نوع مقاله : علمی
نویسندگان
1 دانشیار گروه علوم اجتماعی ، دانشکده ادبیات و علوم انسانی ، دانشگاه شهید باهنر کرمان ، ایران
2 پژوهشگر مرکز تحقیقات عوامل اجتماعی موثر بر سلامت ،پژوهشکده مطالعات آینده پژوهی در سلامت ، دانشگاه علوم پزشکی کرمان ، کرمان، ایران
چکیده
دوران پس از زایمان یکی از مراحل اساسی زندگی زنان است که مسائل روانی، جسمانی و اجتماعی متعددی را برای ایشان پدید میآورد؛ ازاینرو مطالعة مسائل مربوط به این دوره از زندگی زنان مهم است. کیفیت زندگی زنان، که بهمعنای درک فرد از وضعیت زندگیاش با توجه به فرهنگ و نظامهای ارزشی و ارتباط آن با اهداف، انتظارات، علایق، استانداردها و تجربههای زندگی است، ممکن است در این مرحله دستخوش تغییر شود. این پژوهش سعی دارد علاوهبر بررسی کیفیت زندگی زنان در این دوران، عوامل اجتماعی مؤثر بر آن را تحلیل کند.
با استفاده از نظریة حمایت اجتماعی عملکردی یا حمایت اجتماعی ادراکشده، تأثیر انواع حمایتهای اجتماعی دریافتی زنان بر کیفیت زندگی ایشان سنجیده شد. جامعة آماری شامل کلیة زنان مراجعهکننده به مراکز بهداشتی و درمانی شهر کرمان است (که ششماه قبل از تکمیل پرسشنامه ها، زایمان کردهاند). تعداد نمونه 373 زن بود. اطلاعات با استفاده از پرسشنامة های اس.اف 36 و حمایت اجتماعی فیلیپس و پرسشنامة پژوهشگرساختة حمایت پس از زایمان جمعآوری شد.یافتهها نشان داد کیفیت زندگی (بهصورت کلی) بیشتر زنان در حد متوسط است. اکثر زنان از حمایت اجتماعی کل و حمایت خانواده برخوردارند و حمایت دوستان غالباً در حد متوسط است. اکثر زنان به میزان زیادی از حمایت مادی همسر پس از زایمان، حمایت خدماتی، مشورتی، اطلاعاتی و عاطفی اطرافیان (خانواده و همسر) برخوردارند. نتایج تحلیل رگرسیون نشان داد که مهمترین پیشبینیکنندههای کیفیت زندگی زنان در درجة اول حمایت خاص همسر و در مرحلة بعد حمایتهای کلی دریافتی فرد است.
کلیدواژهها
مقدمه و بیان مسئله
انسان همواره بهدنبال دستیابی به رفاه و آسایش بوده است. با پیشرفت و ارتقای سطح بهداشت جوامع انسانی، توجه به مسائل ذهنی و عینی درباب رفاه اهمیت زیادی پیدا کرد و رفتهرفته مفاهیمی چون کیفیت زندگی دربرابر طول عمر و درمان قرار گرفت.
کیفیت زندگی توصیفی است از وضعیت بهزیستی جسمانی، احساسی و اجتماعی فرد و توانایی تأثیر آنها بر زندگی روزمرة او. این پدیده هم مانند مسائل اجتماعی دیگر تحت تأثیر عوامل اجتماعی متعددی شکل میگیرد؛ ازجمله سرمایة اجتماعی (و ابعاد سهگانة آن: عضویت در شبکههای اجتماعی و روابط اجتماعی، هنجار اجتماعی و اعتماد اجتماعی) و وضعیت اقتصادیـاجتماعی (گروسی و نقوی، 1387: 48).
تولد فرزند رویدادی طبیعی بسیار مهمی است که در طول زندگی بیشتر زنان رخ میدهد. با عنایت به رویدادهای مربوط به بارداری و تغییرات جسمی، زیستی، عاطفی و اجتماعی، که همزمان با وضعحمل رخ میدهند، دورة پس از زایمان گاهی بهحدی فشارزاست که سبب اختلالات گوناگونی در مادر میشود. تطبیق زنان با نقشها و کارکردهای پس از زایمان، که بهتعبیری مقولهای از جامعهپذیری مجدد است، درکنار اختلالات روانی و عاطفی و اجتماعی ایجادشده برای زنانـ برای نمونه افسردگی پس از زایمان که از هر دهزن دستکم یکنفر آن را پس از وضعحمل تجربه میکندـ میتواند کیفیت زندگی ایشان را تحتتأثیر قرار دهد. این بیماریها ممکن است بازتابی از عود یا تشدید اختلالات روانی قبلی باشند یا بر شروع اختلالی جدید دلالت داشته باشند. بیماریهای روانی پس از زایمان طیف وسیعی دارند که سادهترین آنها غم و اندوه مادری است. بیش از 50 تا 75 درصد زنان در روز دوم یا سوم پس از زایمان این غم و اندوه را تجربه میکنند. وضعیت جدیتر، ولی با شیوع کمتر، افسردگی پس از زایمان است که تقریباً 10 درصد زنان چندهفته پس از زایمان به آن دچار میشوند. افسردگی پس از زایمان با افسردگی خلق، کاهش علاقه به فعالیت، تغییر اشتها، خستگی، اختلالات خواب، دشواری در مراقبت از کودک و... همراه است. مادران افسرده تعاملات اجتماعی کمتری دارند و کمتر با کودکان خود بازی میکنند، احساس گناه، اعتمادبهنفس پایین، اشکال در تمرکز، فکرکردن به خودکشی و گاهی اقدام به آن در این مادران دیده میشود (خدادای و دیگران، 1387: 142). بنابراین، با توجه به واقعیتهایی که زنان دربارة تغییرات جسمانی، هورمونی، عاطفی، روحی و... پس از زایمان با آنها روبهرو می شوند و با انتظارات، اهداف، اولویتها و ادراک آنها از موقعیتشان در زندگی پیش از تولد کودک متفاوت است، تصور، درک، احساس لذت و رضایتخاطر زنان از زندگی، و بهعبارت دیگر، کیفیت زندگی آنها، متأثر از تحولات فیزیکی، روحی، روانی و موقعیت پس از زایمان تغییر زیادی میکند (عظیمیاقدم، 1387؛ حسینی و خادملو، 1387).
حمایت اجتماعی ازطریق ایفای نقش واسطهای میان عوامل تنشزای زندگی و بروز مشکلات جسمی و روانی باعث کاهش تنش تجربهشده، افزایش طول عمر و بهبود مراقبتهای بهداشتی و در پایان بهبود کیفیت زندگی افراد میشود. برایناساس، به نظر میرسد حمایت اجتماعی دریافتی از شبکه میتواند تنشهای عاطفی و روانی زنان را پس از زایمان کاهش دهد و جریان جامعهپذیری مجدد آنها را تسهیل کند و کیفیت زندگی ایشان را نیز ارتقا بخشد. با توجه به آنچه گفتیم، سؤال اساسی این است که آیا حمایتهای اجتماعی شبکة اجتماعی رابطة تعیینکنندهای با کیفیت زندگی زنان پس از زایمان دارد یا خیر؟ حمایت اجتماعی تا چه حد میتواند بر کیفیت زندگی این زنان تأثیر بگذارد؟ پژوهش حاضر با هدف تعیین میزان حمایتهای دریافتی زنان پس از زایمان از شبکه، تعیین میزان کیفیت زندگی با توجه به ابعاد هشتگانة آن و تعیین رابطة حمایت اجتماعی با سطح کیفیت زندگی این مادران انجام شده است.
