نوع مقاله : علمی

نویسندگان

1 دانشجوی دکتری آموزش زبان انگلیسی، دانشگاه علامه طباطبایی

2 عضو هیئت علمی گروه زبان و ادبیات انگلیسی دانشگاه سمنان

چکیده

این پژوهش به مقایسة نظر استادان رشته‌های حوزة علوم‌انسانی دربارة برخی مفاهیم فرهنگی مناقشه‌برانگیز یا دارای قبح عمومی موجود در کتاب‌های آموزش زبان انگلیسی در ایران می‌پردازد. بدین‌منظور، با مراجعه به کتاب‌های رایج آموزش زبان انگلیسی، مشاوره با استادان زبان انگلیسی و علوم‌اجتماعی و بررسی دید عمومی جامعه، فهرستی از 20 واژة مبیّن مفاهیم یادشده درقالب پرسش‌نامه‌ای تشریحی و دارای ارزش‌گذاری عددی تهیه شد و برای نظردهی در اختیار استادان مشارکت‌کننده قرار گرفت. جامعة آماری این تحقیق برای بررسی‌های مقایسه‌ای، تعمداً محدود و شامل استادان رشته‌های زبان و ادبیات فارسی، زبان و ادبیات انگلیسی، زبان‌شناسی همگانی، زبان و ادبیات عرب، الهیات، و فقه و مبانی حقوق اسلامی در دانشگاه سمنان بوده است. نتایج حاصل از پژوهش نشان‌دهندة خنثی‌بودن تعداد بیشتری از مفاهیم مزبور برای استادان رشته‌های زبان و ادبیات فارسی، زبان و ادبیات انگلیسی و زبان‌شناسی و درواقع تساهل و مسامحة آنها درقبال این مفاهیم بود. درمقابل، پاسخ استادان رشته‌های حوزة الهیات، معارف اسلامی و زبان عربی حاکی از آن بود که این استادان مؤانست کمتری با واژه‌های یادشده دارند و برای مفاهیم فرهنگی مزبور قبحبیشتری قائل‌اند. به‌عقیدة انجام‌دهندگان این پژوهش، داشتن پیشینة تحصیلی زبانی و درنتیجه آشنایی بیشتر با ادبیات و فرهنگ غرب در دستة اول و داشتن سابقة تحصیلی در حوزة مذهب و نگاه ارزشی و دینی قوی‌تر به‌دلیل تسلط بر مبانی اسلامی و فقهی در دستة دوم از دلایل احتمالی نتایج به‌دست‌آمده است.*



* . با تشکر از سرکار خانم فروغ کرم‌پور دانشجوی دانشگاه سمنان که ما را در انجام این پژوهش یاری دادند.

کلیدواژه‌ها

مقدمه

فرهنگ عبارت است از «ارزش‌هایی که اعضای یک گروه معین دارند، هنجارهایی که از آن پیروی می‌کنند، و کالاهای مادی که تولید می‌کنند» (گیدنز، 1376). مفاهیم و نشانه‌های فرهنگی نمادهایی بازتابنده از نوع نگاه، طرز تلقی و بینش هر ملت درباب رخدادهای پیرامون آن‌اند. شاید بتوان گفت مهم‌ترین وسیله برای انتقال ارزش‌های فرهنگی زبان است. تقریباً اغلب متخصصان زبان عقیده دارند که زبان در زیرلایه‌های خود محمل و دربردارندة فرهنگ و عناصر فرهنگی است (ر.ک ار،[1] 1996: 199).

تفاوت‌های بسیاری ازنظر ارزش‌ها و شیوه‌های رفتار درمیان جوامع وجود دارد (گیدنز، 1376). مفهوم تابو[2] به جلوگیری از انجام عمل یا استفاده از چیزی اشاره دارد که بنابر تمایزات مذهبی، مقدس یا محترم شمرده می‌شود (بریتانیکا، 2008). استینر[3] (1967) نیز آن را «هرگونه منعی که موجب اضطراب و شرمساری در یک فرهنگ می‌شود» می‌داند. دایره‌المعارف علوم اجتماعی (گولد[4] و کولب، 1375) تابوها را این‌گونه تعریف می‌کند: «توصیه‌های منفی که تخلف از آنها موجب مجازاتی خودبه‌خود بدون دخالت انسانی یا فراانسانی می‌شود».

