شوند» (لین، 2001: 3).

بنابراین، برای دست‌یابی به منابع ارزشمند لازم است ابتدا افراد تعمداً و با توجه به نتیجة‌ عملشان در شبکه‌های اجتماعی وارد شوند و با یکدیگر ارتباط برقرار کنند. این شبکه‌ها می‌توانند شامل شبکه‌های خویشاوندی، دوستی، شغلی و موارد مشابه باشند. به منظور تحلیل روابط افراد در قالب گروه‌های کوچک اجتماعی، می‌توان از دیدگاه جرج هومنز استفاده کرد. او مفروضات خود را براساس سه مفهوم کنش متقابل، احساسات و فعالیت مشترک بنا می‌کند. به زعم وی، در گروه‌های کوچک افراد بر مبنای احساسات، عواطف، احترام، و حس همدلی با یکدیگر به تعاملمی‌پردازند و بر این اساس مشابهت بین آن‌ها افزایش می‌یابد. از این رو، هرچه تعامل بیشتر باشد، احتمال به وجود آمدن احساسات مشترک و به همین ترتیب احتمال مشارکت در یک فعالیت جمعی افزایش پیدا می‌کند (همان، 39).  

منابع

                                                                            

       احساسات                                                            فعالیت/تعامل

نمودار 1. مبنای روابط صمیمانه (لین، 2001: 40)

 

در خلال فرآیند یادشده، اعضای شبکه‌ها از اعتماد و حمایت دیگران برخوردار می‌شوند و این امر زمینة‌ دست‌یابی به منابع ارزشمند و امکان بهره‌گیری از آن‌ها را فراهم می‌سازد. در واقع، اگر شدت و میزان تعامل با دیگران نوعی سرمایه‌گذاری اجتماعی محسوب شود، بازگشت سرمایه نیز رخ خواهد داد.

از نظر لین، سرمایة اجتماعی به صورت دو نوع کنش ابزاری و اظهاری برگشت پیدا می‌کند. کنش ابزاری در جستجوی کسب منابعی است که کنشگر پیش از این مالک آن نبوده است. این شکل کنش دارای سه نوع برگشت اقتصادی (ثروت)، برگشت سیاسی (جایگاه فرد در یک ساختار سلسله‌مراتبی) و برگشت اجتماعی (وجهه یا آبرو یعنی افکار مطبوع یا نامطبوعی که جمعی از افراد دربارة‌ یک شخص دارند) است. کنش اظهاری درصدد حفظ و تثبیت منابعی است که کنشگر پیش از این از آن برخوردار بوده و می‌خواهد از هدررفتن آن منابع جلوگیری کند. این کنش دارای سه نوع برگشت است که شامل سلامت جسمی (حفظ قابلیت عملکرد جسمانی و رهایی از درد و آسیب)، سلامت روانی (توانایی کنترل اضطراب و حفظ تعادل شناختی و عاطفی) و رضایت از زندگی (رضایت از خانواده، ازدواج، کار، اجتماع و محیط همسایگی) است. فراوانی و شدت ارتباط‌ متقابل میان افراد موجب مشابهت در گرایش‌ها و شیوه‌های زندگی است. برخورداری از پیوندهای عاطفی قوی، سهیم‌بودن با دیگران و مورد اعتماد بودن نزد افرادی که قادر به درک مشکلات انسان هستند برای حفظ سلامت جسمی و روانی انسان ضروری است. در اغلب موارد، برگشت سرمایه در کنش‌های ابزاری و اظهاری تکمیل‌کنندة‌ یکدیگر هستند. برای مثال، سلامت جسمانی، انسان را آمادة‌ کار سنگین و کسب منافع اقتصادی، سیاسی و اجتماعی می‌سازد. به همان ترتیب، برخورداری از پایگاه اجتماعی، اقتصادی و سیاسی بالا احتمال سلامت جسمانی را افزایش می‌دهد. سلامت روانی و رضایت از زندگی نیز تأثیر دوجانبه‌ای بر منافع اقتصادی، سیاسی و اجتماعی دارد. عواملی که می‌توانند موجب برگشت‌های ابزاری یا اظهاری شوند دارای الگوی متفاوتی هستند. بازبودن شبکه‌ها و روابط اجتماعی، احتمال دسترسی به پل‌های ارتباطی و به‌کارگیری آن‌ها، دست‌یابی به منابع ازدست‌رفته در چرخة‌ اجتماعی را افزایش می‌دهد و فرصت برگشت‌های ابزاری را بیشتر می‌کند. از طرف دیگر، هرچه شبکة‌ روابط اجتماعی انسان از روابط صمیمانه و دوجانبه پربار باشد، احتمال بهره‌مندی از افرادی که دارای منافع و منابع مشترک هستند و احتمال حفظ منابع موجود و برگشت‌های اظهاری افزایش می‌یابد (با تلخیص از لین، 2001: 246-243).

این اتصالات در نمودار 2 ترسیم شد. در این نمودار بلوک اول نشانة پیش‌شرط‌ها و مقدمات سرمایة‌ اجتماعی، بلوک دوم معرف عناصر سرمایه و بلوک سوم نشان‌دهندة‌ برگشت‌های محتمل سرمایه است.