ادبیات نظری پژوهش
انسانها از بدو پیدایش همواره بهدنبال دستیابی به رفاه و آسایش بودهاند، اما با پیشرفت و ارتقای سطح بهداشت جوامع انسانی، توجه به مسائل ذهنی و عینی در زمینة رفاه و احساس بهزیستی افزایش یافت. مطالعة کیفیت زندگی در دهة 1960 آغاز شد. وقتی شکوفایی اقتصادی پس از جنگ با رکود مواجه شد، شعار عمومی این بود: «بهزیستی بیشتر بهجای ثروت بیشتر» و بهاینترتیب سؤالاتی درباب بهزیستی و چگونگی تقویت آن گسترش یافت. عملاً اصطلاح کیفیت زندگی برای مفاهیم مختلف مربوط به زندگی خوب استفاده میشود. باید بدانیم که بین فرصت دستیابی به زندگی خوب و نتایج و پیامدهای مربوط به آن تمایز وجود دارد. همچنین بین کیفیت زندگی درونی و بیرونی تفاوت وجود دارد. در اولی، کیفیت درونی و مورد نظر فرد اهمیت داردو در دومی کیفیت محیطی .( ونهوون ، 55:2007)
هنوز درباب تعریف دقیق کیفیت زندگی توافق وجود ندارد. تحقیقات گذشته غالباً در تعریف دچار دوگانگی دربارة عینی یا ذهنیبودن شدهاند. رویکرد عینی کیفیت زندگی را مواردی آشکار و مرتبط با استانداردهای زندگی میداند. درمقابل، رویکرد ذهنی کیفیت زندگی را مترادف شادی یا رضایت فرد درنظر میگیرد (رحیمی و مخیر، 1388: 7).
در جامعهشناسی، کیفیت زندگی اغلب مضمونی ضمنی در مطالعات جامعهنگاری بود. در دهة 1960، بهمنزلة واکنشی دربرابر تسلط و برتری معرف های اقتصادی در روند سیاسی، استفاده از این اصطلاح در جامعهشناسی شدت گرفت. برای تعریف آن در ابتدا تأکید بر معرفهای عینی رفاه مثل فقر، بیکاری و خودکشی بود. معرفهای ذهنی در طول دهة 1970 هدف توجه قرار گرفتند (ونهوون ، 54:2007).
کیفیت زندگی مفهومی چندبعدی، نسبی و متأثر از زمان و مکان و ارزشهای فردی و اجتماعی است. کیفیت زندگی چیزی بیش از وضعیت سلامتی است، چون سلامتی فقط یک بعد از کیفیت زندگی است و دیگر عوامل مؤثر بر کیفیت زندگی شامل احساس رضایت فرد از خود، وضعیت خانوادگی، اجتماعی، اقتصادی و ازهمهمهمتر وضعیت عاطفیـروانی است (نریمانی، 1387: 64).
تستا[1] و همکارانش (1998) ابعاد سازندة کیفیت زندگی را چنین تعریف میکنند: حیطههای جسمی، اجتماعی و روانی سلامتی که از تجربهها، باورها، انتظارات و ادراکات فرد متأثرند. با این وصف، کیفیت زندگی باید از زوایا و ابعاد مختلف جسمی، روانی و اجتماعی سنجیده شود (زمانزاده و دیگران، 1386: 50).
فلاناگان نیز پنجحیطه را در گروهبندی کیفیت زندگی مطرح میکند که عبارتاند از: خوببودن فیزیکی و مادی، ارتبط با دیگران، فعالیتهای جمعی و اجتماعی، تکامل فردی و اجتماعیشدن (مختاری و نظری، 1389: 121).
ریف و سینگر غیر از جنبة سلامت فیزیکی و جسمانی، برای کیفیت زندگی ششحیطه درنظر میگیرند که شامل پذیرش خود، هدفداشتن در زندگی، رشد شخصی، تسلط بر محیط، خودمختاری، روابط مثبت با دیگران است (همان: 119- 120).
مفهوم کیفیت زندگی ترکیبی از وضعیت عینی و ذهنی زندگی را دربرمیگیرد. جنبة ذهنی آن به احساس رضایت به طور عام اشاره دارد و جنبة عینی آن به پاسخگویی به تقاضاهای فرهنگی و اجتماعی برای ثروت مادی، پایگاه اجتماعی و بهزیستی جسمانی برمیگردد. ( فیلیپس ،2006)
در غالب اصطلاحهای کلی، کیفیت زندگی ممکن است ساختاری چندبعدی و تشکیلدهندة تصور ذهنی فرد از بهزیستی اجتماعی، جسمانی و عاطفی درنظر گرفته شود که هم بعد شناختی (رضایت) و هم بعد عاطفی را دربرمیگیرد .( گاز ،1354:2007)
کینگ معتقد است ابعاد مختلفی بر کیفیت زندگی اثر میگذارند که شامل وضعیت اقتصادی، اجتماعی، روحی، روانی و شغلی است (فلاحی خشکناب و همکاران، 1382: 25). بهنظر باستانی و صالحی هیکوئی (1385) همیشه اجتماع کوچکی در مقایسه با جامعه در سطح کلان وجود دارد که با عنوان اجتماع شبکهای[2] از آن یاد میشود و درواقع، شبکة روابط غیررسمی فرد است. روابط و پیوندهای اجتماعی، بنابر نظریة تحلیل شبکه، سرمایة اجتماعی و دارایی فرد قلمداد میشود و فرد ازطریق آن میتواند به منابع و حمایتهای موجود در این پیوندها دسترسی یابد.
این سرمایه همچون محافظی از اعضای شبکه دربرابر تنشهای محیطی، فشارها، بیماریها و موقعیتهای تحملناپذیر حمایت میکنند (باستانی و صالحی هیکوئی، 1385: 66).
سرمایة اجتماعی شبکه در سه بعد ویژگیهای ساختی، ویژگیهای تعاملی و ویژگیهای کارکردی شبکه تحت بررسی قرار گرفته است. در بعد ساختی، سرمایة اجتماعی شبکة روابط: اندازة شبکه و ترکیب آن مطرح میشود که شاخصهای این بعد هستند.
برکمن و گلاس ادعا میکنند که شبکهها در سطح بینفردی از چهار راه مقدماتی اصلی عمل میکنند: 1. تأمین حمایت اجتماعی 2. دلبستگی و تعهد اجتماعی 3. نفوذ و تأثیر اجتماعی 4. دسترسی به امکانات و کالاهای مادی (ثروت). حمایت اجتماعی وقتی درون یک قالب هنجاری براساس وابستگی متقابل، انسجام و همبستگی و رابطة متقابل اجرایی شود، مهمترین پدیده بهشمار میرود . ( فیلیپس ،59:2006)
طبق نظر هاوس، حمایت اجتماعی عبارت است از محتوای کارکردی روابط که میتوان آن را در چهار گروه از رفتارهای حمایتی قرار داد: الف) پشتیبانی عاطفی ب) حمایت مادی ج) حمایت اطلاعاتی د) حمایت ارزیابی. این چهار عملکرد حمایت ازلحاظ مفهومی متفاوتاند، ولی در عمل از یکدیگر مستقل نیستند (مروتی شریفآباد و روحانی تنکابنی، 1386: 276).
کاسل[3] حمایت اجتماعی را نوعی همبستگی اجتماعی تعریف میکند و کوب حمایت اجتماعی را عاملی محافظتکننده درمقابل فشار روانی میداند، بهطوریکه اثر زیادی بر سلامت و عملکرد اجتماعی دارد (حاجبی و فریدنیا، 1388: 71).
حمایت اجتماعی احساس ذهنی تعلق، پذیرش، محبوب و ارزشمندبودن و نیز امکان دریافت کمک در وضعیت اضطراری تعریف شده است. حمایت اجتماعی شامل کمک و آرامشی است که کسی از رابطهای پایدار و مداوم با شخص یا گروهی انتظار دارد. حمایت اجتماعی تبادلات بینفردی درمیان اعضای شبکة اجتماعی است که بهصورت روابط دوسویه و غیررسمی و معمولاً خودبهخودی و سودمند است و دو حیطة عملکردی (حمایت اجتماعی درکشده) و ساختاری (اندازة شبکة اجتماعی) دارد (حیدری و همکاران، 1387).
