نوع مقاله : علمی
نویسندگان
1 عضو هیئت علمی دانشگاه یزد
2 دانشجوی کارشناسیارشد جامعهشناسی دانشگاه یزد
3 دانشجوی کارشناسی ارشد جامعه شناسی دانشگاه یزد
چکیده
خانواده از بنیادیترین عوامل توسعة فردی و اجتماعی در جوامع مختلف است و نقش بیبدیلی در رشد احساس امنیت کنشگران اجتماعی دارد. برای آنکه خانواده نقش و کارکرد اجتماعی خود را بهخوبی انجام دهد، قبلاز هرچیز باید از فضایی امن و پویا برخوردار باشد. تحقیق حاضر با هدف تعیین عوامل مرتبط با احساس امنیت در فضای خانوادههای شهر شیراز انجام شد. رویکرد تحقیق کمی و روش آن پیمایشی بوده است. دادهها با استفاده از پرسشنامة محققساخته جمعآوری شد. برای پایایی پرسشنامه از ضریب آلفای کرونباخ استفاده شد. جامعة آماری شامل خانوادههای شهر شیراز بوده است که به اینمنظور 500 خانواده به شیوة طبقهای تصادفی بهعنوان نمونه انتخاب شدند. یافتهها نشان داد که رابطة معناداری بین احساس امنیت در فضای خانواده با میزان دینداری، رضایت از زندگی، امکانات زندگی، انحرافات اجتماعی، روابط اجتماعی، تحصیلات والدین و درآمد خانواده وجود دارد. براساس رگرسیون چندمتغیره، رضایت از زندگی و انحرافات اجتماعی اعضای خانواده، مهمترین متغیرهای تبیینکنندة احساس امنیت در فضای خانواده افراد مورد مطالعه است.
کلیدواژهها
مقدمه
امنیت از ریشة لاتین secures در لغت به معنای «نداشتن دلهره و دغدغه» است (ماندل، 1379: 44). امنیت از نیازهای اساسی انسان به شمار میرود، به طوری که با زوال آن آرامش خاطر انسان از بین میرود و تشویش و ناآرامی جای آن را میگیرد. مرتفعشدن بسیاری از نیازهای آدمی در گرو تأمین امنیت است، به طوری که آبراهام مازلو در سلسلهمراتب نیازها، احساس امنیت را بلافاصله پساز ارضای نیازهای اولیه قرار میدهد (کاهه، 1384: 133).
مفهوم امنیت اجتماعی و احساس ناشی از آن درپی توسعة تحلیلهای جدید امنیتی و پس از جنگ سرد در اروپا مطرح شد. این مفهوم نخستینبار ازجانب گروه مستقلی از محققان در مؤسسة تحقیقات کپنهاک توسعه پیدا کرد (بیلگین،[1] 2003: 211). در باب احساس امنیت تعریفهای متفاوتی وجود دارد که هرکدام از زاویهای مقولة امنیت را تعریف کردهاند؛ ازجمله «احساس امنیت به فقدان هراس از تهدید شدن یا به مخاطره افتادن ویژگیهای اساسی و ارزشهای انسانی و نبود ترس از تهدید حقوق و آزادیهای مشروع گفته میشود» (افشار، 1385). احساس امنیت به احساس رهایی انسان از اضطراب، بیم و خطر اطلاق میشود (گروسی و همکاران، 1386: 28). درمجموع میتوان مفهوم امنیت را «مصونیت از تعرض و تصرف اجباری بدون رضایت» و درباب افراد، «نبود هراس و بیم از سلب حقوق و آزادیهای مشروع» و «به مخاطره نیفتادن حقوق و آزادیها و مصونبودن از تهدید و خطر مرگ، بیماری، فقر و حوادث غیرمترقبه» و درکل «فقدان هرعاملی که آرامش انسان را از بین ببرد» تعریف کرد (ریچارد،[2] 1999). امنیت اجتماعی دو بعد ذهنی و عینی دارد: در بعد عینی، امنیت اجتماعی به معنی فقداان تهدید علیه ارزشهای کسبشده است؛ و در بعد ذهنی، مشتمل بر نبود هراس از اینکه آن ارزشها هدف حمله قرار گیرد (اونییل،[3] 2002). بعد ذهنی امنیت به معنای احساس امنیت است. امنیت ازلحاظ بعد ذهنی ارتباط مستقیمی با ذهنیت و ادراک مردم دارد. پس احساس امنیت را میتوان در تجربهها و تفسیرهای افراد جست. بیشتر تهدیدها برای افراد ناشی از این حقیقت است که آنها در محیط انسانی بهسر میبرند و این محیط انواع فشارهای اجتنابناپذیر اجتماعی، اقتصادی و سیاسی را ایجاد میکند (بوزان، 1378: 54).
احساس امنیت همیشه ملازم وجود امنیت نیست؛ چهبسا در جامعهای امنیت وجود نداشته باشد، ولی مردم احساس امنیت کنند. همچنین برعکس، ممکن است امنیت وجود داشته باشد، ولی مردم احساس امنیت نکنند؛ چون احساس امنیت مقولهای ذهنی است. در بسیاری از موارد، احساس ناامنی در خانواده شکل میگیرد؛ این درحالی است که احساس ناامنی را خانواده به فرزندان منتقل میکند و نسلی محتاط، بدبین و مضطرب و بیاعتماد به جامعه تحویل
میدهد و تأثیر ناگواری بر تعاملات و پیشرفت جامعه میگذارد (شایگان و رستمی، 1390: 152). نتیجة یک نظرخواهی مرکز افکارسنجی دانشجویان ایران (ایسپا) مبین این گفته است که 81 درصد از ایرانیان بهگونهای احساس ناامنی میکنند (کلاهچیان، 1384: 154).
ارائة نظریات کلی و کالبدشکافی مفهوم احساس امنیت بهتنهایی کافی نیست و بررسی مفهوم احساس امنیت نیازمند تحدید آن به حوزة خاصی از واقعیت است که برای این منظور خانواده در نظر گرفته شده است؛ چراکه خانواده دربین تمام نهادها، سازمانها و گروههای اجتماعی نقش و اهمیت خاص و بسزا دارد. چنانکه هیچ جامعهای نمیتواند ادعای سلامت کند، اگر از خانوادههایی سالم برخوردار نباشد و هیچ جامعهای نمیتواند ادعای امنیت کند، اگر خانواده از امنیت بهرهمند نباشد (ساروخانی، 1375: 11).
