نوع مقاله : علمی

نویسنده

استادیار دانشگاه پیام نور گروه اقتصاد

چکیده

چندلایگی و چند وجهی بودن فرایند توسعه و نقش برنامه ­های کلان دولت­ها در راستای تحقق آن، یکی از ضرورت­های پرداخت به آن به­ویژه در جوامع رو به توسعه است. توازن میان ابعاد کیفی و کمی توسعه، می­تواند کارآمدی دولت در بخش­های مختلف جامعه را تبیین کند و در مقابل، برجستگی یکی از ابعاد، سبب به حاشیه رفتن ابعاد دیگر توسعه و پیدایش تبعیض در جامعه می­شود. با توجه به امنیت شاخص­های توسعه، تحقیق حاضر با استفاده از شاخص­های توسعه اجتماعی و با رویکردی توصیفی - تحلیلی به بررسی وضعیت عرصه ­های عمومی و رسمی اجتماعی در ایران طی برنامه­ های اول تا پنجم توسعه و در دوره زمانی 1368 تا 1394 پرداخته است. تببین جامعه ­شناختی برنامه ­های اول تا پنجم توسعه نشان داد که دولت و نهادهای رسمی حاکمیتی نقش عمده و انحصاری در سیاست­گذاری و اجرای برنامه­ های توسعه دارند. به رسمیت شناخته نشدن عرصه ­های عمومی سبب شده است تا برنامه­ های توسعه در ایران از انعکاس همه واقعیت­ها و لایه ­های چندگانه توسعه در کشور ناتوان باشد. شاخص­های شکلی و صورت­گرایانه به دلیل نگرش مکانیکی و تحکمی به جامعه در برنامه ­های توسعه مورد بررسی، موفقیت نسبی داشته­ اما در انعکاس و مدیریت ابعاد ارگانیکی و تفاهمی ناتوان بوده است. در میان برنامه­ های توسعه، در برنامه اول و سوم بیش از دیگر برنامه­ ها بر
شاخص­های غیرارگانیکی تأکید شده است.
 

کلیدواژه‌ها