برم و همکاران (1996) برمبنای نظر کوب (1976) حمایت اجتماعی را تعلق ادراکشده به شبکة ارتباط اجتماعی تعریف کردهاند (پورمحمدرضای تجریشی و میرزمانی، 1386: 226). بعد ساختاری حمایت اجتماعی ویژگیهای کمی و عینی منبع حمایت است و بعد عملکردی حمایت اجتماعی عبارت است از ویژگیهای کیفی و ذهنی حمایت. حمایت اجتماعی دو شکل عاطفی و ابزاری دارد؛ حمایت اجتماعی عاطفی را میتوان ایجاد نوعی رابطة صمیمی و بامحبت با افراد دانست و مراد از حمایت اجتماعی ابزاری ارائة خدمات، کمک در فعالیتها، دادن پول و دیگر کمکهایی است که در اختیار افراد قرار میگیرد. اعضای خانواده همواره مهمترین منبع حمایت اجتماعی ابزاری بهشمار میروند (زکی، 1386: 440).
بنابر تعریف حیدری و همکاران (1378) و زکی (1386)، در این تحقیق بر حیطة عملکردی حمایت اجتماعی یا حمایت اجتماعی ادراکشده تأکید شده است و درباب بعد ساختاری یا عینی بحث نشده است. سوالیه[4] (1996) و العربی[5] (2003) معتقدند همبستگی بین زوجین به ایجاد پیوندهایی قدرتمند منجر میشود که منبع اولیه و بنیادی حمایت اجتماعی است. فرد بهلحاظ اعتماد و اطمینانی که به همسر خود دارد، این پیوند را جایگاه اتکا برای ابراز تألم و تخلیة درونی میداند (رامبد و رفیعی، 1387).
افرادی که شبکههای ارتباطی خوبی دارند، از سلامت جسمی و روحی بهتری سود میبرند. اثر ارتباطات در افزایش سلامتی افراد طی مطالعات و تحقیقات فراوانی به اثبات رسیده است (حیدرزاده، 1387). درهمینزمینه، توبین و برلسون (1994) براین باورند که بین حمایت عاطفی و کیفیت زندگی رابطهای مثبت و قوی وجود دارد.
حمایت اجتماعی قویترین و نیرومندترین قدرت مقابلهای برای رویارویی موفقیتآمیز و آسان افراد در زمان درگیری افراد با موقعیتهای تنشزا شناخته شده است و تحمل مشکلات را برای بیماران تسهیل میکند و ازطریق ایفای نقش واسطهای میان عوامل تنشزای زندگی و بروز مشکلات جسمی و روانی و همچنین تقویت شناخت افراد، باعث کاهش تنش تجربهشده، افزایش میزان بقا و بهبود مراقبت بهداشتی و درپایان، بهبود کیفیت زندگی افراد میشود (حیدری و دیگران، 1387).
همانطور که اشاره کردیم، عوامل روانی اجتماعی متعددی میتوانند کیفیت زندگی افراد را تحتتأثیر خود قرار دهند که یکی از این موارد، حمایت اجتماعی است. یکی از سازوکارهایی که حمایت اجتماعی ازطریق آن بر کیفیت زندگی و شاخصهای آن اثر میگذارد، برداشت از خود و مفهوم خود است که بهلحاظ روانشناختی منبع مهمی برای انطباق با موقعیتهای فشارزای زندگی قلمداد میشود.
ازسوی دیگر، حمایت اجتماعی ازطریق افزایش احساس خودارزشمندی و کنترل امور به ارتقای سطح سلامت کمک میکند. یافتههای تحقیقات تجربی نشان میدهد که حمایت اجتماعی شبکههای اجتماعی میتواند کارکردهای مثبتی برای سلامت روانی و سلامت جسمی داشته باشد (گروسی و شبستری، 1386: 9-10).
بررسی مطالعات پیشین
در پژوهشی که آرزو عظیمیاقدم با عنوان تعیین «ارتباط حمایت اجتماعی و کیفیت زندگی زنان در دورة پس از زایمان» درباب مراجعهکنندگان به واحدهای بهداشتیـدرمانی در سطح شهر اصفهان انجام داده است، بین حمایت اجتماعی کل (حمایت اجتماعی همسر، خانواده و کارکنان بهداشتی درمانی) و وضعیت سلامت جسمی زنان در دورة بعد از زایمان ارتباط مستقیم و معنیداری یافته است؛ ولی بهطور مجزا، حمایت اجتماعی همسر و حمایت خانواده با وضعیت سلامت جسمی رابطة معنیداری نداشته و فقط حمایت اجتماعی کارکنان بهداشتی درمانی رابطة مثبت نشان داده است (عظیمیاقدم، 1386).
تحقیق دیگری با عنوان «کیفیت زندگی در زنان باردار» بهکوشش فاطمه عباسزاده دربارة زنان بارداری که جهت انجام مراقبتهای دوران بارداری در سال 1385 به مراکز بهداشتیـدرمانی دانشگاه علومپزشکی کاشان مراجعه کرده بودند انجام گرفته است. یافتههای این پژوهش نشان میدهد که بین میانگین تمام ابعاد کیفیت زندگی زنان باردار بهجز بعد عملکرد اجتماعی با جمعیت زنان ایران تفاوت معناداری وجود دارد. همچنین بین کیفیت زندگی با سن، سن حاملگی، تعداد حاملگی و تعداد زایمان ارتباط معکوس برقرار است و بین میزان درآمد ماهیانه، حمایتهای همسر، خواستهبودن حاملگی و رضایتمندی از زندگی ارتباط مستقیم وجود دارد. نتایج پژوهش حاضر مبین پایینبودن کیفیت زندگی زنان باردار است (عباسزاده و همکاران، 1388).
در تحقیقی که سعیده گروسی و علی نقوی (1386) با عنوان «سرمایة اجتماعی و کیفیت زندگی در شهر کرمان» درمیان ساکنان محلات مختلف شهر کرمان انجام دادهاند، ابعادی از کیفیت زندگی که با سلامت جسمانی و روانی فرد در ارتباط بود، در سطح بالایی قرار گرفت (گروسی و نقوی، 1387).
پژوهش دیگری با عنوان «رابطة الگوهای ارتباطی خانواده و کیفیت زندگی دانشآموزان دورة متوسطة شهر شیراز» بهکوشش مهدی رحیمی و محمد خیر انجام شده است. هدف این مطالعه بررسی میزان پیشبینی ابعاد کیفیت زندگی، شامل «سلامت جسمی»، «سلامت روانی»، «ارتباطات اجتماعی» و «ادراک محیط زندگی» ازطریق ابعاد الگوهای ارتباطی خانواده شامل «بعد گفتوشنود» و «بعد همنوایی» بود. یافتههای تحقیق نشان میدهد که در هر چهاربعد کیفیت زندگی، جهتگیری گفتوشنود خانواده پیشبین مثبت و جهتگیری هم نوایی پیشبین منفی بود (رحیمی و مخیر، 1388).
در پژوهشی که نوریس و کینگ[6] با عنوان «مطالعة کیفی فاکتورهایی که کیفیت زندگی زنان پس از سکتة قلبی را تعیین میکنند» و با هدف فهم تجربههای زنان دربارة سلامت انجام دادند، پاسخهای زنان نشان میدهد که فهم کمیت و کیفیت حمایت اجتماعی زنان، کیفیت زندگی مربوط به سلامتی را متأثر میکند (نوریس و کینگ، 2009: 1).
چارچوب نظری
برکمن و گلاس (فیلیپس، 2006) ادعا میکنند که شبکههای روابط اجتماعی ازطریق تأمین حمایت اجتماعی و تعلق اجتماعی عمل میکنند. حمایت اجتماعی از پیوندهای اصلی روابط درون شبکة اجتماعی قلمداد میشود و شبکههای اجتماعی حمایت اجتماعی را جهت افزایش توانایی مقابلة فرد با فشارها تأمین میکنند که دربردارندة مبادلات مادی و روانی دربین افراد است. در این پژوهش از نظریة کوبزانسکی، برکمن و سیمن ( 2000) (معتمدی شلمزاری، 7 138) استفاده کردهایم که باور دارند حمایت اجتماعی تعهدات دوجانبه و متقابلی را به وجود میآورد که در آن شخص احساس دوستداشتهشدن، تحت مراقبت بودن و ارزشمندبودن دارد. چهار دستة اصلی حمایت اجتماعی عبارتاند از: عاطفی، مادی، مشورتی و خدماتی. نظریة لی (2004) و گرانت (1998) (به نقل از حیدری، 1387) بر این اصل استوار است که شبکههای حمایتی بزرگ ازطریق تأمین امنیت بیشتر اقتصادی و اجتماعی برای بیماران میتواند بر کیفیت زندگی بیماران تأثیر مثبتی برجای بگذارد.