براساس دیدگاههای موجود (اینگلهارت،[4] 1382؛ گیدنز، 1377) احساس امنیت، بهویژه در کودکی و نوجوانی پیامدهای مثبت و مهمی در بزرگسالی دارد. احساس امنیت این دوران سرنوشتساز برای انسان بیشاز هرجا در فضای خانواده تحقق مییابد. احساس امنیت خانواده به معنای حفظ حریم زندگی خصوصی خانوادگی از خطرها و تهدیدها و نیز ارتقای سطح زندگی خانوادگی با اتخاذ تدابیری جهت کسب فرصتهای زندگی است. در اینجا مقصود از خطر و تهدید کلیة مخاطراتی است که در روابط گرم و عاطفی، صمیمی و محبتآمیز خانواده اختلال ایجاد کند و احساس نزدیکی و همدلی میان اعضا را ازبین ببرد (چلبی، 1375: 70).
خانواده برای اعمال کارکردهایش نیاز دارد در فضای درون فضای جامعه احساس امنیت کند؛ چراکه جامعة جدید کاستیهایی در درون نهاد خانواده ایجاد کرده است و خانواده درمعرض خطرها و زیانهای پرشماری قرار گرفته است. بدینسبب اعضای خانواده دچار کمبود سرمایة عاطفی در حوزة ارتباطات شدهاند، به طوری که آسیبها، آفتها و بحرانها امنیت عاطفی اعضای خانواده را به مخاطره انداختهاند (ساروخانی و نویدنیا، 1385: 89). اغلب افراد منحرف از فضای گرم و عاطفی خانواده محروم بودهاند. هر تغییر مثبت یا منفی در خانواده بر جامعة بزرگ انسانی تأثیر مستقیم دارد. احساس امنیت در خانواده به طور مستقیم بر جامعه تأثیر میگذارد؛ یعنی در جوامعی که ارزشهای خانواده متزلزل شوند و خانواده نتواند نیازهای عاطفی و احساس امنیت را برآورده کند دچار تزلزل میشود. با توجه به اهمیت و نقش اثرگذار خانواده در سرنوشت فردی و اجتماعی، لازم است خانواده، قبلاز هر نهاد دیگری، فضایی آرام و امن داشته باشد. این تحقیق با هدف بررسی میزان احساس امنیت در فضای خانواده و عوامل مرتبط با آن انجام شده است و به دنبال آن است تا نقش و اهمیت این عوامل را بررسی کند.
تحقیقات پیشین
امنیت و احساس امنیت در سالهای اخیر مرکز توجه محققان رشتههای مختلف بهویژه حوزة علوماجتماعی قرار گرفته و تحقیقات متعددی در این زمینه انجام شده است. خواجهنوری و کاوه (1392) در تحقیق خود با عنوان «مطالعة رابطة بین مصرف رسانهای و احساس امنیت اجتماعی دربین زنان شهر سنندج» دریافتند که بین جنسیت، وضعیت تأهل، نوع مسکن و وضعیت سکونت با احساس امنیت رابطة معنادار برقرار است. بین استفاده از رسانهها و احساس امنیت نیز رابطة معنیدار وجود دارد.
یافتههای تحقیق هاشمیانفر و همکاران (1392) نشان داد که دینداری و تمام ابعادش با احساس امنیت رابطة مستقیم و معنیداری دارد. همچنین احساس امنیت با میزان استفادة رسانههای داخلی، تلویزیون، رادیو و ماهواره رابطة معنیدار دارد.
تحقیق دیگری با عنوان «بررسی ادراک شهروندان از احساس امنیت و عوامل مؤثر بر آن در استان خراسان جنوبی» که بهکوشش فرهادپور و همکاران (1391) صورت گرفته است، نشان داد که میزان امنیت از دیدگاه شهروندان بهصورت کلی متوسط است، میزان امنیت خردهمقیاسهای مالی، اجتماعی و روانی متوسط است، میزان امنیت خردهمقیاسهای جانی، سیاسی و حقوقی بالاست و بین میزان امنیت براساس جنسیت و سن تفاوت معناداری وجود دارد.
در تحقیق دیگری که مختاری و همکاران (1391) با عنوان «بررسی عوامل اجتماعی و فرهنگی مؤثر بر احساس امنیت در شهر یاسوج» انجام دادند، تفاوت معناداری میان افراد جوان و افراد مسن، افراد مجرد و متأهل، قوم لر و اقوام دیگر و... ازنظر احساس امنیت شناسایی شد. در این تحقیق رابطة مستقیم و معناداری نیز بین متغیرهای مستقل پایگاه اقتصادی-اجتماعی، اعتماد اجتماعی، میزان دینداری، نگرش به عملکرد پلیس و متغیر وابستة میزان احساس امنیت دیده میشود.
افشانی و همکاران (1391) در تحقیق خود با عنوان «بررسی احساس امنیت اجتماعی و عوامل مؤثر بر آن در شهر یزد» اکثر پاسخگویان را بهلحاظ احساس امنیت اجتماعی متوسط ارزیابی کردند. همچنین متغیرهای جنس، وضعیت تأهل، سن، پایگاه اجتماعی-اقتصادی و منطقۀ سکونت رابطة معناداری با احساس امنیت اجتماعی افراد نداشت، ولی متغیرهای استفاده از رسانههای جمعی، رضایت از زندگی، دینداری، بهداشت روانی-اجتماعی و سرمایۀ اجتماعی رابطة مثبت و معناداری با احساس امنیت اجتماعی افراد نشان داد.
یافتههای تحقیق هزارجریبی و صفری شالی (1388) با عنوان «بررسی رضایت از زندگی و جایگاه احساس امنیت» نشان داد که ضریب همبستگی بین رضایت اجتماعی و امنیت اجتماعی بالاست و بالابودن میزان هریک از این دو میتواند در خلق دیگری مؤثر باشد.