 

 

متغیرهای موقعیتی و ساختاری

 

دارایی جمعی

(اعتماد، هنجارها)

 

دسترس‌پذیر بودن

(منابع و مواضع شبکه‌ای)

 

بسیج کردن

(استفاده از ارتباط‌ها و مرتبط ساختن منابع)

 

برگشت ابزاری

(ثروت، قدرت و شهرت)

 

برگشت اظهاری

(سلامت جسمانی، سلامت روانی و رضایت از زندگی)

 

نابرابری

 

سرمایه‌گذاری

 

پیامدها

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

نمودار 2.  الگو‌ی سرمایة اجتماعی

(لین، 2001: 246)

 

با توجه به نکات یادشده می‌توان گفت سرمایة‌ اجتماعی به‌مثابة ثروتی پنهان عمل می‌کند. زیرا برخورداری از میزان قابل اعتنایی از روابط اجتماعی، ظرفیت دست‌یابی به منابع و فرصت‌های موجود در شبکه‌ها و مواضع اجتماعی و امکان به‌کارگیری آن را در خدمت اهداف شخصی فراهم می‌آورد. برگشت سرمایه‌ای که از این طریق حاصل می‌شود هم موجب افزایش ثروت، قدرت و شهرت می‌گردد و هم باعث سلامت جسم و روان و احساس رضایت از زندگی است. سه بعد اخیر، سه مؤلفة‌‌ اساسی کیفیت زندگی هستند که اکثر پژوهشگران این عرصه به آن‌ها اشاره دارند.

اطلاعات به‌دست‌آمده از پژوهش‌های مختلف صحت الگوی فوق را تأیید می‌کند. برای مثال، یافته‌های یک تحقیق نشان داده که سرمایة­ اجتماعی با فراهم‌آوردن حمایت­ عاطفی نقش مؤثری در ارتقای سلامت روان افراد ایفا می‌کند (لینچ و کاپلان، 1997: 298 و رز،2000: 142). ویلکینسون[7] بر این باور است که عواملی چون بی­عدالتی­، سرخوردگی و بی­احترامی­ (که معرف پایین‌بودن میزان سرمایة‌ اجتماعی است) سلامت افراد را به خطر می­اندازند (ویلکینسون، 1999: 529). نتایج تحقیق دیگری نشان داده که سرمایة­ اجتماعی تأثیر عوامل استرس­زا را کاهش داده و می­تواند شدت تأثیر رویدادهای منفی زندگی چون از دست‌دادن شغل را کاهش دهد (هارفام، 2004: 235). در مقابل، عواملی چون احساس طردشدگی، محرومیت، بی‌عدالتی­ و بی‌حرمتی که نشانة نازل‌بودن سرمایة‌ اجتماعی است سلامت افراد را به خطر می­اندازند.

تحقیقات داخلی نیز تصدیق‌کنندة این رابطه است. برای مثال، در یک نمونة‌ 300 نفری از شهروندان مشهدی رابطة‌ سرمایة‌ اجتماعی با بعد ذهنی و عینی کیفیت زندگی تأیید شده است. هرچند میزان تأثیر سرمایة‌ اجتماعی بر بعد ذهنی کیفیت زندگی بیش از بعد عینی آن بوده است (نوغانی و همکاران، 1387). پژوهشی دیگر نشان داده که سرمایة‌ اجتماعی و اجزای آن با وضعیت سلامت فردی و عمومی از جمله سطوح پایین میزان مرگ‌ومیر عمومی، بیماری‌های قلبی- عروقی، اختلالات روانی، خودکشی و جرایم خشونت‌بار ارتباط دارد (ریاحی، 1387).

با تکیه بر بحث‌های مطرح‌شده و با الهام از شناختی که در مورد وضعیت تغییرجنس‌‌خواهان در ایران وجود دارد، می‌توان گمانه‌های زیر را مطرح کرد:

•  سرمایة اجتماعی تغییرجنس‌‌خواهان در سطح نازلی قرار دارد.

• کیفیت زندگی تغییرجنس‌خواهان در سطح پایینی قرار دارد.

•  هرچه میزان سرمایة‌ اجتماعی تغییرجنس‌‌خواهان ضعیف‌تر باشد، کیفیت زندگی آن‌ها بیشتر تنزل‌ پیدا می‌کند. 

 

روش‌ تحقیق

این پژوهش با روش پیمایش انجام شده و از پرسش‌نامة‌ پژوهشگرساخته برای گرد‌آوری اطلاعات استفاده شده است. جمعیت تحقیق شامل کلیة‌ تغییرجنس‌‌خواهان (زن و مردی است که یا در آستانة جراحی تغییرجنس بوده‌اند یا این مرحله را به اتمام رسانده‌اند) و در سال 1387 در یکی از واحدهای تابعة‌ سازمان بهزیستی پرونده داشته‌اند. به علت تعداد محدود افراد دارای پرونده که بالغ بر 581 نفر می‌شدند، به جای نمونه‌گیری از روش تمام‌ شماری استفاده شد. استان‌های واجد شرایط در زمان تحقیق عبارت بودند از آذربایجان شرقی، آذربایجان غربی، تهران، خراسان رضوی، خوزستان، فارس، کردستان، کرمان، گلستان، گیلان، مازندران و همدان. پرسش‌نامة‌ پژوهش متناسب با تعداد افراد تحت پوشش به آدرس سازمان بهزیستی هر استان ارسال شد. در هر مرکز، یکی از کارکنان سازمان بهزیستی پرسش‌نامه‌ را در اختیار واجدین شرایط قرار داد و پس از تکمیل پرسش‌نامه‌ها آن را برای محقق ارسال کرد. گفتنی است که اطلاعات مربوط به افراد ساکن در تهران و شیراز توسط خود پژوهشگر و از طریق مصاحبه گردآوری شده است. درنهایت، به دلیل انواع مشکلاتی که در دسترسی به افراد و تمایل آن‌ها به همکاری وجود داشت، درمجموع، تعداد 168 پرسش‌نامه تکمیل شد.