این مفهوم ریشه‌ای پولینزیایی[5] دارد و به‌معنای "ممنوع‌بودن" و "قدغن‌بودن" است و اولین‌بار کاپیتان جیمز کوک[6] طی سفر به کشور تونگا در اقیانوسیه در سال 1771 به آن توجه کرد. هم‌اکنون، تابوها در اقسام مختلف (با سه دسته‌بندی اصلی تابوهای مذهبی، فرهنگی و اخلاقی) در تمام فرهنگ‌ها وجود دارند و بنابر آداب‌ورسوم، مذهب و پس‌زمینه‌های فرهنگی، از مکانی به مکان دیگر و از قومی به قوم دیگر متفاوت‌اند (سوان[7]، 2006). درواقع، دو ویژگی اصلی تابو، وابستگی آن به فرهنگ و تغییر آن از فرهنگی به فرهنگ دیگر است (شریفی و دارچینیان، 1388). شریفی و دارچینیان (1388) حوزه‌ها و دسته‌های مفاهیم مزبور را چنین می‌دانند:

  1. روابط خصوصی زن و مرد (چه مشروع و چه نامشروع) و واژه‌های مرتبط با آن، مانند بوسیدن، هم‌آغوشی و...؛
  2. روابط آزاد دختر و پسر قبل‌از ازدواج و واژه‌های مرتبط با آن، مانند دوست‌دختر، دوست‌پسر و...؛
  3. نام‌بردن اندام‌های تناسلی؛
  4. به‌کاربردن نام هرچیزی که با مشروبات الکلی یا مواد مخدر مرتبط است؛
  5. واژه‌های قبیح و بی‌ادبانه مانند فحش و ناسزا؛
  6. ویژگی‌های بدِ رفتاری یا عادات بدِ اجتماعی مانند دزدی و...؛
  7. مسائل و باورهای دینی، اعتقادی و فلسفی که با باورهای پذیرفته‌شده درتضاد باشد؛
  8. بیان برخی مسائل سیاسی که تهدیدکنندة جامعه باشد.

انسان‌ها برای استفاده‌نکردن از تابوها راه‌های مختلفی را به‌کار می‌گیرند. به‌اعتقاد براون[8] (2000)، استراتژی پرهیز[9] راهبرد ارتباطی معمولی است که انسان‌ها برای جلوگیری از کاربرد مفاهیم تابو از آن بهره می‌برند. این استراتژی به سه دستة ساختاری (قاموسی)،[10] تلفظی[11] یا موضوعی[12] تقسیم می‌شود. لینفوت‌هام[13] (2005) نیز استفاده از حسن تعبیر[14] را تکنیک دیگری می‌داند که متکلمان هر زبان با تمسک به آن از مفاهیم مناقشه‌برانگیز و تابو اجتناب می‌کنند. او حسن تعبیرها را از ابزار قدرتمند زبانی می‌داند که به‌طور عمیقی در زبان‌ها ریشه دوانده و نیاز به آنها هم احساسی و هم اجتماعی است؛ به‌گونه‌ای که امکان می‌دهد مفاهیم حسّاس را بدون عصبانی‌کردن، هتک حرمت یا آزردن دیگران استفاده کنیم.

ویلیام رابرتسون اسمیت، جیمز فریزر، ویلهلم واندت و زیگموند فروید (با اثر مشهورش توتم و تابو[15] در سال 1913) از مهم‌ترین محققان و نظریه‌پردازان در زمینة تابو هستند. فروید با اشاره به اینکه تابوها به‌واسطة نظرات اجتماعی چندگانه و متفاوت ساخته می‌شوند، ماهیت غیرمعقول آنها را (به‌اعتقاد او) ارائه می‌کند.

یکی از پیچیده‌ترین و درعین‌حال بارزترین مشخصه‌های متغیرهای اجتماعی رابطه‌شان با زبان است. هر زبان ابعاد مختلفی از فرهنگ، ارزش‌ها و هنجارهای اجتماعی مربوط به گویشوران خود را نمایش می‌دهد. کتاب‌های آموزش زبان خارجی، علاوه‌بر تسهیل فرآیند یادگیری زبان دوم، به‌نوعی مستقیم یا غیرمستقیم، فرهنگ مردم مقصد را بازتاب می‌دهند که گاهی هم‌سو و گاهی مخالف با ارزش‌ها و هنجارهای فرهنگی و آداب‌ورسوم مردم زبان مبدأ است.