پورکسمائی و همکاران (2013) در تحقیقی با عنوان «ساختار خانواده و احساس امنیت» به این نتایج دست یافتند که خانوادۀ سنتی به نسبت خانوادۀ دموکراتیک جدید از احساس امنیت و لذت بیشتری برخوردار است. تحقیق آنها نشان داد که احساس امنیت زنان، هم در خانوادۀ سنتی و هم مدرن، به نسبت مردان کمتر است. زنان در خانوادۀ مدرن کمتر از خانوادۀ سنتی احساس امنیت میکنند. هاودون و ریان[5] (2009) در تحقیق خود به این نتیجه رسیدند که بین سرمایۀ اجتماعی و جرم رابطۀ منفی وجود دارد. همچنین، بین اعتماد و عمل متقابل همسایگان رابطۀ معناداری وجود ندارد. لیندسترام[6] (2008) در تحقیق خود دریافت که افراد مختلف با توجه به تنوع محیط پیرامونی، بینش متفاوتی درباب مفهوم امنیت دارند و احساس امنیت را با توجه به نظام اقتصادی، نظام سلامت و تجربههای فردی ناامنی، متغیر میدانند و دلهرۀ ناشی از احساس ناامنی را بیشتر از ناامنی واقعی و عینی تصور میکنند. گانت و بنیامین[7] (2008) در مقالۀ خود با عنوان «ناامنی شغلی، استرس و جنسیت» نشان دادهاند که ناامنی شغلی در زنان بیشتر از مردان است و در مردان سنتی احساس ناامنی بیشتر از زنان سنتی است، اما در زنان و مردان برتریطلب، درجۀ مشابهی از احساس ناامنی شغلی دیده میشود. اولسن[8] (2007) در مقالهای با عنوان «امنیت اجتماعی، و معضلات آن» امنیت اجتماعی را با متغیرهایی مانند امنیت ملی، سازگاری با توسعۀ محیط زیست و امنیت انسانی مرتبط دانسته است.
درمجموع میتوان گفت بیشتر پژوهشهای انجامشده دربارۀ احساس امنیت، با نگاهی کلی، سعی کردهاند میزان احساس امنیت اجتماعی و عوامل مؤثر بر آن را شناسایی کنند. درواقع، به احساس امنیت در درون فضای خانواده بهمثابۀ متغیر مستقل یا کنترل ننگریستهاند. پژوهش حاضر میکوشد تا احساس امنیت کنشگران را درون فضای خانواده اندازهگیری کند و به عوامل مرتبط با آن بپردازد.
چارچوب نظری
درباب امنیت رویکردهای گوناگونی مطرح شده و هر رویکرد بر فرضهای خاصی استوار است. به طور کلی میتوان گفت در چندسال اخیر امنیت ازلحاظ مفهومی متحول شده است. دیدگاههای کلاسیک بر نقش دولت تأکید کرده و امنیت را در بعد کلان مرکز توجه قرار دادهاند و برداشت آنها از مفهوم امنیت بعد عینیتری داشته است. درمقابل، هرچه به زمان معاصر نزدیک میشویم، امنیت در تمام ابعاد اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و سیاسی اهمیت مییابد. درکنار امنیت، مفهوم احساس امنیت و نقش نهادهای اجتماعی در تقویت آن مطرح است. در ادامه، نظریۀ بوزان، دورکیم، پارسونز و گیدنز مرور شده و با تأکید بر نظریۀ گیدنز، مهمترین متغیرهای مرتبط با احساس امنیت انتخاب شده است.
بوزان: پساز پایان جنگ سرد، باری بوزان به همراه ال ویور در مکتب کپنهاک درپی گسترش مفاهیم امنیت، تحلیلهای ظریفی ارائه دادند و نظریۀ امنیت اجتماعی را مطرح کردند. موضوعی که نخستینبار در آنجا مطرح شد این بود که اولاً امنیت/ناامنی صرفاً به عوامل نظامی منوط نیست، بلکه امروزه مسائل اجتماعی فراتر از عوامل نظامی نقش ایفا میکند. ثانیاً متصدی امنیت فقط دولتها نیستند، بلکه نیروهای اجتماعی نیز در این زمینه نقش برجستهای دارند. بهعلاوه، صاحبنظران مکتب کپنهاک امنیت را در دو بعد عینی و ذهنی مطرح و اظهار میکنند تهدیدهای امنیتی به طور ذهنی (احساس امنیت) نیز تجربهپذیرند (نبوی و همکاران، 1389: 11-12). بوزان معتقد است زمانی امنیت اجتماعی مطرح خواهد بود که نیروهایی بالقوه یا بالفعل تهدیدی برای هویت افراد جامعه باشند. امنیت به حفظ مجموع ویژگیهایی ارجاع دارد که برمبنای آن، افراد خودشان را عضو یک گروه اجتماعی قلمداد کنند؛ به بیان دیگر، امنیت به جنبههایی از زندگی فرد معطوف است که هویت گروهی او را سامان میبخشند. بوزان مفهوم ارگانیک امنیت اجتماعی را هویت میداند و امنیت اجتماعی را مترادف امنیت هویت تلقی میکند (نویدنیا، 1382: 64-65).
دورکیم: از دیدگاه دورکیم امنیت جامعه در پرتو همبستگی تأمین میشود و همبستگی اجتماعی عامل حفظ جامعه از خطرها و آسیبهاست. در این الگو، که بر رابطۀ ضروری امنیت با همبستگی گروهها و نیروهای اجتماعی تأکید میشود، امنیت فرایند پایانناپذیر رقابت و سازش میان نیروهای گوناگون است که نمایندۀ علایق و همبستگیهای اجتماعی متفاوتاند، مانند گروههای صنعتی و تجاری، اتحادیههای کارگری، گروهبندیهای مذهبی و قومی و غیره (تنهایی، 1374: 133). از دیدگاه دورکیم، همبستگی نحوۀ جذب فرد در اجتماع است. با این حال، عنصر اصلی تداوم حیات اجتماعی، نظم اخلاقی است که مجموعهای از قواعد است که بر روابط اجتماعی حکمفرماست. بنابراین، همبستگی اجتماعی پدیدهای اخلاقی و معنوی است که نمود عینی نظم اخلاقی است و امنیت نیز معلول نظم اخلاقی یا اخلاقیات مشترک است؛ بهگونهای که با حضور ارزشها و باورهای مشترک، به همان نسبت که پیوندهای جمعی افزایش مییابد، امکان تعدی به حقوق دیگران و تجاوز به مال و جان افراد نیز کاهش پیدا میکند (نویدنیا، 1382). برمبنای تحلیل دورکیم با تأکید بر پیدایش بینظمی براساس خلل در آگاهی جمعی، میتوان نتیجه گرفت که درصورت بروز تهدید علیه فرهنگ مشترک اعضای جامعه، زمینۀ بروز نابهنجاریهای اجتماعی فراهم میآید و یکی از مصداقهای نابهنجاری اجتماعی احساس ناامنی است.