معرفی مفاهیم و متغیرها: مرور ادبیات مربوط به سرمایة‌ اجتماعی بر این واقعیت دلالت دارد که رابطة‌ اجتماعی کانون مرکزی سرمایة‌ اجتماعی است. اما در مورد جایگاه دو مفهوم اعتماد اجتماعی و حمایت اجتماعی، از این نظر که منبع، کارکرد، یا نتیجة‌ سرمایة اجتماعی باشند، نظرات متفاوتی وجود دارد. برای پرهیز از درگیرشدن در این مناقشه، این پژوهش یک‌بار هر سه مفهوم را به صورت مجزا از یکدیگر و یک‌بار به صورت ادغام‌شده در شاخص کل سرمایة اجتماعی گزارش می‌کند.

• سرمایة‌ اجتماعی بیش از هرچیز به میزان ارتباطات و پیوستگی با دیگران مربوط است. رابطة‌ اجتماعی براساس ارتباط صمیمانه با والدین، خواهر و برادر، خویشاوندان و دوستان اندازه‌گیری شده است. «میزان قوت روابط پدر و مادر و فرزند به‌عنوان معیاری برای اندازه‌گیری سرمایة‌ اجتماعی، که پدر و مادر می‌توانند در اختیار فرزند قرار دهند، در نظر گرفته می‌شود. زیرا حتی زمانی که بزرگ‌ترها حضور داشته باشند و رابطه‌ای قوی با فرزندان نداشته باشند، باز هم خانواده فاقد سرمایة‌ اجتماعی است» (کلمن، 1384: 73).

• اعتماد اجتماعی براساس دو بعد اعتماد بین‌شخصی (اعتماد به اعضای خانواده، دوستان، اهالی محل) و اعتماد به نهادهای اجتماعی مورد بررسی قرار گرفته است.

• حمایت اجتماعی بر اساس نظر پاسخ‌گویان در این مورد که در مواقع ضروری تا چه اندازه می‌توانند به کمک دیگران اتکا داشته باشند ارزیابی شده است.

• کیفیت زندگی با اندکی تسامح معادل برگشت اظهاری سرمایه در نظر گرفته شده و شامل ارزیابی سطح سلامت جسمی، سلامت روانی و رضایت از زندگی است.[8] 

روایی[9] و پایایی:[10] از آنجا که در مورد تأثیر سرمایة‌ اجتماعی ناراضیان جنسی بر کیفیت زندگی آن‌ها تحقیق مشابهی انجام نشده، اندازه‌گیری اعتبار معیار[11] میسر نبود. همچنین به این دلیل که جمعیت تحقیق قابل دسترس محدود بود این امکان وجود نداشت که افرادی که در تحقیق مقدماتی مورد پرسش قرار گرفته بودند در تحقیق اصلی کنار گذاشته شوند. بنابراین، سنجش اعتبار نظری امکان‌پذیر نبود، از این‌رو، فقط بر اساس قضاوت و داوری چند نفر از صاحب‌نظران به بررسی اعتبار صوری سنجه‌های تحقیق اکتفا شد. برای تعیین پایایی شاخص‌های تحقیق از ضریب «آلفای کرونباخ»[12] استفاده شد که نتیجة‌ آن در جدول 1 منعکس شده است:

جدول 1. میزان پایایی شاخص‌های تحقیق

شاخص

تعداد گویه/ سؤال

ضریب آلفای کرونباخ

ارتباط اجتماعی

20

914/0

اعتماد اجتماعی

18

856/0

حمایت اجتماعی

9

896/0

شاخص کل سرمایه اجتماعی

47

936/0

سلامت جسمانی

6

744/0

بهزیستی روانی

6

790%

رضایت از زندگی

5

744%

شاخص کل کیفیت زندگی

17

892/0

 

یافته‌های پژوهش

توصیف اطلاعات: از مجموع 168 مشارکت‌کنندة این تحقیق، 4/55 درصد از افراد مردانی هستند که در زمان تحقیق علاقه‌مند به تغییر جنسیت بودند یا پیش از این تغییر جنسیت داده بودند (مرد به زن)[13] و 6/44 زنانی بودند که علاقه‌مند بودند مرد شوند یا پیش از این مرد شده بودند (زن به مرد).[14] دامنة‌ تغییرات سن افراد نمونه 46-16سال و میانگین سنی آن‌ها 26 سال است. حدود 71 درصد پاسخ‌گویان فارس و مابقی متعلق به قومیت‌های دیگر بودند. 37 درصد جمعیت نمونه متولد تهران، 37 درصد متولد مراکز استان‌ها، 21 درصد متولد شهرستان و تقریباً 5 درصد متولد مناطق روستایی بودند. 91 درصد از پاسخ‌گویان مجرد، 7 درصد متأهل و حدود 2 درصد نیز بر اثر طلاق، بی­همسر بودند. از نظر وضعیت شغلی حدود 65 درصد از پاسخ‌گویان بیکار بودند. 19 درصد از پاسخگویان دارای تحصیلات زیردیپلم، 39 درصد دارای دیپلم و حدود 41 درصد دارای تحصیلات دانشگاهی بودند. میانگین درآمد ماهیانة‌ خانوار پاسخ‌گویان 580 هزار تومان و میانگین درآمد ماهیانة‌ افراد نمونه 160 هزار تومان بوده است.

سرمایة‌ اجتماعی: همان‌طورکه اطلاعات جدول 2 نشان می‌دهد، یک‌بار شاخص رابطه، اعتماد و حمایت اجتماعی به طور جداگانه و یک‌بار در قالب شاخص کل سرمایة‌ اجتماعی گزارش شده است. نکتة‌ شایان توجه این است که مقدار میانگین‌ها در مورد هرسه مؤلفة‌ ارتباط، اعتماد و حمایت و حتی شاخص کل سرمایة‌ اجتماعی از میانگین ریاضی پایین‌تر است. 32 درصد از پاسخ‌گویان از نظر ارتباط اجتماعی، 30 درصد از نظر حمایت اجتماعی و حدود 20 درصد از نظر اعتماد اجتماعی در آستانة پایین یا ضعیف قرار دارند. توجه به شاخص کل سرمایة‌ اجتماعی حاکی از آن است که براساس مقیاس تحقیق میزان بهره‌مندی فقط 11 درصد از پاسخ‌گویان از سرمایة‌ اجتماعی در سطح بالا یا زیاد است. 