اکثر مطالعات به اثر سودمند حمایت اجتماعی بر سلامت و احساس خوببودن افراد تمرکز میکنند؛ بهطوریکه حمایت اجتماعی درمقابل فشار روانی اثر محافظتی دارد و عوارض ناشی از تجربههای ناخوشایند را به حداقل میرساند. پیرس و همکاران (1996) معتقدند حمایت اجتماعی هنگام بروز فشار روانی مانند سپری محافظ عمل میکند و از بروز نشانههای افسردگی پیشگیری یا شدت نشانههای روانشناختی را تعدیل میکند (بخشانی و همکاران، 1382: 52). حمایت اجتماعی پیشبین قوی سلامت در زندگی است. حمایت اجتماعی احتمال بیمارشدن را کاهش میدهد، بهبودی را تسریع و مرگومیر را کم میکند (احمدی علونآبادی و همکاران، 1378). بسیاری از نویسندگان دیگر نیز ارتباط مثبتی بین حمایت شبکههای روابط اجتماعی و کیفیت زندگی گزارش و ادعا کردهاند که حمایت اجتماعی بر سلامت فیزیکی، روانی، اجتماعی و اقتصادی اثر مثبت دارد، باعث بهبود کیفیت زندگی، ایجاد احساس خوب دربارة زندگی و ارزیابی عمومی بهتر از زندگی میشود. علاوهبراین، برخی محققان معتقدند ارتباط مستقیم و معناداری بین حمایت اجتماعی ادراکشده و کیفیت زندگی وجود دارد و بیان کردند هرچه حمایت اجتماعی بالاتر باشد، کیفیت زندگی مطلوبتر است (حیدرزاده و همکاران، 1388؛ رامبد و رفیعی، 1387؛ حیدری و همکاران، 1387).
بنابراین شواهدی که از مطالعات مختلف بهدست آمده نشان میدهد حمایت اجتماعی نقش مهمی در حفظ سلامتی افراد ایفا میکند و در کاهش آثار منفی فشارهای فراوانی که از محیط و جامعه به فرد وارد میشود میکاهد و بر کیفیت زندگی اثر مستقیم میگذارد.
حمایت اجتماعی ازطریق فراهمکردن تجربة مثبت و افزایش سازگاری با موقعیتهای تنشزا در بیماران و افرادی که در وضعیت غیرعادی جسمانی یا روانی بهسر میبرند، میتواند سبب بهبود کیفیت زندگی آنها شود. علاوه براین، حمایت اجتماعی به فرد دلگرمی میدهد و او را برای مقابله با مشکلات جسمی و روانی آماده میکند. ازاینرو، میتواند بر ابعاد کیفیت زندگی زنان پس از طی دورة بارداری و بهدنیاآوردن نوزاد تأثیرگذار باشد.
بهطورکلی، میتوان گفت در شبکة روابط اجتماعی هر فرد افرادی قرار دارند که طی تعامل اجتماعی و بدهبستانهای زندگی روزمره با برقراری روابط عاطفی و اعطای حمایتهای مالی، خدماتی، مشورتی و عاطفی فرد را بهلحاظ ذهنی و عملی برای مواجهه با پیشامدهای مختلف زندگی آماده میکنند. بنابر مطالبی که گفتیم، این حمایتها به تأمین و ارتقای کیفیت زندگی فرد هم از بعد جسمانی و هم بعد روانی کمک میکند. زنان در دورة پس از زایمان، بهعلت تجربة مرحلهای جدید و بسیار متفاوت از زندگی، با تغییراتی در کیفیت زندگی روانی و جسمانی مواجه میشوند. به نظر میرسد با بهبود سطح حمایتها ازطرف شبکة اجتماعی ایشان، میتوان انتظار سطح بالاتری از کیفیت زندگی را داشت. حمایت اجتماعی قویترین و نیرومندترین قدرت مقابله برای رویارویی موفقیتآمیز و آسان افراد با تنشها شناخته شده و تحمل مشکلات را برای بیماران آسان میکند و ازطریق ایفای نقش واسطهای میان عوامل تنشزای زندگی و بروز مشکلات جسمی و روانی و همچنین تقویت شناخت افراد، باعث کاهش تنش تجربهشده، افزایش احتمال بقا و بهبود مراقبت های بهداشتی و درپایان بهبود کیفیت زندگی افراد میشود (حیدری و دیگران، 1387). براینمبنا فرضیههای زیر تدوین شدهاند:
- انواع حمایتهای اجتماعی (خدماتی، مالی، مشورتی و عاطفی) شبکة اجتماعی با میزان کیفیت زندگی زنان پس از زایمان رابطه دارد.
- حمایتهای اجتماعی اعضای مختلف شبکه (خانواده، دوستان و دیگران) با میزان کیفیت زندگی زنان پس از زایمان رابطه دارد.
روش پژوهش
پژوهش حاضر از نوع علی – همبستگی است که به صورت مقطعی در بین زنان شهر کرمان که در شش ماه منتهی به زمان انجام تحقیق زایمان کرده بودند و در زمان تحقیق به مراکز بهداشتی مراجعه می کردند، انجام شد.
ابزار گردآوری اطلاعات
گروه کیفیت زندگی سازمان بهداشت جهانی این تعریف را ارائه میکند: [کیفیت زندگی] برداشت، درک و استنباط فرد از موقعیتش در زندگی است، با توجه به زمینههای نظام ارزشی و فرهنگی که در آن زندگی میکند. مفهوم کیفیت زندگی با توجه به ادراک فرد از اهداف، انتظارات، ارزشها در حوزه سلامت فیزیکی، وضعیت روحی و روانی، سطح استقلال، عقاید شخصی، علائق معنوی، ارتباطات محیطی و روابط او با محیط تعریف می شود (فیلیپس، 2006: 33). در این پژوهش جهت سنجش کیفیت زندگی از پرسشنامة استاندارد اس.اف36 استفاده شد. این پرسشنامه 36 سؤال دارد که هشت مؤلفة سلامت روان، سلامت عمومی، عملکرد اجتماعی، عملکرد جسمانی، درد، محدودیت نقش به علت مشکلات روانی، و محدودیت نقش به علت مشکلات جسمانی را دربرمیگیرد. گفتنی است که نمرات در هریک از این هشت مؤلفه میتواند بین صفر تا 100 باشد. بهطورکلی، این هشت مؤلفه را میتوان در دو بعد روانی و جسمانی کیفیت زندگی دستهبندی کرد.
برای سنجش حمایت اجتماعی از پرسشنامة استانداردشدة حمایت اجتماعی فیلیپس در ایران استفاده کردیم که سهبعد حمایت خانواده، حمایت دوستان و حمایت دیگران را دربرمیگیرد. در این پرسشنامه نمرات پاسخگویان میتواند بین صفر تا 23 باشد. این پرسشنامه 23 گویه دارد.