پارسونز: تالکوت پارسونز امنیت را از منظری جامعهشناختی تحلیل کرده است. مسئلۀ اساسی نظریۀ تحلیلی کنش پارسونز، مسئلۀ نظم اجتماعی است (چلبی، 1375: 14) که گویا شامل مفهوم امنیت نیز هست. پارسونز جامعه را به خردهسیستمهایی تقسیم کرده که هرکدام کارکردهایی خاص دارند و توانمندی آنها در ایفای کارکردها، عامل دوام و بقای جامعه است و برعکس، به میزان کاستی در انجام کارکردها، به انسجام و یگانگی و درنتیجه امنیت جامعه خدشه وارد میشود و خطر فروپاشی و زوال آن را تهدید میکند (نویدنیا، 1385: 38-39). ازآنجاکه در نظریۀ پارسونز، نهادهای قانونی و حقوقی از تحقق کارکردها در جامعه خبر میدهند و یگانگی مدنظر پارسونز را فراهم میکنند، جامعه با تثبیت نهادهای حقوقی و قانونی، نظم، امنیت و دوام خود را رقم خواهد زد (بشیریه، 1373: 89). روشن است که حفظ نظم و امنیت در نظریۀ پارسونز صرفاً به ابزار نظارت و کنترل بیرونی خلاصه نمیشود، بلکه ابزار درونی کنترل و عنصر اجتماعیکردن را نیز دربرمیگیرد.
آنتونی گیدنز: گیدنز در تحلیلهای جامعهشناختی خود به این نتیجه میرسد که امروزه مدرنیته خطر را در برخی حوزهها و شیوههای زندگی کاهش داده و در عین حال، برخی پارامترهای جدید خطرآفرین را، که پیشتر ناشناخته بود، به همان حوزهها وارد کرده است. گیدنز صورتهای اصلی سیمای مخاطرهآمیز مدرنیته را به دو دسته تقسیم میکند: یکی آنهایی که توزیع عینی مخاطرهها را تغییر میدهند، که ازآنجمله میتوان جهانیشدن مخاطرهآمیز، شمار فزایندۀ رخدادهای احتمالی و نفوذ دانش انسانی در محیطهای مادی را نام برد؛ دیگری آنهایی که تجربۀ مخاطره یا ادراک مخاطره را تغییر میدهند؛ مانند آگاهی از مخاطره بهمنزلۀ صرف مخاطره و نظایر آن (گیدنز، 1377: 148). در تحلیل گیدنز درباب مخاطره و رهایی از آن و امنیت، امنیت وجودی[9] یکی از صور مهم احساس امنیت تلقی شده است. این اصطلاح به اطمینانی ارجاع میدهد که بیشتر اشخاص به تداوم هویت خود و دوام محیطهای اجتماعی و مادی کنش در اطراف خود دارند. ازایننظر، این امنیت پدیدهای عاطفی است (گیدنز، 1377: 148). گیدنز در بخشی از مباحث خود دربارۀ امنیت و احساس امنیت با توجه به آرای اریکسون به عوامل روانشناختی اشاره میکند. این احساس امنیت که در رابطۀ نوزاد با والدین ریشه دارد، بیشتر امری عاطفی است تا شناختی و زمینۀ آن ناخودآگاه است (تاکر،[10] 1998: 83). نیروی اساسی ورای بسیاری از کنشها، مجموعۀ فرایندهای ناخودآگاه برای دستیابی به حس اعتماد در تعامل با دیگران است. گیدنز این مجموعه فرایندها را تحت عنوان نظام امنیت وجودی صورتبندی میکند؛ بدینمعنی که یکی از نیروهای برانگیزنده، اما بهشدت مغشوش در ورای کنش، تمایل به حفظ امنیت وجودی یا حس اعتمادی است که از توانایی کاهش اضطراب در روابط اجتماعی برمیخیزد. کنشگران به این حس اعتماد نیاز دارند (ترنر،[11] 2003: 484).
مقالۀ حاضر با اتکا به نظریۀ ساختاربندی[12] گیدنز به تحلیل عوامل مؤثر بر احساس امنیت در فضای خانواده پرداخته است. در نظریۀ ساختاربندی، حیطۀ اصلی مطالعۀ علم اجتماعی، اعمال اجتماعی است که در طول زمان و مکان نظم یافتهاند. ساختارها مجموعهای از الگوهای بادوام کنش هستند که همیشه با قواعد و منابع راهنمایی میشوند. براساس مفهوم دوسویگی ساخت، کنشگران در تولید کنش متقابل به قواعد و منابع متوسل میشوند، اما بدینترتیب همان قواعد و منابع از رهگذر همین کنش متقابل مجدداً پیریزی و ساخته میشوند (ریتزر، 1377: 480). قواعد و منابع میانجی هستند، یعنی روابط اجتماعی را به هم وصل میکنند، قواعدی که کنشگران بهکار میبرند تا در طول زمان و مکان روابط را بیافرینند، تقویت کنند و تغییر دهند.
به تعبیر گیدنز، افراد از قواعدی پیروی میکنند که در ساختار اجتماعی جای دارد و معرفت جمعی درباب قواعد اجتماعی، شرط تعامل اجتماعی است. به اعتقاد او، افراد هم تابع قاعدهاند و هم خالق آن (تاکر، 1998: 81). قواعد فرایندهای تعمیمیافتهای هستند که کنشگران آنها را در موقعیتهای مختلف درک میکنند و بهکار میبرند. گیدنز ادعا میکند که قواعد، روش یا تکنیکی هستند که کنشگران اغلب به طور ضمنی میشناسند و برای کنش مناسب میدانند (ترنر، 2003: 478). بهعبارتی، قواعد متعارف، اما قراردادیاند.
قواعد میتوانند روشها و فرمولهای ترکیبی متنوعی برای هدایت مردم در زمینۀ ارتباط، کنش متقابل و سازگارشدن با دیگران ارائه دهند و به دو نوع اساسی تقسیم میشوند: «قواعد هنجاری، یا ایجاد حقوق و وظایف در یک زمینه (مکان) و قواعد تفسیری، یا طرح ها و ذخایر آگاهی در یک زمینه (مکان)» (ترنر، 2003: 479). در این میان، قواعد هنجاری به ابزار مشروعیت تبدیل میشوند، زیرا باعث میشوند چیزها درست و مناسب به نظر بیایند، اما قواعد تفسیری، برای ایجاد معنا یا نظامهای نمادین معنادار استفاده میشوند (مانند آموزههای دینی)، زیرا به مردم راههای دیدن و تفسیر وقایع را نشان میدهند.
دومین جزء ساختار در نظریۀ ساختاربندی منابعاند که میتوانند مادی، مانند پول یا کالا، باشند، یا منابع اقتداری، ازقبیل سرمایۀ فرهنگی و قدرت سیاسی (گیدنز، 1984). منابع قویاً به قواعد اجتماعی مرتبطاند. نکتۀ اساسی این است که منابع ابزار سلطهاند و به دو نوع اساسی تقسیم شدهاند: «اقتداری یا ظرفیت سازمانی، برای کنترل و هدایت الگوهای کنش متقابل در یک زمینه و تخصیصی، یا کاربرد ویژگیها، ابزار و کالاهای مادی برای کنترل و هدایت الگوهای کنش متقابل در یک زمینه» (ترنر، 2003: 497).