 

جدول 2. توزیع نسبی شاخص سرمایة اجتماعی و ابعاد آن (تعداد نمونه=168)

ابعاد

سرمایه‌ اجتماعی

طبقات پاسخ

دامنه‌ نمرات مورد انتظار

 

میانگین

 

انحراف استاندارد

کم

متوسط

زیاد

ارتباط اجتماعی

7/32%

53%

3/14%

80-0

77/35

46/16

اعتماد  اجتماعی

6/19%

2/79%

2/1%

72-0

96/33

18/12

حمایت اجتماعی

4/30%

1/57%

5/12%

36-0

2/16

94/7

شاخص کل سرمایه‌ اجتماعی

8/20%

5/68%

7/10%

188-0

93/85

49/30

 

کیفیت زندگی: ارقام جدول 3 نیز از وضعیتی مشابه اطلاعات جدول 2 حکایت می‌کند. زیرا میزان برخورداری پاسخ‌گویان از سه بعد سلامت جسمانی، سلامت روانی و رضایت از زندگی در سطح پایینی است. فقط 20 درصد از افراد در حد زیاد از زندگی خود راضی هستند، 13 درصد از پاسخ‌گویان از سلامت جسمانی بالایی بهره‌مندند و فقط 10 درصد از نمونة تحقیق از سطح مناسبی از سلامت روانی و بهزیستی برخوردار هستند. میانگین شاخص کل کیفیت زندگی و دو مؤلفة آن (سلامت روانی و رضایت از زندگی) از میانگین ریاضی پایین‌تر است.    

 

جدول 3. توزیع نسبی شاخص کیفیت زندگی و ابعاد آن (تعداد نمونه=168)

انحراف استاندارد

میانگین

دامنه‌ نمرات مورد انتظار

طبقات پاسخ

ابعاد

کیفیت زندگی

زیاد

متوسط

کم

47/4

69/12

24-0

1/13%

68%

9/17%

بعد سلامت جسمانی

37/5

64/10

24-0

1/10%

8/51%

1/38%

بعد بهزیستی روانی

66/4

27/9

20-0

8/20%

8/48%

4/30%

بعد رضایت از زندگی

79/12

61/32

68-0

3/17%

5/59%

2/23%

شاخص کل کیفیت زندگی

 

در پژوهش حاضر اطلاعات دیگری نیز گردآوری شده که آن‌ها هم تأییدکنندة‌ نازل بودن سطح سرمایة‌ اجتماعی و کیفیت زندگی تغییرجنس‌خواهان است. برای مثال، 46 درصد از مشارکت‌کنندگان در این تحقیق اظهار کرده‌اند که همیشه از اینکه دیگران متوجه هویت آن‌ها بشوند، با نوعی احساس نگرانی مواجه هستند. 86 درصد از پاسخ‌گویان بیان کرده‌اند که احساس می‌کنند به خاطر وضعیت خاصشان از حقوق و امتیازات خود محروم شده‌اند. 32 درصد از آن‌ها معتقد بودند که والدینشان بین آن‌ها و سایر فرزندان‌ تبعیض قائل می‌شوند، 27 درصد از پاسخ‌گویان سابقة‌ طردشدن از خانه را داشتند. 23 درصد از پاسخ‌گویان گفته‌اند که مردم با آن‌ها رفتاری توهین‌آمیز دارند و از ارتباط با آن‌ها پرهیز می‌کنند و 21 درصد از مشارکت‌کنندگان اظهار داشته‌اند که مردم آن‌ها را گناه‌کار می‌دانند. حدود 36 درصد از پاسخ‌گویان گفته‌اند که بارها مورد سوءظن و بازجویی نیروهای انتظامی قرار گرفته‌اند و 17 درصد از آنان تاکنون بازداشت شده‌اند. حدود 23 درصد از ناراضیان جنسی دست‌کم یک‌بار از خانه فرار کرده و حدود 70 درصد از آن‌ها به خاطر مشکلاتی که در طول زندگی داشته‌اند به خودکشی فکر کرده‌اند. مجموعة اطلاعات فوق بیانگر پیچیدگی شرایط زیست اجتماعی افراد تغییرجنس‌خواه است. بدیهی است وضعیت یادشده میزان سرمایة اجتماعی و کیفیت زندگی آنان را تحت تأثیر قرار می‌دهد.  

بررسی روابط میان متغیرها: همان‌طورکه پیش از این بیان شد، هدف اصلی این مطالعه، شناسایی رابطة میان سرمایة‌ اجتماعی و کیفیت زندگی تغییرجنس‌خواهان است. در جدول 4 یک‌بار شاخص ارتباط، اعتماد و حمایت با سرمایة‌ اجتماعی به طور جداگانه و یک‌بار نیز رابطة‌ سرمایة‌ اجتماعی با کیفیت زندگی در کلیتشان مورد بررسی قرار گرفته است.