پرسشنامة محققساخته، که ویژة انواع حمایت لازم برای زنان پس از زایمان است و انواع حمایت مادی، خدماتی، مشورتی و عاطفی را دربرمیگیرد، برای سنجش حمایتهای خاص از زنان پس از زایمان استفاده شد. در این پرسشنامه نمرات پاسخگویان بین20 تا 100 است. این پرسشنامه 20 گویه دارد. استفاده از این دو پرسشنامه بر این فرض اساسی استوار است که زن در تمام طول زندگی خود، چه پیش از زایمان و چه پس از زایمان، از حمایت خانواده (همسر و دیگران)، دوستان و بقیة افراد متعامل برخوردار است. حمایت عاطفی، هم از اعضای خانواده و هم از دوستان دریافت میشود (زکی، 1386: 440). سوالیه (1996) بر این اعتقاد است که اولین منبع حمایت همسر است (رامبد و رفیعی، 1387). او معتقد است حضور همسر در نقش حامی در کاهش تنش مؤثر است و سبب افزایش رضایت از زندگی طی مراحل بیماری و ناتوانی میشود. حضور همسر در جایگاه فردی که احساس همبستگی و تعلق فرد به دیگران را افزایش میدهد نیز میتواند بر سلامت و عملکرد فرد، کیفیت حمایت اجتماعی و درک آن تأثیرگذار باشد. پس از زایمان، هر زنی از حمایتهای ویژهای برخوردار میشود که با توجه به نزدیکی شوهر به زن، در این پژوهش نقش حمایتهای شوهر بیش از دیگر افراد هدف توجه قرارگرفته است.
بنابر تعریف حیدری و همکاران (1378) و زکی (1386)، در این تحقیق بر حیطة عملکردی حمایت اجتماعی یا حمایت اجتماعی ادراکشده تأکید کرده و بعد ساختاری یا عینی را محل بحث قرار ندادهایم.
جدول 1. تعریف عملیاتی متغیر حمایت اجتماعی
شاخص درجه 1 |
ابعاد |
نام متغیر |
کمک مالی و پولی و تأمین امکانات |
مادی |
حمایت اجتماعی |
کمک عملی وخدماتی، همکاری در تقسیم امورخانه وتربیت فرزند، ارائه خدمات،کمک به خودمراقبتی |
خدماتی |
|
ایجاد نوعی رابطة صمیمی و بامحبت، ابراز محبت و علاقه، ابراز همدردی و درک و همدلی، قوت قلبدادن، مراقبت، عشق،گوشدادن صمیمانه به درددل، ایجاد فرصت برای ابراز احساسات وتوجه به نیازهای همسر |
عاطفی |
|
ارائة نصیحت و راهنمایی، توصیه و مشاوره به فرد تکیه برنظرمشورتی دیگران برای حل مشکل تأیید رفتارها و کوششهای مرتبط با مراقبت از خود توسط همسر، خانواده |
اطلاعاتی و مشورتی |
جدول 2. تعریف عملیاتی متغیر کیفیت زندگی
شاخص درجه 1 |
ابعاد |
نام متغیر |
فعالیتهای سنگین و متوسط، حمل بار، بالارفتن از راهپله، خمشدن، راهرفتن، حمامکردن و پوشیدن لباس |
عملکرد جسمانی |
کیفیت زندگی |
دستیافتن به کمتر از تمایل، محدودیت در انجام فعالیتها و مشکل در انجام کارها و نیاز به تلاش بیشتر به علت وضعیت جسمانی |
محدودیت نقش به علل جسمانی |
|
درد و اختلال ایجادشدن در کار معمولی به دلیل درد |
دردجسمانی |
|
ارزیابی سلامت کلی، انتظار بدترشدن وضع سلامتی، راحتمبتلاشدن به بیماری، ازنظر سلامتی همانند دیگرافرادبودن |
سلامت عمومی |
|
فعال، پرانرژیبودن، احساس ضعف و خستگی |
نشاط |
|
اختلال در فعالیتهای اجتماعی به دلیل وضعیت جسمانی و مشکلات روحی |
عملکرد اجتماعی |
|
-دستیابی به کمتر از تمایل، دقتنکردن در فعالیتهای روزمره به علت مشکلات روحی - عصبی، غمگین و افسردهبودن؛ احساس آرامش و امنیت، شادبودن |
محدودیت نقش به علل روانی |
|
سلامت عمومی، عملکرد جسمانی، محدودیت نقش به علل جسمانی، درد جسمانی |
سلامت روان بعد جسمانی |
|
سلامت روان، عملکرد اجتماعی، نشاط، محدودیت نقش به علل روانی |
بعد روانی |
جامعة آماری، حجم نمونه و روش نمونهگیری
جامعة آماری شامل کلیة زنان مراجعهکننده به مراکز بهداشتیـدرمانی شهر کرمان است که در ششماه منتهی به زمان جمع آوری اطلاعات ، زایمان کردهاند. باتوجه به اینکه طبق گزارش سازمان ثبتاحوال و اسناد شهرستان کرمان آمار زایمانهای ششماه اول سال 1389 در شهر کرمان 6627 بوده است و باتوجه به اینکه لین (1976) برای چنین جمعیتی، با خطای نمونهگیری 5%± و سطح اطمینان 95درصد، نمونة 370 نفری را مناسب میداند، حجم نمونة تحقیق حاضر باتوجه به محدودیتهای محقق بهلحاظ هزینه و زمان، 370 نفر تعیین شد و چون در تحقیقات پیمایشی تعدادی از پرسشنامهها به دلایل گوناگون (بیجوابی، پاسخهای نامربوط، الگوی یکنواخت در پاسخدهی و غیره) قابل استفاده نیستند، تعداد بیشتری پرسشنامه توزیع شد و پس از اجرا و حذف پرسشنامههای نامناسب، درنهایت 370 پرسشنامه مبنای کار قرار گرفت.
در این تحقیق، روش نمونهگیری تصادفی چندمرحلهای است. ابتدا از بین 27 مرکز بهداشتیـدرمانی موجود در شهر کرمان تعدادی مرکز انتخاب شدند. نحوة انتخاب مراکز بهاینصورت بود که ابتدا با مشاهده و مصاحبه با مسئولان مرکز بهداشت شهرستان کرمان، شلوغترین و پرمراجعهترین مراکز شناسایی شدند.
سپس دادهها با استفاده از نرمافزار آماری اس.پی.اس.اس تجزیه و تحلیل آماری شدند.
روایی و پایایی ابزار سنجش
پنجنفر از استادان علوماجتماعی و دانشگاه علومپزشکی پرسشنامة پژوهش حاضر را بعد از تنظیم پیشنویس، بررسی و داوری کردند. ضریب پایایی پرسشنامة حمایت اجتماعی در پژوهش یارعلی (1379) با دو روش آلفای کرونباخ (0.60) وتصنیف (0.68) به دست آمد. در نمونة ایرانی ضرایب پایایی خردهمقیاسهای خانواده، دوستان و دیگران بهترتیب 0.55، 0.64،0.54 است. ضرایب اعتبارکل مقیاس حمایت اجتماعی 0.70 است (به نقل از باوی، 1383).
در پژوهش حاضر ضریب پایایی پرسشنامة حمایت اجتماعی فیلیپس 0.83 بوده است که حاکی از پایایی مطلوب پرسشنامة مزبور است (جدول 3). در این پژوهش از پرسشنامة استاندارد بینالمللی کیفیت زندگی اس.اف36 نیز استفاده شده است که در ایران علی منتظری آن را استاندارد کرده است. در مطالعهای که بهمنظور تعیین پایایی پرسشنامة اس.اف36 در شهر تهران دربارة افراد 15سال به بالا انجام شد، ضریب آلفای کرونباخ 0.7 به دست آمد.