با استفاده از نظریۀ ساختاربندی گیدنز میتوان به تحلیل احساس امنیت در درون فضای خانواده پرداخت. همانطور که گفته شد، گیدنز در نظریۀ ساختاربندی معتقد است کنش انسانها تحت تأثیر دو عامل قواعد و منابع است. بنابراین، کنشگران برای تسهیل در ارتباطات اجتماعی به قواعد و منابع متوسل میشوند. افراد درون خانواده ورای کنشهایشان باید احساس امنیت وجودی داشته باشند. برای اینکه این احساس ازسوی جامعه نیز به آنها تزریق شود، به قواعد و منابع متوسل میشوند. با اتکا به نظریۀ ساختاریابی متغیرهایی نظیر تحصیلات، درآمد، رضایت از زندگی و امکانات زندگی بهمثابۀ منابع (از نوع تخصیصی) و متغیر روابط اجتماعی (بهمنزلۀ قواعد هنجاری) و پایبندی دینی، انحرافات اجتماعی و امکانات زندگی (بهعنوان قواعد تفسیری) درنظر گرفته شدهاند. در ادامه، براساس چارچوب نظری پژوهش، مدل تجربی تحقیق ترسیم میشود.
|
فرضیههای پژوهش
- بین تحصیلات والدین و احساس امنیت در خانواده رابطه وجود دارد.
- بین میزان درآمد و احساس امنیت در خانواده رابطه وجود دارد.
- بین انحرافات اجتماعی و احساس امنیت در خانواده رابطه وجود دارد.
- بین رضایت از زندگی و احساس امنیت در خانواده رابطه وجود دارد.
- بین امکانات زندگی و احساس امنیت در خانواده رابطه وجود دارد.
- بین میزان پایبندی دینی و احساس امنیت در خانواده رابطه وجود دارد.
- بین روابط اجتماعی و احساس امنیت در خانواده رابطه وجود دارد.
روش تحقیق
روش این پژوهش پیمایشی مبتنی بر یک نمونۀ معرف و ابزار سنجش معتبر است. ضمن اینکه برای تدوین ملاحظات نظری و سوابق تجربی تحقیق از روش کتابخانهای (اسنادی) بهره گرفته شده است. این پژوهش ازلحاظ معیار زمان مقطعی و ازلحاظ معیار ژرفایی پهنانگر بوده است. جامعۀ آماری تحقیق را کلیۀ خانوارهای شهر شیراز تشکیل میدهند که طبق سرشماری 1390 تعداد آنها 479722 خانوار بوده است. با استفاده از فرمول نمونهگیری کوکران و احتمال خطای 5 درصد، حجم نمونه 384 خانواده به دست آمد که برای افزایش تعمیم یافتهها و اعتبار تحقیق تعداد این نمونه به 500 خانواده افزایش یافت. روش نمونهگیری تصادفی طبقهای چندمرحلهای است. پرسشنامه پساز احراز اعتبار و پایایی در مراحل مقدماتی تحقیق، برای جمعآوری دادههای لازم بهکار گرفته شد. برای سنجش اعتبار ابزار تحقیق از اعتبار صوری استفاده شد؛ بهاینترتیب، چندنفر از متخصصان گویههای محققساخته را تأیید کردند تا اعتبار صوری به دست آمد. برای ارزیابی پایایی تحقیق از تکنیک هماهنگی درونی گویهها و ضریب آلفای کرونباخ استفاده شد.
جدول 1. آلفای کرونباخ متغیرهای تحقیق
متغیر |
میزان آلفای کرونباخ |
احساس امنیت |
84/0 |
دینداری |
74/0 |
رضایت از زندگی |
73/0 |
روابط اجتماعی |
76/0 |
انحرافات اجتماعی |
73/0 |
امکانات زندگی |
87/0 |
جدول 1 نشان میدهد که میزان آلفای کرونباخ همۀ متغیرهای تحقیق بالای 07/0 است. یعنی گویههای تحقیق از همبستگی درونی زیادی برخوردارند. میزان آلفای کرونباخ متغیر وابستۀ تحقیق یعنی احساس امنیت 84/0 به دست آمد.
تعریف نظری و عملیاتی متغیرها
احساس امنیت: احساس امنیت به فقدان هراس از تهدیدشدن یا بهمخاطرهافتادن ویژگیهای اساسی و ارزشهای انسانی و نبود ترس از تهدید حقوق و آزادیهای مشروع گفته میشود (نبوی و همکاران، 1389: 17). برای عملیاتیکردن این متغیر مقیاسی به شیوۀ لیکرت با پنجگویه طراحی شد. سطح سنجش این متغیر بهصورت فاصلهای بوده است.
روابط اجتماعی: عبارت است از محدودۀ کسانی که فرد با آنها ارتباط دارد و درواقع بر آنان تأثیر میگذارد یا از آنها تأثیر میپذیرد. برای سنجش این متغیر سؤالاتی دربارۀ ارتباط و رفتوآمد خانواده با دوستان و آشنایان طرح شده است. سطح سنجش این متغیر فاصلهای بوده و از پرسشنامۀ محققساخته استفاده شده است.
دینداری: به معنای میزان پایبندی پاسخگو به باورها و اعتقادات مذهبی و انجام اعمال مذهبی است. این متغیر در سطح سنجش فاصلهای اندازهگیری شد. تعداد گویههای این متغیر نیز پنج سؤال محققساخته بود.
رضایت از زندگی: منظور از رضایت از زندگی، نگرش فرد، ارزیابی عمومی دربارۀ کلیت زندگی خود یا برخی جنبههای زندگی مانند زندگی خانوادگی است. سطح سنجش این متغیر فاصلهای و درقالب طیف لیکرت نمرهگذاری شد.
برای سنجش انحرافات اجتماعی پنجگویه درقالب طیف لیکرت طراحی شد. این گویهها سؤالاتی را دربارۀ مصرف مواد مخدر، مشروبات الکلی، و زدوخورد درمیان اعضای خانواده مطرح میکردند. امکانات زندگی درقالب طیف لیکرت به مسافرتهای سالانۀ خانواده، هزینههای پزشکی، و میزان تنوع غذایی و امثال اینها میپردازد که در سطح سنجش فاصلهای اندازهگیری شد.