 

جدول 4. همبستگی سرمایة اجتماعی و ابعاد آن با کیفیت زندگی (تعدادنمونه=168)

کیفیت زندگی

نام متغیر

همبستگی جزئی

(با کنترل 2 متغیر)

همبستگی

مرتبه‌ صفر

**459/0

**601/0

ارتباط اجتماعی

*189/0

**502/0

اعتماد اجتماعی

035/0

**380/0

حمایت اجتماعی

**624/0

شاخص کل سرمایه‌ اجتماعی

**P< 01/0     ,    * p< 05/0

 

اطلاعات جدول 4 بیانگر نکات قابل تأملی است. بررسی همبستگی مرتبة‌ صفر میان متغیرها نشان می‌دهد:

• هر سه مؤلفة‌ ارتباط، اعتماد و حمایت اجتماعی و همچنین شاخص کل سرمایة‌ اجتماعی با کیفیت زندگی پاسخ‌گویان رابطه‌ای معنادار دارد.

• از بین سه مؤلفة‌ سرمایة‌ اجتماعی، شاخص ارتباط اجتماعی با کیفیت زندگی نسبت به دو متغیر دیگر همبستگی قوی‌تری (601/0) داشته است.

• زمانی که نقش دو متغیر اعتماد و حمایت در رابطة‌ میان ارتباط اجتماعی و کیفیت زندگی کنترل ‌شد، همبستگی مذکور از 60/0 به 45/0 کاهش یافت، اما سطح معناداری تغییر نکرد و در عین حال شدت همبستگی نیز همچنان در حد قابل قبولی باقی ‌ماند.  

• هنگامی که تأثیر متغیر حمایت و ارتباط بر اعتماد اجتماعی کنترل می‌شود میزان همبستگی به طور چشم‌گیری از 50/0 به 18/0 تقلیل می‌یابد. سطح معناداری نیز به سطح 015/0 تنزل پیدا می‌کند. در واقع، بخش مهمی از رابطة‌ بین اعتماد و کیفیت زندگی مدیون ارتباط اجتماعی است.

• درنهایت، زمانی که رابطة‌ حمایت اجتماعی با کیفیت زندگی با کنترل دو متغیر ارتباط و اعتماد اجتماعی مورد توجه قرار می‌گیرد، همبستگی میان دو متغیر خنثی می‌شود. در واقع، می‌توان گفت رابطة‌ پیشین کاذب بوده و با توجه به همبستگی بالای بین اعتماد و حمایت اجتماعی، وجود رابطة هم‌خطی بین این دو متغیر عامل معنادارشدن رابطة‌ بین حمایت اجتماعی و کیفیت زندگی بوده است. این امر نشان از آن دارد که حمایت اجتماعی تصورشدة‌ پاسخ‌گویان تحت تأثیر اعتماد اجتماعی آنان قرار دارد. یعنی افزایش میزان اعتماد اجتماعی موجب افزایش احساس حمایت اجتماعی تصور شده است.

به منظور شناسایی دقیق‌تر تأثیر عناصر سرمایة‌ اجتماعی بر کیفیت زندگی، یک‌بار نیز هرسة آن‌ها وارد معادله رگرسیون چندمتغیره شدند. اطلاعات به‌دست‌آمده، نتایج تحلیل همبستگی پیرسون را تأیید می‌کند. 

 

جدول 5. رگرسیون چند‌متغیرة سرمایة‌ اجتماعی و ابعاد آن با کیفیت زندگی

معناداری

تی

بتا

بی

آر

نام متغیر

000/0

619/6

456/0

362/0

456/0

ارتباط اجتماعی

015/0

47/2

231/0

243/0

231/0

اعتماد اجتماعی

656/0

447/0

039/0

062/0

039/0

حمایت اجتماعی

R=641/0        R2=41/0        Adj.R2= 40/0      a=403/10        F=063/38        Sig=000/0

 

ارتباط اجتماعی و اعتماد اجتماعی به ترتیب دارای بیشترین سهم در تغییرات کیفیت زندگی هستند. این دو متغیر در مجموع 41/0 از تغییرات کیفیت زندگی را تبیین می‌کنند. به ازای یک واحد بهبود در نظام ارتباط فرد با دیگران 36/0 و به ازای یک واحد افزایش در اعتماد اجتماعی 24/0 افزایش در کیفیت زندگی تغییرجنس‌خواهان حاصل می‌شود. به عبارت دیگر، به ازای افزایش یک انحراف استاندارد در ارتباط اجتماعی 45/0 و به ازای افزایش یک انحراف استاندارد در اعتماد اجتماعی، انحراف استاندارد کیفیت زندگی 23/0 افزایش می‌یابد. متغیر حمایت اجتماعی در حضور این دو متغیر تأثیر قابل اعتنایی ندارد و رابطة‌ معنادار اولیه خنثی می‌باشد. بررسی همبستگی متغیرهای مستقل (مؤلفه‌های سرمایة‌ اجتماعی) از هم‌خطی بین اعتماد اجتماعی و حمایت اجتماعی حکایت می‌کند. شاید بتوان گفت حمایت اجتماعی اساساً پس از وجود رابطة‌ اجتماعی قوی و وجود سطحی از اعتماد اجتماعی می‌تواند تأثیر خود را به جای بگذارد.