بهمنظور سنجش روایی ابزار تحقیق، پرسشنامة مزبور در نمونهای 40 نفری از زنان تکمیل شد که حداکثر ششماه از زایمان آنها گذشته بود (مرحلة آزمون مقدماتی). میزان پایایی پرسشنامه در تحقیق حاضر نیز با استفاده از آزمون همبستگی و آلفای کرونباخ محاسبه شد که ضرایب آن به شرح ذیل است:
جدول 3. ضرایب آلفای کرونباخ متغیرهای تحقیق
متغیر |
تعداد گویه |
ضریب آلفا |
|
عملکرد جسمانی |
10 |
0.87 |
|
محدودیت نقش به علل جسمانی |
4 |
0.85 |
|
درد جسمانی |
7 |
0.80 |
|
سلامت عمومی |
5 |
0.51 |
|
نشاط |
4 |
0.72 |
|
عملکرد اجتماعی |
2 |
0.58 |
|
محدودیت نقش به علل روانی |
3 |
0.87 |
|
سلامت روان |
5 |
0.61 |
|
حیطه جسمانی و روانی کیفیت زندگی |
2 |
0.85 |
|
حمایت اجتماعی |
23 |
0.83 |
|
حمایت کلی پس از زایمان |
20 |
0.92 |
|
حمایت خانواده پس از زایمان |
8 |
0.80 |
|
حمایت همسر پس از زایمان |
13 |
0.92 |
|
حمایت مادی همسر پس از زایمان |
3 |
0.88 |
|
حمایت عاطفی پس از زایمان |
7 |
0.81 |
|
حمایت مشورتی و اطلاعاتی پس از زایمان |
3 |
0.69 |
|
حمایت خدماتی پس از زایمان |
7 |
0.84 |
|
حمایت دوستان |
7 |
0.61 |
|
حمایت خانواده |
8 |
0.76 |
|
حمایت دیگران |
8 |
0.64 |
|
یافتهها
جدول4 نشان میدهد میانگین سنی مادران 27 سال با انحراف استاندارد 5.27 و میانگین سنی نوزادان 114 روز با انحراف استاندارد 53.56 بوده است.
جدول 4. توصیف متغیرهای جمعیت شناختی پاسخگویان
|
میانگین |
انحراف استاندارد |
تعداد کل |
سن مادر |
27 |
5.27 |
370 |
تحصیلات |
12 |
2.83 |
370 |
درآمد |
376000 |
191.85 |
370 |
تعداد فرزند |
1 |
0.842 |
370 |
سن نوزاد (به روز) |
114 |
53.56 |
370 |
میانگین سنی همسران 31 سال بود و بیشترین تعداد آنها 12 سال تحصیل کرده بودند. 76.2 درصد پاسخگویان خانهدار و 17.6 درصد شاغل بودهاند. درمقابل 92.7 درصد همسران ایشان شاغل بودهاند. میانگین تعداد افراد حاضر در شبکة اجتماعی پاسخگویان 8 نفر با انحراف استاندارد 4.93 ذکر شده است. میانگین تعداد دیدارها با اعضای شبکه در طول یکماه 14 بار با انحراف استاندارد 10.43 بوده است.
جدول . میزان حمایت دریافتی پاسخگویان برحسب اعضای شبکه
سایر |
دوستان |
خانواده |
میزان حمایت |
|||
درصد |
تعداد |
درصد |
تعداد |
درصد |
تعداد |
|
7 |
26 |
12.2 |
43 |
4.1 |
15 |
کم |
20.8 |
77 |
44.3 |
164 |
13.5 |
50 |
متوسط |
72 |
267 |
43.5 |
161 |
82.4 |
305 |
زیاد |
100 |
370 |
100 |
370 |
100 |
370 |
کل |
بیش از 80 درصد پاسخگویان حمایت زیادی از اعضای خانواده دریافت میکردند، درحالیکه 43.5 درصد آنها این میزان حمایت را از دوستان دریافت کردهاند (جدول5). بازبینی اطلاعات جدول 5 خاطرنشان میسازد که خانواده در مقایسه با دوستان و دیگر منابع حمایتی از اهمیت بیشتری برخوردار است. درمجموع 57.6 درصد پاسخگویان اظهار کردهاند که از کل منابع حمایتی پیرامون خود، حمایت زیادی دریافت میکنند و فقط از 5.1 درصد حمایت کمی دریافت کردهاند.
جدول 6. توزیع فراوانی پاسخگویان برحسب میزان حمایت دریافتی از خانواده پس از زایمان
میزان حمایت خانواده پس از زایمان |
حمایت مالی |
حمایت عاطفی |
حمایت خدماتی |
حمایت مشورتی و اطلاعاتی |
حمایت کلی |
|||||
تعداد |
درصد |
تعداد |
درصد |
تعداد |
درصد |
تعداد |
درصد |
تعداد |
درصد |
|
کم |
6 |
1.6 |
7 |
1.9 |
7 |
1.9 |
13 |
3.5 |
8 |
2.2 |
متوسط |
119 |
32.2 |
93 |
25.1 |
64 |
17.3 |
77 |
20.8 |
124 |
33.5 |
زیاد |
245 |
66.2 |
270 |
73 |
299 |
80.8 |
280 |
75.7 |
238 |
64.3 |
تعداد کل |
370 |
100 |
370 |
100 |
370 |
100 |
370 |
100 |
370 |
100 |
همانگونه که در جدول 6مشاهده میشود، بیشترین میزان حمایتهای دریافتی بهترتیب عبارت است از حمایت خدماتی، اطلاعاتی و مشورتی، عاطفی و سپس مالی. درمجموع بیش از 64 درصد زنان تحت مطالعه از حمایت زیادی برخوردار بودهاند و فقط 2.2 درصد آنها حمایت کمی دریافت کردهاند. علاوهبراین، یافتههای تحقیق نشان داد که انواع حمایتهای دریافتی از همسران برای 75.7 درصد آنها زیاد بوده است، درحالیکه این شاخص برای خانواده 67.6 درصد بوده است.
جدول 7. توزیع فراوانی پاسخگویان برحسب وضعیت ابعاد و مؤلفههای هشتگانة کیفیت زندگی
وضعیت مؤلفهها |
بعد جسمانی |
بعد روانی |
عملکرد جسمانی |
محدودیت نقش جسمانی |
درد جسمانی |
سلامت عمومی |
نشاط |
عملکرد اجتماعی |
محدودیت نقش روانی |
سلامت روان |
درصد |
درصد |
درصد |
درصد |
درصد |
درصد |
درصد |
درصد |
درصد |
درصد |
|
بد |
23.2 |
24.1 |
24.6 |
24.6 |
26.2 |
27.3 |
35.4 |
35.4 |
29.7 |
30.5 |
متوسط روبهپایین |
30.6 |
28.6 |
29.1 |
37.1 |
27 |
31.9 |
19.2 |
22.2 |
19.3 |
26 |
متوسط روبهبالا |
23 |
23.8 |
24.9 |
15.9 |
25.7 |
21.1 |
25.9 |
18.9 |
35.1 |
25.9 |
خوب |
23.2 |
23.5 |
21.4 |
22.4 |
21.1 |
19.7 |
19.5 |
23.5 |
15.9 |
17.6 |
تعداد کل |
100 |
100 |
100 |
100 |
100 |
100 |
100 |
100 |
100 |
100 |
در "بعد جسمانی کیفیت زندگی" میانگین= 50.9707 و انحراف معیار=12.69119 به دست آمده است. یعنی با توجه به نمرة صد، که حداکثر نمرة اکتسابی بوده است، پاسخگویان در این بعد وضعیت میانهای داشتهاند. در "بعد روانی کیفیت زندگی" میانگین= 55.7380 و انحراف معیار= 14.43662 بوده است. اگرچه این میانگین در مقایسه با کیفیت زندگی جسمانی اندکی بهتر است، باز هم نشان میدهد که پاسخگویان تقریباً ازلحاظ کیفیت زندگی روانی در وضعیت میانهای قرار دارند.
جدول 8. توزیع فراوانی پاسخگویان بر اساس چگونگی کیفیت زندگی ( به صورت کلی )
چگونگی کیفیت زندگی |
فراوانی |
درصد فراوانی |
پایین |
14 |
3.8 |
متوسط |
239 |
64.6 |
بالا |
117 |
31.6 |
جمع کل |
370 |
100.0 |
همانگونه که در جدول 8 مشاهده میشود، 64.6 درصد زنان پاسخگو از کیفیت زندگی متوسطی برخوردار بودهاند.