یافتهها
واحد تحلیل در این تحقیق خانوادههای شهر شیراز است. برای سهولت در ارائۀ یافتههای تحقیق کوشیدیم پرسشنامههای تحقیق را در هر منزل به سرپرست خانواده بدهیم، بنابراین در اینجا سرپرستان خانوادهها نمونۀ تحقیق قرار گرفتند. دادههای توصیفی از 500 خانواده نشان میدهد میانگین سنی جمعیت نمونه 50/45 سال، حداکثر سن 84 و حداقل 23 سال است. میانگین تعداد اعضای خانواده 54/4 نفر است که بیشترین خانواده 10 نفر و کمترین آن 2 نفر جمعیت دارند. ازمجموع 500 خانواده برحسب طبقۀ اجتماعی، 2/8 درصد به طبقۀ مرفه، 8/66 درصد به طبقۀ متوسط، 0/18 درصد به طبقۀ کارگر و 0/7 به طبقۀ پایین جامعه تعلق داشتند؛ بنابراین، با توجه به یافتههای تحقیق، میتوان گفت اکثر خانوادههای این تحقیق متعلق به طبقه متوسطاند. ازمجموع کل خانوادهها، 265 خانواده در ملک شخصی خود سکونت داشتند. محل سکونت 191 خانواده استیجاری و 17 خانواده سازمانی بوده است و 23 خانواده نزد اقوام خود سکونت داشتند. 4 خانواده نیز به نوع منزل خود پاسخ ندادهاند؛ بنابراین، میتوان گفت بیشاز 50 درصد خانوادههای تحقیق منزل شخصی دارند.
جدول 2. توزیع فراوانی دینداری پاسخگویان
دینداری |
فراوانی |
درصد |
بالا |
389 |
8/77 |
متوسط |
89 |
8/17 |
پایین |
22 |
2/4 |
جمع |
500 |
100 |
جدول 2 نشان میدهد که 8/77 درصد از پاسخگویان بسیار دیندارند، دینداری 8/17 درصد درسطح متوسط است و فقط 2/4 درصد از پاسخگویان پایبندی دینی کمی داشتند؛ بنابراین، با توجه به نتایج جدول میتوان گفت اکثر پاسخگویان از دینداری سطح بالایی برخوردارند.
جدول 3. توزیع فراوانی میزان رضایت از زندگی پاسخگویان
رضایت از زندگی |
فراوانی |
درصد |
زیاد |
69 |
8/13 |
متوسط |
415 |
0/83 |
کم |
16 |
2/3 |
جمع |
500 |
100 |
جدول 3 به توزیع فراوانی رضایت از زندگی دربین پاسخگویان میپردازد. نتایج نشان داد که 8/13 درصد از پاسخگویان از زندگی رضایت زیادی داشتند، 0/83 درصد رضایت متوسطی را تجربه کردهاند و 2/3 درصد از پاسخگویان رضایت کمی از زندگی داشتند. میتوان گفت اکثر پاسخگویان از رضایت زندگی متوسطی برخوردار بودند.
جدول 4. توزیع فراوانی میزان روابط اجتماعی پاسخگویان
روابط اجتماعی |
فراوانی |
درصد |
زیاد |
360 |
0/72 |
متوسط |
112 |
4/22 |
کم |
28 |
6/5 |
جمع |
500 |
100 |
جدول 4 نشان میدهد که میزان روابط اجتماعی 72 درصد از پاسخگویان بالاست، 4/22 درصد متوسط است و فقط 6/5 درصد از پاسخگویان روابط اجتماعی کمی داشتند. با توجه به این یافتهها میتوان گفت میزان روابط اجتماعی دربین کنشگران این تحقیق بالاست.
جدول 5. توزیع فراوانی میزان احساس امنیت در فضای خانواده
احساس امنیت |
فراوانی |
درصد |
زیاد |
414 |
8/82 |
متوسط |
68 |
6/13 |
کم |
18 |
6/3 |
جمع |
500 |
100 |
میانگین |
03/13 |
با توجه به جدول 5 مربوط به متغیر وابسته میتوان گفت احساس امنیت در فضای خانوادههای تحت مطالعه بالاتر از سطح متوسط است. چنانکه در جدول 6 نیز مشاهده میشود، اغلب خانوادهها احساس امنیت زیادی را در فضای خانواده گزارش کردهاند. بیشاز 80 درصد پاسخگویان از احساس امنیت زیادی برخوردار بودند و صرفاً 6/3 درصد از پاسخگویان احساس امنیت کمی داشتند. میانگین احساس امنیت پاسخگویان برابر با 03/13 بوده است که از میانگین پیشبینیشده، که برابر با 50/12 بوده است، بیشتر است.
جدول 6. ماتریس همبستگی متغیرها
متغیرها |
تحصیلات پدر |
تحصیلات مادر |
درآمد |
انحرافات |
رضایت از زندگی |
امکانات زندگی |
پایبندی دینی |
روابط اجتماعی |
تحصیلات مادر |
**677/0 |
|
|
|
|
|
|
|
درآمد |
**24/0 |
**27/0 |
|
|
|
|
|
|
انحرافات |
04/0- |
06/0- |
09/0- |
|
|
|
|
|
رضایت زندگی |
**12/0 |
*09/0 |
**12/0 |
**46/0- |
|
|
|
|
امکانات زندگی |
**35/0 |
**23/0 |
**38/0 |
**16/0- |
**18/0 |
|
|
|
پایبندی دینی |
*09/0- |
06/0- |
03/0- |
**34/0- |
**38/0 |
06/0 |
|
|
روابط اجتماعی |
**16/0 |
*09/0 |
**17/0 |
**15/0- |
**31/0 |
**31/0 |
**20/0 |
|
احساس امنیت |
**12/0- |
*10/0- |
*09/0 |
**56/0- |
**72/0 |
**18/0 |
**34/0 |
**26/0 |
** معنیدار در سطح 99/0 درصد * معنیدار در سطح 95/0 درصد
نتایج جدول 6 نشان میدهد که بین تحصیلات پدر و احساس امنیت رابطۀ معنیدار و معکوسی وجود دارد. بدینصورت که هرچه سطح تحصیلات پدر افزایش یابد، احساس امنیت در درون فضای خانواده نیز کمتر میشود. بین تحصیلات مادر و احساس امنیت نیز رابطۀ معنیدار و معکوسی وجود دارد. نتایج جدول ماتریس همبستگی نشان میدهد که ضریب همبستگی پیرسون بین تحصیلات مادر و احساس امنیت برابر با 102/0- است که رابطۀ ضعیفی را نشان میدهد. تفسیر این رابطه بهاینصورت است که هرچه تحصیلات مادر افزایش یابد، احساس امنیت در درون فضای خانواده نیز کمتر میشود؛ بنابراین، میتوان گفت بهطور کلی با افزایش سطح تحصیلات والدین، نوعی احساس ناامنی در افراد به وجود میآید.