در انتها، نقش برخی از متغیرهای زمینه‌ای مورد توجه قرار گرفت. همان‌طور که اطلاعات جدول 6 نشان می‌دهد، از بین متغیرهای مختلف، متغیر جنس با هر دو متغیر سرمایة‌ اجتماعی و کیفیت زندگی رابطه دارد. این تفاوت نه تنها در سطح شاخص‌های کل، بلکه در سطح عناصر تشکیل‌دهندة‌ هریک از آن‌ها نیز تأیید شد. به این معنا که پاسخ‌گویان «زن به مرد» که در زمان تحقیق در آستانة‌ تغییرجنس بودند یا عمل تغییر جنس را طی کرده بودند، از نظر بهره‌مندی از سرمایة اجتماعی و کیفیت زندگی در سطح بالاتر یا قوی‌تری نسبت به «مرد به زن‌ها» بودند. این در حالی است که تحقیقات دیگر نتایجی متفاوت را نشان می‌دهند. برای مثال، مطالعه‌ای در بین 446 نفر از دوجنس‌گونه‌های[15] کالیفرنیا نشان داد که کیفیت زندگی افراد «مرد به زن» بخصوص در بعد بهزیستی روانی بالاتر از افراد «زن به مرد» بود (نیوفیلد[16] و همکاران، 2006). احتمالاً برتری معنادار سرمایة اجتماعی و کیفیت زندگی «زن به مردها» نسبت به «مرد به زن‌ها» در ایران به ترتیب زیر قابل توضیح است:

 

جدول 6. آزمون تفاوت میانگین کیفیت زندگی و سرمایة ‌اجتماعی برحسب جنس پاسخ‌گویان

 

جنس

فراوانی

میانگین

انحراف استاندارد

تی

سطح معناداری

کیفیت زندگی

مرد به زن

93

51/29

41/12

623/0-

000/0

زن به مرد

75

445/36

28/12

سرمایه‌ اجتماعی

مرد به زن

93

13/78

94/27

845/3-

000/0

زن به مرد

75

61/95

92/30

 

اغلب چنین است که زنان متقاضی تغییرجنس، رفتار و خصوصیات شخصیتی مردان را ابراز می‌کنند. از آنجا که به نظر می‌رسد در جامعة‌ ایران مرد بودن حائز ارزش فرهنگی بالاتری باشد، بروز اطوار و رفتارهای مردانه (مانند استقلال‌طلبی، تحرک جسمی، جدیت) ممکن است برای یک زن امتیاز محسوب شود. اما این فرایند برای مردان معکوس عمل می‌کند. مردانی که رفتار و اطواری زنانه بروز می‌دهند، اغلب مورد نکوهش و تمسخر قرار می‌گیرند. در واقع، مردی که تمایل دارد زن شود امتیاز فرهنگی خود را از دست می‌دهد. بنابراین، احتمال بیشتری دارد که مورد سرزنش قرار گیرد. چنین وضعیتی موجب می‌شود هم خانواده و هم اعضای جامعه حساسیت کمتر و واکنش مثبت‌تری به تغییرجنس دختر نشان دهند، اما نسبت به تغییرجنس پسر، به دلیل بیرون رفتن وی از قالب جنس برتر و کسب هویت جنسی ضعیف‌تر، حساسیت بیشتری نشان ‌دهند. علاوه بر آن، دختری که قصد تغییرجنس دارد نقش پسر را ایفا می‌کند و در این نقش از آزادی عمل، استقلال و تحرک جغرافیایی بیشتری برخوردار می‌شود، اما پسر خواهان تغییرجنس، با ایفای هویت دخترانه، بخشی از امتیازات پیشین خود را از دست می‌دهد، محدودیت‌های بیشتری را تجربه می‌کند و به فردی وابسته تبدیل می‌شود. بدیهی است وضعیت یادشده بر شرایط زیست اجتماعی زنان و مردان ناراضی جنسی و بهره‌مندی آن‌ها از سرمایة اجتماعی و کیفیت زندگی تأثیر می‌گذارد.

متغیر زمینه‌ای دیگر تحصیلات است. نتیجة به‌دست‌آمده از تحلیل همبستگی پیرسون نشان می‌دهد که میزان تحصیلات پاسخ‌گویان با هر سه بعد کیفیت زندگی و با شاخص کل آن رابطة‌ مستقیم (236/0=آر) و معنادار (002/0=پی) دارد. همچنین تحصیلات با شاخص ارتباط اجتماعی همبستگی مثبت (235/0=آر) و معنادار (003/0= پی) دارد، اما با اعتماد و حمایت اجتماعی و شاخص کل سرمایة اجتماعی رابطه ندارد. به این ترتیب، می‌توان گفت افرادی که از تحصیلات بیشتری برخوردارند از توانایی و ظرفیت بالاتری برای ارتباط اجتماعی با دیگران برخوردار هستند و همچنین به دلیل اطلاعات گسترده‌ترشان بهتر می‌توانند کیفیت زندگی خود را تضمین کنند. 

 

نتیجه‌گیری

افراد تغییرجنس‌خواه با نوعی اختلال هویتی متولد می‌شوند، اما شرایط اجتماعی‌ای که در آن به سر می‌برند بر پیچیدگی و شدت مشکلاتشان می‌افزاید. اطلاعات این تحقیق نشان داد که میانگین شاخص کل سرمایة‌ اجتماعی و کیفیت زندگی و مؤلفه‌های آن‌ در بین تغییرجنس‌خواهان در سطح پایینی قرار دارد. این بدان معنا است که این افراد در قلمرو فردی و اجتماعی با شرایط دشواری روبه‌رو هستند.

یافته‌های تحقیق حاضر با اطلاعاتی که از پژوهش جواهری و کوچکیان (1385) در مورد تغییرجنس‌خواهان به دست آمده هماهنگ است. هنگامی که از مشارکت‌کنندگان در آن تحقیق در مورد نوع برخورد مردم با آنان سؤال شد، پاسخ‌های ارائه شده عبارت بود از:

آن‌ها از من می‌ترسند (57 درصد)، با من رفتاری توهین‌آمیز دارند (56 درصد)، از ارتباط با من پرهیز می‌کنند (52 درصد)، نسبت به من حس ترحم دارند (49 درصد)، از من متنفر هستند (44 درصد)، با من مثل بیمار رفتار می‌کنند (38 درصد)، مرا گناه‌کار می‌دانند (38 درصد)، مرا مجرم می‌‌دانند (33 درصد). 78 درصد از آن‌ها از احساس تبعیض رنج می‌بردند. حدود 50 درصد از مشارکت‌کنندگان اظهار کرده بودند که دست‌کم یک‌بار مورد سوءظن نیروهای انتظامی قرار گرفته‌اند. 28 درصد از آنان دست‌کم یک‌بار از خانه فرار کرده و50 درصد از آن‌ها دست‌کم یک‌بار اقدام به خودکشی کرده بودند (جواهری و کوچکیان، 1385).