گیدنز (1376) سه نظریة امپریالیسم و نوامپریالیسم،[16] وابستگی[17] و نظام جهانی[18] را برای توضیح نابرابری‌های آشکار جهانی مطرح می‌کند که بی‌شک یکی‌از زمینه‌های آن، حوزة فرهنگی است. نظریه‌های امپریالیسم و نوامپریالیسم به تلاش کشورهای صنعتی برای استیلایافتن بر اقوام دیگر و تحت انقیاد درآوردن آنها ازطریق استعمار و... اشاره دارند و نظریة نظام جهانی توسعة ارتباطات مبتنی بر توسعة اقتصاد جهانی سرمایه‌داری را با محوریت کشورهای هسته معرفی می‌کند. مدل وابستگی در بارزترین این نظریه‌ها هستة اصلی جهان صنعتی را دارای نقش مسلط معرفی می‌کند که به بازتولید و اشاعة فرهنگ خود درمیان دیگر فرهنگ‌ها می‌پردازد. گیدنز می‌افزاید: «توسعة روابط اجتماعی جهانی متضمن نابرابری‌های زیاد میان جوامع صنعتی و جوامع جهان سوم است». تماس زبانی حتی می‌تواند در جایگاه فرآیند تحول فرهنگی عمل کند که طی آن در جریان تماس کم‌وبیش پیوسته میان دو یا چند گروه فرهنگی متمایز، یک گروه عناصری را از فرهنگ گروه یا گروه‌های دیگر بگیرد. دور از ذهن نیست که چنین تماس‌هایی ممکن است راه انتقال هنجارهای پذیرفته‌شدة جامعة مقصد به جامعة مبدأ نیز باشد.

 

کتاب‌های آموزش زبان و انتقال فرهنگ

درس‌های موجود در کتاب‌های آموزش زبان در بخش‌های گوناگون چنین هنجارهایی را انعکاس می‌دهند و آموزش زبان را درقالب بخش‌هایی همچون مباحثه دربارة موضوع درس،[19] عکس، فایل صوتی/تصویری، پرسش‌های درک مطلب[20] و... در بستر آشنایی با جریان‌های فرهنگی خود قرار می‌دهند. دور از ذهن نیست که بسیاری از مفاهیم مزبور مقبول جامعة فراگیرنده نیستند و ممکن است همچون مفاهیمی مناقشه‌برانگیز مطرح شوند که انتقال، تدریس یا ترجمة آنها به تأمل بیشتری نیاز دارد؛ به عنوان نمونه، شریفی و دارچینیان (1388) بر این نکته اذعان کرده‌اند که تابوها طبق فرهنگ و قراردادهای اجتماعی جامعة ما پذیرفتنی نیستند؛ بنابراین نباید در ترجمه به فارسی ظاهر شوند.

ازطرف دیگر، به نظر می‌رسد معلمان، استادان و مسئولان آموزش زبان و کسانی که به‌نحوی با جریان‌های زبانی و فرهنگی قرابت بیشتری دارند چنین مفاهیمی را کمتر هنجارشکن می‌دانند.

مدرسان و دانشجویان زبان انگلیسی و به‌طور کلی دانشگاهیانی که بنابر رشتة تخصصی خود بیشتر با مفاهیم زبانی و به‌تبع آن، ادبی و فرهنگی برخورد دارند، طبعاً بیشتر با ظرف مزبور آشنایی خواهند داشت. پژوهش حاضر تدوین شده است تا نظر استادان حوزة علوم‌انسانی را درباب برخی مفاهیم مناقشه‌برانگیز یا تابوهای فرهنگی موجود در کتاب‌های آموزش زبان انگلیسی در ایران بررسی کند. پیش‌فرض تحقیق چنین بود که استادانی که بنابر رشتة تخصصی خود بیشتر با مقولات زبانی، ادبی و فرهنگی درگیر هستند، درمقایسه‌با استادانی که بنابر تخصص خود نگاه ارزشی و دینی قوی‌تری دارند، قبح کمتری برای چنین مفاهیمی قائل‌اند.

 

پیشینة تحقیق

محققان موضوع نقش تابوها و مفاهیم بین‌فرهنگی مناقشه‌برانگیز در زندگی انسان‌ها و استفادة اقشار مردم از آنها را به‌صورت‌های مختلفی بررسی کرده‌اند. کنبر[21] (2011) تابوهای زبانی[22] را در جامعة یمن بررسی کرده و با مطالعة رابطة تابوهای موجود، محیط اجتماعی و ویژگی‌های اجتماعی‌ـ‌‌فرهنگی آن کشور، دسته‌بندی‌های مختلفی از تابوهای مذهبی و فرهنگی موجود ارائه داده است. او توضیح داده است که چرا بعضی مفاهیم تابو شمرده می‌شوند و با بهره‌گیری از نظریة ادب[23](براون و لوینسون[24]، 1978) تابوهای زبانی جامعة یمن را توصیف کرده است.