جدول 9. همبستگی ابعاد مختلف حمایت اجتماعی با ابعاد و مؤلفههای هشتگانة کیفیت زندگی دربین پاسخگویان
ابعاد و مؤلفههای کیفیت زندگی |
حمایت اجتماعی (مقیاس فیلیپس) |
حمایت پس از زایمان |
حمایت مادی |
حمایت عاطفی |
حمایت مشورتی |
حمایت خدماتی |
حمایت خانواده (جز همسر) پس از زایمان |
حمایت همسر پس از زایمان |
||||||||
ضریب همبستگی |
سطح معنی داری |
ضریب همبستگی |
سطح معنی داری |
ضریب همبستگی |
سطح معنی داری |
ضریب همبستگی |
سطح معنی داری |
ضریب همبستگی |
سطح معنی داری |
ضریب همبستگی |
سطح معنی داری |
ضریب همبستگی |
سطح معنی داری |
ضریب همبستگی |
سطح معنی داری |
|
کیفیت زندگی کلی |
0.337 |
0.000 |
0.375 |
0.000 |
0.383 |
0.000 |
0.370 |
0.000 |
0.208 |
0.000 |
0.313 |
0.000 |
0.175 |
0.002 |
0.421 |
0.000 |
بعد جسمانی کیفیت زندگی |
0.288 |
0.000 |
0.300 |
0.000 |
0.311 |
0.000 |
0.305 |
0.000 |
0.187 |
0.001 |
0.252 |
0.000 |
0.146 |
0.007 |
0.320 |
0.000 |
بعد روانی کیفیت زندگی |
0.310 |
0.000 |
0.349 |
0.000 |
0.388 |
0.000 |
0.344 |
0.000 |
0.188 |
0.000 |
0.278 |
0.000 |
0.139 |
0.010 |
0.406 |
0.000 |
عملکرد جسمانی |
0.144 |
0.007 |
0.115 |
0.033 |
---- |
---- |
0.109 |
0.041 |
0.164 |
0.041 |
0.141 |
0.000 |
---- |
---- |
0.146 |
0.007 |
محدودیت نقش جسمانی |
---- |
---- |
---- |
---- |
---- |
---- |
---- |
---- |
---- |
---- |
---- |
---- |
---- |
---- |
---- |
---- |
ادامه جدول 9. همبستگی ابعاد مختلف حمایت اجتماعی با ابعاد و مؤلفههای هشتگانة کیفیت زندگی دربین پاسخگویان
ابعاد و مؤلفههای کیفیت زندگی |
حمایت اجتماعی (مقیاس فیلیپس) |
حمایت پس از زایمان |
حمایت مادی |
حمایت عاطفی |
حمایت مشورتی |
حمایت خدماتی |
حمایت خانواده (جز همسر) پس از زایمان |
حمایت همسر پس از زایمان |
||||||||
ضریب همبستگی |
سطح معنی داری |
ضریب همبستگی |
سطح معنی داری |
ضریب همبستگی |
سطح معنی داری |
ضریب همبستگی |
سطح معنی داری |
ضریب همبستگی |
سطح معنی داری |
ضریب همبستگی |
سطح معنی داری |
ضریب همبستگی |
سطح معنی داری |
ضریب همبستگی |
سطح معنی داری |
|
سلامت عمومی |
0.339 |
0.000 |
0.245 |
0.000 |
0.256 |
0.000 |
0.261 |
0.000 |
0.169 |
0.001 |
0.196 |
0.000 |
0.141 |
0.007 |
0.275 |
0.000 |
نشاط |
0.319 |
0.000 |
0.287 |
0.000 |
0.318 |
0.000 |
0.320 |
0.000 |
0.120 |
0.024 |
0.182 |
0.001 |
---- |
---- |
0.329 |
0.001 |
عملکرد اجتماعی |
0.216 |
0.000 |
0.326 |
0.000 |
0.354 |
0.000 |
0.289 |
0.000 |
0.236 |
0.000 |
0.273 |
0.000 |
0.185 |
0.000 |
0.348 |
0.000 |
محدودیت نقش روانی |
---- |
---- |
---- |
---- |
---- |
---- |
---- |
---- |
---- |
---- |
---- |
---- |
---- |
---- |
---- |
---- |
سلامت روان |
0.287 |
0.000 |
0.315 |
0.000 |
0.336 |
0.000 |
0.336 |
0.000 |
0.107 |
0.044 |
0.244 |
0.000 |
--- |
---- |
0.389 |
0.000 |
یافتههای مندرج در جدول 9 نشان میدهد که هیچیک از جنبههای حمایت اجتماعی با سه مؤلفة کیفیت زندگی، یعنی محدودیت نقش به علتهای جسمانی، محدودیت نقش به علتهای روانی و درد جسمانی رابطة معنیداری ندارد، اما با ابعاد و مؤلفههای دیگر کیفیت زندگی ارتباط مثبت و معنیداری دارد. علاوهبراین، یافتهها نشان میدهد حمایت اجتماعی کلی که فرد از اعضای خانواده و دوستان دریافت کرده است با بقیة ابعاد و مؤلفههای کیفیت زندگی رابطة مثبتی دارد. حمایتهای خاص پس از زایمان که همسر فراهم کرده است هم با همة ابعاد و مؤلفههای کیفیت زندگی ارتباط مثبت و معنیدار داشته است. ابعاد چهارگانة حمایت (عاطفی، خدماتی، مشورتی و مالی) هم با بعد جسمانی و بعد روانی کیفیت زندگی، بهانضمام مؤلفههای جزئی هریک از این دو بعد، رابطهای مثبت و معنیدار داشته است.
طبق آزمونهای قبلی، تمام متغیرهای مستقلی که با میزان کیفیت زندگی رابطة معناداری داشتند وارد معادلة رگرسیونی (با روش گامبهگام) شدند و همانطورکه جدول10نشان میدهد، دو متغیر همزمان بر کیفیت زندگی اثرگذار میگذارند. ضریب همبستگی کیفیت زندگی با متغیرهای مستقل همزمان 0.447 و ضریب تعیین0.200 و ضریب تعیین اصلاحشده 0.195 است. درواقع، متغیرهایی که وارد معادله شدهاند 0.20درصد واریانس متغیر وابسته را تبیین کردهاند. بدینمعنی که 20 درصد از تغییرات حاصل در متغیر وابسته (کیفیت زندگی) ازطریق متغیرهای حمایت اجتماعی همسر پس از زایمان و میزان حمایت اجتماعی کلی تفسیر میشود. اولین متغیر میزان حمایت همسر پس از زایمان است که براساس ضریب بتای بهدستآمده (0.322) مهمترین تأثیر را بر میزان کیفیت زندگی زنان پس از زایمان داشته است. براساس بتای محاسبهشدة این متغیر، بهازای یک واحد تغییر در میزان حمایت همسر 0.32 درصد تغییر در میزان کیفیت زندگی به دست میآید. سپس، متغیر حمایت اجتماعی کلی است که با ضرایب بتای بهدستآمده میتوان گفت 0.190 درصد از تغییرات متغیر وابسته را تبیین میکند (جدول 10).
جدول10. مهمترین متغیرهای پیشبینیکنندة کیفیت زندگی براساس نتایج تحلیل رگرسیون چندمتغیره
سطح معنیداری |
تی |
بتا |
بی |
متغیر واردشده |
|
0.000 |
5.613 |
0.322 |
3.886 |
حمایت همسر پس از زایمان |
اول |
0.001 |
3.306 |
0.190 |
5.211 |
حمایت اجتماعی (به صورت کلی) |
دوم |
R =0.447,R square =0.200,Adjusted R square = 0.195,Std.Error = 89.580
با توجه به ضرایب بتا معادلة رگرسیونی استاندارد عبارت خواهد بود از: کیفیت زندگی=حمایت همسر پس از زایمان (0.322)+حمایت اجتماعی (0.190).
بحث و نتیجهگیری
نتایج تحقیق نشان داد کیفیت زندگی (بهصورت کلی) بیشتر زنان در حد متوسط است. اکثر زنان تحت مطالعه ازلحاظ ابعاد جسمانی و روانی کیفیت زندگی در وضعیت مطلوبی بهسر نمیبرند. وضعیت مؤلفة محدودیت نقش به علتهای جسمانی و درد جسمانی بیشتر زنان متوسط روبهپایین است. به عبارت دیگر، بیشتر زنان بهلحاظ وضعیت جسمانی محدودیتی در ایفای نقشهایشان ندارند و درد جسمانی کمی دارند. همچنین اکثر زنان عملکرد جسمانی و سلامت عمومی روبهافولی دارند. یعنی بیشتر زنان از عملکرد جسمی و سلامت عمومی مناسبی برخوردار نیستند. وضعیت مؤلفة نشاط، سلامت روان و عملکرد اجتماعی بیشتر زنان بد است. وضعیت متوسط روبهبالا در محدودیت نقش به علتهای روانی در بیشتر زنان نشان میدهد بیشتر زنان بهدلیل وضعیت روانی یا مشکلات روحیـروانی در ایفای نقششان محدودیت دارند.