اطلاعات به‌دست‌آمده گواه دیگری دال بر نازل‌بودن سطح سرمایة‌ اجتماعی افراد تغییرجنس‌خواه است. نکتة جالب توجه این است که در شرع اسلام تغییر جنسیت گناه و جرم نیست و جراحی برای تغییرجنس در ایران از نظر قانونی مجاز است (کریمی‌نیا، 1379). اما عموم مردم با نوعی تردید و بدگمانی با این پدیده مواجه می‌شوند. این نشان می‌دهد که نظام فرهنگی جامعه هم‌پای نظام حقوقی و قضایی حرکت نکرده و در این مورد خلأ وجود دارد. همین وضعیت موجب عدم پذیرش و مقبولیت اجتماعی تغییرجنس‌خواهان و درنهایت باعث ضعف سرمایة‌ اجتماعی آن‌ها شده است.

نکتة‌ شایان توجه دیگر این است که از آنجا که اشکال مختلف سرمایه قابل تبدیل به یکدیگر هستند (لین، 2003)، نازل‌بودن میزان سرمایة اجتماعی تغییرجنس‌خواهان امکان دست‌یابی آنان را به اشکال مختلف سرمایه و همچنین احتمال هم‌افزایی سرمایة آنان را کاهش می‌دهد. به این ترتیب، اختلال هویت جنسی احتمال دست‌یابی به منابع و بسیج آن را در جهت اهداف موردنظر تضعیف می‌کند و وجود نابرابری اولیه موجب به وجود آمدن نابرابری ثانویه می‌شود.

بر این مبنا می‌توان گفت تغییرجنس‌خواهان در اغلب موارد قربانی شرایطی هستند که مسئول به وجود آمدن آن نبوده‌اند. یافته‌های این مطالعه دیدگاه لین را مبنی بر رابطة میان سرمایة‌ اجتماعی و بازگشت اظهاری آن یعنی کیفیت زندگی تأیید می‌کند.

از بین سه مفهوم مرتبط با سرمایة‌ اجتماعی (رابطه، اعتماد و حمایت اجتماعی)، رابطة‌ اجتماعی بیشترین تأثیر را بر تغییرات کیفیت زندگی داشته است، اعتماد اجتماعی با فاصلة‌ زیاد و سهمی کمتر در مرتبة‌ دوم قرار دارد و اثر متغیر حمایت اجتماعی در پرتو دو متغیر دیگر ناپدید شده است. برجستگی نقش رابطة‌ اجتماعی یادآور اندیشة‌ لومان و ربکا ساندرفور است که معتقدند «سرمایة‌ اجتماعی یک فرد عبارت است از مجموع رابطه‌ها و الگوی روابطی که هر فرد در آن‌ها درگیر است و بدان دست‌یابی دارد» (دورلاف، 1384: 405). در واقع، کیفیت خوب زندگی تا حد زیادی تحت تأثیر گستردگی و عمق روابط اجتماعی هر فرد با دیگران است.

این واقعیت یک نکتة مهم را خاطرنشان می‌سازد. چنانچه مدیران اجتماعی برای بهبود کیفیت زندگی تغییرجنس‌خواهان مصمم باشند، در این صورت، لازم است در جهت اصلاح نوع و کیفیت رابطة‌ اجتماعی آن‌ها با اعضای جامعه گام بردارند. برای آنکه مردم اعضای این گروه اقلیت را در شبکة‌ روابط اجتماعی خود بپذیرند و به این ترتیب امکان مبادلات اجتماعی،  سرمایه‌گذاری و  بازگشت  سرمایه برای آنان فراهم شود، ضروری است نگرش منفی به این گروه تغییر کند. به نظر می‌رسد از طریق فرهنگ‌سازی مناسب می‌توان تفسیرهای منحرفانه از تغییرجنس‌‌خواهی را تعدیل و نگرش‌های بیمارمحور و درمان‌نگر را جایگزین آن کرد.

از آنجا که افراد تغییرجنس‌خواه اغلب در حاشیة مناسبات اجتماعی قرار دارند، بسیاری از قابلیت‌های آنان، که می‌تواند به کسب سرمایة اجتماعی‌شان کمک کند، مجال رشد پیدا نکرده است. کوشش مدیران اجتماعی برای انتقال مهارت‌های زندگی به آنان و توانا ساختن آن‌ها در روابط اجتماعی در این مسیر می‌تواند مؤثر باشد. در عین حال، لازم است افراد تغییرجنس‌خواه نیز با توسعة ظرفیت‌های خود و با پرهیز از ارتکاب به رفتارهای انحرافی سرمایة‌ اجتماعی خود را نزد مردم بسط دهند. عضویت در گروه‌های همدرد یا همیار و مشارکت در نهادهای مدنی خاص این افراد از خلال افزایش آگاهی و فراهم آوردن انواع حمایت‌های اجتماعی نقش به‌سزایی در تقویت سرمایة اجتماعی و درنهایت کیفیت زندگی آن‌ها خواهد داشت.