درآمد خانواده عامل دیگری است که با احساس امنیت رابطۀ معنیدار و مثبتی دارد؛ یعنی افزایش درآمد عامل مهمی در افزایش احساس امنیت در درون فضای خانواده است؛ هرچند باید گفت شدت رابطۀ بین درآمد و احساس امنیت ضعیف است.
متغیر انحرافات اجتماعی در این تحقیق نیز با احساس امنیت رابطۀ معنیداری نشان میدهد. براساس جدول 6، میتوان گفت این رابطه معکوس است؛ بدینصورت که هرچه انحرافات اجتماعی بیشتر شود، احساس امنیت در درون فضای خانواده کمتر میشود. مقدار ضریب همبستگی بین انحرافات اجتماعی و احساس امنیت برابر با 558/0- است که شدت رابطه را متوسط روبهبالا نشان میدهد.
نتایج ماتریس همبستگی نشان میدهد که بین رضایت از زندگی و احساس امنیت رابطۀ معنیدار و مثبتی وجود دارد؛ یعنی هرچه رضایت خانوادهها از زندگی بیشتر باشد، احساس امنیت در درون فضای خانواده نیز بیشتر میشود. مقدار ضریب همبستگی پیرسون بین رضایت از زندگی و احساس امنیت برابر با 720/0 است. این رابطه دربین متغیرهای تحقیق بالاترین ضریب همبستگی را دارد.
متغیر دیگری که با احساس امنیت رابطهای معنیدار و مثبت دارد امکانات زندگی است. نتایج ماتریس همبستگی نشان میدهد هرچه امکانات زندگی بیشتر شود، احساس امنیت در درون فضای خانواده نیز بیشتر میشود. سطح معنیداری این فرضیه برابر با 99/0 درصد و مقدار ضریب همبستگی پیرسون بین این دو متغیر برابر با 185/0 است.
بین پایبندی دینی و احساس امنیت رابطهای معنیدار و مثبت وجود دارد. نتایج جدول 6 نشان میدهد هرچه پایبندی دینی افراد بیشتر باشد، احساس امنیت در درون فضای خانواده نیز بیشتر میشود؛ بنابراین، پایبندی دینی عامل مهمی در افزایش احساس امنیت در فضای خانوادههاست.
آخرین متغیری که در جدول ماتریس همبستگی قرار دارد متغیر روابط اجتماعی است. بین روابط اجتماعی و احساس امنیت نیز رابطۀ مثبت و معنیداری وجود دارد. تفسیر آن بدینگونه است که با افزایش روابط اجتماعی خانوادهها، میزان احساس امنیت دربین آنها نیز بیشتر میشود. همچنین مقدار ضریب همبستگی پیرسون بین متغیر روابط اجتماعی و احساس امنیت برابر با 259/0 است.
رگرسیون چندمتغیره
برای تبیین بیشتر متغیرها از رگرسیون چندمتغیره استفاده شده است. در این روش بهمنظور بررسی تأثیر متغیرهای مستقل از روش گام بهگام استفاده شده است. در این روش متغیرهای مستقل بهترتیب اهمیت وارد مدل میشوند، با این تفاوت که هربار بعد از ورود یک متغیر، متغیرهایی که تاکنون وارد شدهاند مجدداً تحت بررسی قرار میگیرند و اگر سطح معنیداریشان کاسته شود از مدل خارج میشوند، وگرنه باقی میمانند.
نتایج جدول 7 نشان میدهد که دربین متغیرهای تحقیق، متغیر رضایت از زندگی بیشترین همبستگی را با احساس امنیت در درون فضای خانواده دارد. درواقع این متغیر بهتنهایی قادر است بیشاز 51/0 درصد از واریانس احساس امنیت را تبیین کند. مقدار بتای رضایت از زندگی نشان میدهد که با افزایش یک واحد به سطح رضایت از زندگی خانوادهها، مقدار 568/0 درصد به میزان احساس امنیت خانوادهها افزوده میشود. متغیر بعدی که بیشترین همبستگی را با احساس امنیت دارد، انحرافات اجتماعی است. درواقع با ورود این متغیر به معادلۀ رگرسیون مقدار مجذور آر به 57/0 افزایش یافت. مقدار بتای انحرافات اجتماعی نشان میدهد که با افزایش انحرافات اجتماعی، احساس امنیت در درون فضای خانواده کمتر میشود. بهطور کلی این دو متغیر قادرند بیشاز 57/0 درصد از واریانس احساس امنیت در درون فضای خانواده را تبیین کنند، باقی متغیرها از مدل رگرسیون خارج شدند.
جدول 7. نتایج آزمون رگرسیون احساس امنیت در فضای خانواده
متغیر |
B |
S.E |
Beta |
T |
Sig |
R |
R2 |
مقدار ثابت |
957/7 |
479/0 |
- |
62/16 |
000/0 |
|
|
رضایت از زندگی |
548/0 |
031/0 |
586/0 |
67/17 |
000/0 |
72/0 |
51/0 |
انحرافات اجتماعی |
283/0- |
033/0 |
285/0- |
58/8- |
000/0 |
76/0 |
57/0 |
نتیجهگیری
این مطالعه با تأکید بر نظریۀ ساختاریابی گیدنز به تبیین عوامل مؤثر بر احساس امنیت در خانوادههای شهر شیراز پرداخت. مطابق این نظریه، قواعد و منابع میانجیاند؛ یعنی روابط اجتماعی را به هم وصل میکنند. کنشگران از قواعد استفاده میکنند تا در طول زمان و مکان، روابط را خلق و تقویت کنند و تغییر دهند. با استفاده از این نظریه به بررسی تأثیر عواملی ازقبیل دینداری، روابط اجتماعی، رضایت از زندگی، امکانات زندگی و انحرافات اجتماعی و برخی متغیرهای زمینهای ازقبیل تحصیلات و درآمد بر احساس امنیت در فضای خانواده پرداختیم.
تحلیل توصیفی نشان داد که احساس امنیت در فضای خانوادههای تحت مطالعه بیشتر از سطح متوسط است و اغلب خانوادهها احساس امنیت زیادی را در فضای خانواده تجربه کردهاند.