تحلیل یافتههای پژوهش حاضر نشان داد بین حمایت اجتماعی با کیفیت زندگی زنان پس از زایمان رابطه وجود دارد. با توجه به ضریب همبستگی پیرسون (0.337)، که در سطح معنیداری صفر محاسبه شده است، میان دو متغیر حمایت اجتماعی و کیفیت زندگی زنان بهلحاظ آماری رابطة معناداری وجود دارد. چنانکه ملاحظه میشود، جهت رابطة دو متغیر مزبور نیز مثبت است؛ بدینمعنا که با افزایش و بالارفتن حمایت اجتماعی در زنان، کیفیت زندگی آنان نیز بهبود پیدا میکند. با تأیید رابطة میان ایندومتغیر نظریههایی را به یاد میآوریم که به ارتباط مستقیم و معناداری بین حمایت اجتماعی ادراکشده و کیفیت زندگی قائلاند و میگویند هرچه حمایت اجتماعی بیشتر باشد، کیفیت زندگی مطلوبتر است. نتایج مطالعة حیدرزاده و همکاران (1388)، نتایج تحقیق رامبد و رفیعی (1388) و حیدری و همکاران (1387) نیز نشان داد که بین کیفیت زندگی و حمایت اجتماعی ارتباط مستقیم و مثبت و معنیداری وجود دارد و اکثر افرادی که حمایت اجتماعی بیشتری درک کرده بودند کیفیت زندگی بهتری داشتند.
بین حمایت مادی اعضای شبکة ارتباطی و کیفیت زندگی زنان پس از زایمان نیز ارتباط وجود دارد. باتوجه به ضریب همبستگی پیرسون (0.383)، که در سطح معنیداری صفر محاسبه شده است، میان دو متغیر حمایت مادی و کیفیت زندگی بهلحاظ آماری رابطة معناداری وجود دارد. با تأیید رابطة میان ایندومتغیر میتوان نظریة کیز را یادآوری کرد که حمایت مادی را دارای ارتباط مستقیم و معنیدار با کیفیت زندگی میداند.
بین حمایت عاطفی اعضای شبکة ارتباطی و کیفیت زندگی زنان پس از زایمان ارتباط وجود دارد. باتوجه به ضریب همبستگی پیرسون (0.370)، که در سطح معنیداری صفر محاسبه شده است، میان دو متغیر حمایت عاطفی و کیفیت زندگی بهلحاظ آماری رابطة معناداری وجود دارد.
تحلیلها نشان دادند که بین حمایت خدماتی اعضای شبکة ارتباطی و کیفیت زندگی زنان پس از زایمان ارتباط وجود دارد. با توجه به ضریب همبستگی پیرسون (0.313)، که در سطح معنیداری صفر محاسبه شده است، بین حمایت همسر و کیفیت زندگی زنان پس از زایمان ارتباط وجود دارد. باتوجه به ضریب همبستگی پیرسون (0.421)، که در سطح معنیداری صفر محاسبه شده است، میان دو متغیر حمایت همسر و کیفیت زندگی بهلحاظ آماری رابطة معناداری وجود دارد. چنانکه ملاحظه میشود، جهت رابطة دو متغیر مزبور نیز مثبت است؛ بدینمعنا که با افزایش حمایت همسران از زنان پس از زایمان کیفیت زندگی آنها نیز افزایش خواهد یافت. با تأیید رابطة میان این دو متغیر، سوالیه (1996) بر این اعتقاد است که اولین منبع حمایت همسر و پس از او فرزندان هستند.
قدسی (1382) و سوالیه (1996) و العربی (2003) بر این باورند که همبستگی بین زوجین به ایجاد پیوندهایی قدرتمند میانجامد که منبع اولیه و بنیادی حمایت اجتماعی است. فرد بهلحاظ اعتماد و اطمینانی که به همسرخود دارد، این پیوند را جایگاه اتکا برای ابراز تألم و بهعبارتی تخلیة درونی میداند. رامبد و رفیعی (1387) نیز دریافتند که وجود وابستگی و صمیمیت زوجین سبب افزایش و درک حمایت اجتماعی و بهبود کیفیت زندگی فرد میشود.
ازسوی دیگر، یافتهها نشان دادند که بین حمایت مشورتی و اطلاعاتی اعضای شبکة ارتباطی و کیفیت زندگی زنان پس از زایمان ارتباط وجود دارد. باتوجه به ضریب همبستگی پیرسون (0.208)، که در سطح معنیداری صفر محاسبه شده است، میان دو متغیر حمایت مشورتی و کیفیت زندگی بهلحاظ آماری رابطة معناداری وجود دارد. کیز (حیدرزاده، 1387) حمایت عاطفی و خدماتی و مادی را دارای ارتباط مستقیم و معنیدار با کیفیت زندگی میداند.
در مطالعة حاضر ارتباط معنیدار بین حمایت همسر و کیفیت زندگی زنان پس از زایمان مبین آن است که کمک شوهر در کارهای منزل و نیز برآوردهشدن نیاز عاطفی بهدست همسر میتواند در بالابردن کیفیت زندگی زنان پس از زایمان مؤثر باشد. میتوان نتیجه گرفت که عوامل اجتماعی همچون حمایت اجتماعی، خصوصاً پشتیبانی و حمایت همسر، بر وضعیت ارزیابی عملکرد جسمانی و روانی در این دوره اثر دارد. ارتباط همسران با یکدیگر با ارتباط اعضای دیگر خانواده با فرد متفاوت است. زیرا این رابطه بهعلت منافع مشترک بین زن و شوهر (مثل فرزندان، اموال، روابط جنسی، عشق و وابستگی روانی) بسیار عمیقتر است. این مطالعه همچنین نشان داد که عوامل اقتصادیـجمعیتشناختی، مثل تحصیلات، سن، میزان درآمد، شغل و... تأثیری بر کیفیت زندگی زنان ندارد. این یافته حاکی از نقش مهمتر و تأثیر زیاد متغیرهای اجتماعی بر کیفیت زندگی زنان است.
یافتههای تحقیق حاضر مؤید مدل تأثیر مستقیم حمایتهای اجتماعی است. مطابق مدل تأثیر مستقیم یا تأثیر زیاد حمایتهای اجتماعی بر کیفیت زندگی به بهبود کیفیت زندگی منجر میشود. رابطة بین کیفیت زندگی و حمایت اجتماعی خطی است. فلمینگ و باوم (1986)، که از نظریهپردازان برجستة این دیدگاهاند، معتقدند افرادی که از حمایتهای اجتماعی بیشتری برخوردارند، از کیفیت زندگی و سلامت بیشتری هم بهره میبرند. درگیری افراد در شبکههای دوستی، خانوادگی و ارتباطات همسایگی منابع حمایتی را فراهم میکند که افراد با جذب بیشتر در این شبکهها از حمایت و متعاقب آن سلامت و کیفیت زندگی بهتری برخوردار میشوند (علیپور، 1388). در این تحقیق نیز مشاهده شد که با افزایش حمایتهای چهارگانه و حمایت اعضای شبکه، خصوصاً همسر، کیفیت زندگی زنان تازهمادرشده افزایش مییابد. ازاینرو میتوان پیشنهاد کرد که با برنامهریزی منسجم و فعال به همة اعضای جامعه آموزشهای لازم درباب نحوة حمایت از مادران جدید داده شود. علاوهبراین، آموزشهای مستقیم و غیرمستقیم به پسران نوجوان، که همسران آینده هستند، میتواند نقش مهمی در ارتقای کیفیت زندگی زنان پس از زایمان داشته باشد.