 
آقامولایی، تیمور (1384)  اصول و کلیات خدمات بهداشتی، تهران: اندیشه.
پاتنام، رابرت (1379) دموکراسی و سنت­های مدنی، ترجمة محمدتقی دلفروز، تهران: دفتر مطالعات و تحقیقات سیاسی وزارت کشور.
جواهری، فاطمه و زینب کوچکیان (1385) «اختلال هویت جنسیتی و ابعاد اجتماعی آن: بررسی پدیدة نارضایتی جنسی در ایران»، فصلنامة علمی پژوهشی رفاه اجتماعی، سال پنجم، شمارة 21: 292-265.
دورلاف، استیون (1384) «برعلیه سرمایة اجتماعی»، در: سرمایة اجتماعی: اعتماد، دموکراسی و توسعه، ترجمه و گردآوری: کیان تاج‌بخش، افشین خاکباز و حسن پویان، تهران: شیرازه: 416-401.
ربانی، علی و مسعود کیان‌پور (1387) «مدل پیشنهادی برای سنجش کیفیت زندگی در ایران»، مجلة دانشکدة ادبیات و علوم انسانی دانشگاه تربیت معلم، شمارة 58 -59: 108-67.
رهنما، گیتی (1357) «گزارش دربارة کیفیت زندگی کارگران ایران»،در: کیفیت زندگی، تهران: امیرکبیر.
ریاحی، محمداسماعیل (1387) «سرمایة اجتماعی و سلامتی: توصیف رابطه و تبیین علی سازوکارهای اثرگذاری»، فصلنامة توسعه انسانی، دوره سوم، شماره اول: 67-50. 
سجادی، حمیرا (1390) «کیفیت زندگی»، در: گزارش وضعیت اجتماعی ایران1388-1380، با نظارت مؤسسة رشد، حمایت و اندیشه (رحمان)، تهران: بی‌نا: 163-141.
شیانی، ملیحه، میرطاهر موسوی و سعید مدنی (1388) «سرمایة اجتماعی جوانان در ایران»، مجلة جامعه‌شناسی ایران، دورة دهم، شمارة 3: 84-57.
فوکویاما، فرانسیس (1379) پایان نظم، سرمایة اجتماعی و حفظ آن، ترجمة غلام‌عباس توسلی، تهران: جهان امروز.
کاپلان، هارولد و بنیامین سادوک (1375) واژه‌نامة روان‌پزشکی انجمن روان‌پزشکان آمریکا براساس DSM-IV، ترجمة مهرداد فیروزبخت و خشایار بیگی، تهران: ابجد.
کریمی‌نیا، محمدمهدی (1379) «تغییر جنسیت از منظر فقهی و حقوقی»، مجلة معرفت، شماره 36: 20-33.
کلمن، جیمز (1377) «نقش سرمایة اجتماعی در ایجاد سرمایة اجتماعی انسانی»، در: سرمایة اجتماعی اعتماد، دموکراسی و توسعه، به کوشش کیان تاجبخش، ترجمة افشین خاکباز و حسن پویان، تهران: شیرازه.
موسوی چلک، حسن (1388) «گزارش خبری»، روزنامة دنیای اقتصاد، 12/12/1388. 
نامی، داوود (1390) «بررسی جامعه‌شناختی سرمایة اجتماعی»، فصلنامة مطالعات فرهنگی دانشگاه تهران، دوره جدید، شمارة 23: 35-8.
نوغانی، محسن (1387) «کیفیت زندگی شهروندان و رابطة آن با سرمایة اجتماعی در شهر مشهد»، دوفصلنامة علوم اجتماعی دانشگاه فردوسی مشهد، سال پنجم، شمارة 1: 140-111.
Bowling, A. (1995) "The Concept of Quality of Life in Relation to Health Medicine", Nei Secoli, (7), Bulletin of The World Health Organization, March 2004, 82 (3): 633-645.
Ceglie, D. D. (2000)Gender Identity Disorder in Young People”, Journal of Advances in Psychiatric Treatment, (6): 458-466.
Gabe, J.  Bury,  M. & Elston, M. A. (2004) Key Concepts in Medical Sociology, United Kingdom: Sage.
Harpham, T. (2004) “Urbanization and Mental Health in Developing Countries: A Research Role for Social Scientists, Public Health Professional and Social Psychiatrists”, Social Science and Medicine, 39 (2): 233-245.
Heyes, C. J. (2003) "Feminist Solidarity after Queer Theory: The Case of Transgender" , Journal of Women in Culture and Society”, 28 (4): 1093-1120.
Hirchauer, S. (1997)  "Medicalization of Gender Migration, in Transgender", 1 )1(, http://www.symposion.com/ijt/itc0104.htm.
Johnson, K. (2007) “Changing Sex, Changing Self: Theorizing Transitions in Embodied Subjectivity", Journal of Men and Masculinities 10 (1): 54-70.
Looy, H. & H. Bouma (2005) “The Nature of Gender: Gender Identity in Persons Who Are Intersexed or Transgendered”, Journal of Psychology and Theology, 33 (3): 166-178.
Lynch, J. & G. Kaplan (1997) "Understanding How Inequality in the Distribution of Income Effect Health",  Journal of Health Psychology, 2 (3): 297-314.
Lin, J. (2001) "Social Capital: A Theory of Social Structure and Action",  UK: Cambrige University.
Newfield, E. (2006) "Female-to-Male Transgender Quality of Life", Journal of Quality of Life Research, 15: 1447-1457.
Rose, R. (2000) "How Much ِDoes Social Capital Add to Individual Health?" Journal of  Social Science and Medicine, 51 (9): 1421-1435.
Veenhoven, R. (1999) "Comparative Study of Satisfaction with Life in Europe", Budapest: Eovos University Press.
Wilkinson, R. (1999) "Income Inaquality, Social Cohesion and Health", International Journal of Health Services, 29 (3): 525-543.