یکی از متغیرهایی که با احساس امنیت در فضای خانواده رابطۀ معنادار دارد تحصیلات والدین است. این یافته با نتایج تحقیق مختاری و همکاران (1391) همسو است. افرادی که تحصیلات بیشتری دارند، درواقع آگاهی و دانش بیشتری دارند. گفته شد که احساس امنیت نیز از حد متوسط بالاتر بوده است؛ بنابراین، میتوان گفت در تحلیل امنیت اجتماعی و دستیافتن به میزانی از احساس امنیت، افرادی که تحصیلات بیشتر و آگاهی بیشتری دارند، امنیت کمتری احساس میکنند. طبق نظریۀ گیدنز میتوان گفت تحصیلات بهمنزلۀ منبعی دردسترس، نهتنها احساس امنیت را افزایش نمیدهد، بلکه از میزان آن میکاهد. درحقیقت، همواره داشتن هرنوع منبعی به افزایش احساس امنیت کمک نمیکند.
یافتۀ بعدی تحقیق نشان داد که هرچه درآمد خانوادهها بیشتر باشد، احساس امنیت نیز بیشتر میشود. درواقع، برطبق نظر گیدنز، درآمد یکی از منابعی است که میتواند نقش بارزی در احساس امنیت در فضای خانواده ایجاد کند. متغیر انحرافات اجتماعی نیز با احساس امنیت رابطۀ معنیدار و معکوسی برقرار کرد، بدینصورت که هرچه انحرافات اجتماعی بیشتر شوند، احساس امنیت در درون فضای خانواده کمتر میشود. برای تبیین این یافته به نظر دورکیم میپردازیم: او اعتقاد دارد در جامعهای که فرهنگ مشترک و قوی درباب اعتقاد عمومی وجود دارد، همبستگی اجتماعی استحکام بیشتر، و نظم اجتماعی عینیت بیشتری خواهد یافت. این مهمترین عاملی است که میتواند نظام اخلاقی و نظام باورها، ارزشها و هنجارهای مشترک را به مردم جامعه هدیه کند تا در پرتو آن نظم اجتماعی برقرار بماند و جرم، نابهنجاری و خودکشی کاهش یابد و هرجومرج رخت بربندد و به تبع آن امنیت برقرار شود (صدیقیاورعی، 1376: 149). بدینترتیب درصورت نبود هنجارها و ارزشهای مشترک، که افراد را از انحرافات اجتماعی منع کنند، احساس ناامنی در سطح جامعه گسترش پیدا میکند و تا لایههای زیرین اجتماع بهخصوص خانواده نفوذ میکند و کارکردهای آن را مختل میکند.
متغیر رضایت از زندگی رابطۀ معناداری با احساس امنیت دارد. این یافته با پژوهش هزارجریبی و همکاران (1388) همسو است. اجتماع نظامیافته یا جمعیشدۀ پارسونز، اعضای جامعه را گردهم میآورد و ازطریق این تجمع به آنها توانایی میدهد تا از منافع مشترک خود دفاع کنند و به تأمین نیازها و تحقق اهداف و درنهایت رضایت از زندگی دست یابند (ریتزر، 1377). احساس امنیت با رضایت از زندگی نیز همبستگی قوی دارد و هردو از شاخصهای رفاه اجتماعی محسوب میشوند (صفریشالی، 1389: 4). این یافته با نتایج تحقیق افشانی و همکاران (1391) همسو است. یکی از عواملی که نقش بارزی در احساس امنیت درون فضای خانواده دارد، امکانات زندگی است. درواقع خانوادههایی که توانستهاند امکانات مناسبی برای اعضای خود مهیا کنند، از احساس امنیت بیشتری برخوردارند. برخی قواعد برای ایجاد معناداری یا نظامهای نمادین معنادار کاربرد دارند؛ آنها به مردم راههای دیدن و تفسیر وقایع را نشان میدهند. دینداری افراد و میزان پایبندیشان به قواعد آن، ازاینجمله است. این تحقیق نشان داد هرچه افراد به عقاید دینی خود پایبندتر باشند، احساس امنیت بیشتری را تجربه خواهند کرد. این یافته با نتایج تحقیق مختاری و همکاران (1391)، هاشمیانفر و همکاران (1392)، و افشانی و همکاران (1391) همخوانی دارد. میتوان گفت اعتقادات دینی نوعی کنترل درونی در افراد ایجاد میکند و روح همگانی را در کالبد جامعه میدمد و باعث میشود افراد جامعه احساس مسئولیت بیشتری درقبال یکدیگر داشته باشند. این کنترل درونی نوعی نیروی بازدارندگی درمقابل برخی اعمال (نظیر جرم و انحراف اجتماعی) در افراد ایجاد میکند و آنها را وادار میکند که به حقوق دیگران طی روابط و مناسبات اجتماعیشان احترام بگذارند (قاسمی و امیریاسفرجانی، 1390: 27).
رابطۀ بین روابط اجتماعی و احساس امنیت هم فرضیهای بود که برمبنای نظریۀ گیدنز تدوین شد. این نظریه بیان میکند که هویت انسان در کنش متقابل با دیگران شکل میگیرد و در جریان زندگی آن را پیوسته تغییر میدهد و تعدیل میکند. این نظریه با تأیید رابطۀ بین روابط اجتماعی و احساس امنیت براساس تجزیه و تحلیل آماری در تحقیق حاضر تأیید شد.
بهلحاظ روششناختی، احساس امنیت سازهای چندبعدی است و با توجه به وضعیت اجتماعی و افراد مختلف سنجشپذیر و قابل اندازهگیری است. منابع تأمینکنندۀ احساس امنیت برای آحاد و گروههای مختلف جامعه با یکدیگر متفاوتاند. ازطرفی، احساس امنیت، که مقولهای روانشناختی و اجتماعی- فرهنگی است، از اهداف و امکانات جامعه برای تحقق آن متأثر است. در این پژوهش، احساس امنیت اجتماعی بیشتر از قواعد متأثر بود؛ هرچند منابعی نظیر تحصیلات و درآمد نیز در احساس امنیت نقش داشتند. بهمنظور تقویت احساس امنیت در فضای خانواده، که کاهش آن در این نهاد باعث گسترش ناامنی و کاهش امنیت در فضای جامعه میشود، پیشنهادهایی ارائه میشود:
مطالعات علمی و تخصصی درباب امنیت و احساس امنیت باید بهصورت مقطعی تکرار شود تا مشخص شود در مقاطع زمانی مختلف احساس آرامش و امنیت اجتماعی در خانوادهها چه تفاوتی کرده است. رسان ههای جمعی بهمنزلۀ کنترلکنندۀ افکار عمومی باید نقش خانواده را در احساس امنیت در درون این نهاد و نیز در فضای جامعه برجسته کنند.