برخی محققان نیز از دیدگاه روان‌شناسی زبان به مسئلة تابو و نقش آن پرداخته‌اند؛ مثلاً هریس و دیگران[25] (2003) واکنش احساسی مخاطبان دوزبانه (ترکی به‌منزلة زبان اول و انگلیسی به‌منزلة زبان دوم) را به برخورد با واژگان و مفاهیم حاوی معانی تابو در هریک از زبان‌ها و معادل‌های آنها در زبان دیگر بررسی کرده‌اند.

در مطالعه‌ای دیگر، دوائل[26] (2004) احساس ادراکی افراد چندزبانه را دربرابر واژگان تابو و فحاشی سنجیده است. نتیجة این پژوهش نشان داده است که احساس ادراکی این افراد دربارة واژگان و مفاهیم یادشده به نقش زبانی و متغیرهای اجتماعی‌ـ‌کاربردی وابسته است؛ ضمن آنکه خانم‌ها احساس شدیدتری به قبح این مفاهیم نشان داد‌ه‌اند، ولی سن و میزان تحصیلات تأثیری در پاسخ‌ها نداشته است.

بااین‌حال، براساس جست‌وجوها، به نظر می‌رسد تاکنون دربارة موضوع پژوهش حاضر خصوصاً در کشور ایران تحقیقی صورت نگرفته باشد.

 

روش تحقیق

مشارکت‌کنندگان

23 عضو هیئت‌علمی دانشکدة علوم‌انسانی دانشگاه سمنان از گروه‌های آموزشی زبان و ادبیات فارسی (5 نفر)، زبان‌شناسی همگانی (3 نفر)، زبان و ادبیات انگلیسی (6 نفر)، زبان و ادبیات عرب (4 نفر)، الهیات (2 نفر) و فقه و مبانی حقوق اسلامی (3 نفر) در این پژوهش مشارکت کردند. این افراد همگی مدرک دکتری تخصصی داشتند و سن آنها بین 31 تا 52 بود. درمجموع بیست‌نفر مرد و سه‌نفر زن (دونفر از گروه زبان و ادبیات انگلیسی و دیگری از گروه زبان و ادبیات فارسی) در این تحقیق مشارکت کردند. دلیل انتخاب این افراد از گروه‌های آموزشی خاص، امکان بررسی مقابله‌ای نظر آنها با توجه به این پیش‌فرض بود که دیدگاه استادانی که به‌نوعی با مقولة زبان، ادبیات و فرهنگ با صبغة دینی/مذهبی کمتر درگیرند (گروه‌های زبان و ادبیات فارسی، زبان‌شناسی همگانی و زبان و ادبیات انگلیسی) دربارة برخی مفاهیم فرهنگی مناقشه‌برانگیز، تا چه‌اندازه با استادانی تفاوت دارد که بیشتر درمعرض چنین موضوع‌هایی قرار دارند (استادان زبان و ادبیات عرب، الهیات و فقه و مبانی حقوق اسلامی).

 

ابزار تحقیق

با توجه به ابتکاری‌بودن موضوع و اینکه استفاده از پرسش‌نامه‌های رایج در علوم‌اجتماعی ممکن نبود، در این پژوهش از پرسش‌نامه‌ای استفاده کردیم که براساس اهداف تحقیق طراحی شد. این پرسش‌نامه با بررسی و تحلیل محتوای دو مجموعه از کتاب‌های رایج آموزش زبان انگلیسی در ایران (مجموعة چهارجلدی هرکدام از کتاب‌های اینترچنج[27] و هِدوِی[28]) طراحی شد و شامل بیست‌عنوان کلیدی از مصادیق خرده‌فرهنگ‌ها، رفتارها یا عادت‌های مربوط به زندگی در غرب بود که ازنظر برخی افراد در فرهنگ‌های دیگر، ازجمله عامة مردم در کشور ایران، قبح عمومی دارند یا ضدارزش هستند. هرکدام از این لغت‌ها و مفاهیم متناظرشان، مفهومی دارای قبح را در اخلاق، فرهنگ و مذهب مردم ایران بیان می‌کنند. برخی حرام (ممنوع)اند و برخی صرفا جایز نیستند.

عنوان‌های به‌کاررفته در پرسش‌نامه به‌گونه‌های مختلف در متن و تمرین‌های گوناگون این کتاب‌ها تکرار شده بودند. این عنوان‌ها شامل مفاهیم فرهنگی گاه مناقشه‌برانگیز در حوزه‌های فرهنگی، اخلاقی و مذهبی بودند. معیار انتخاب و استخراج این مفاهیم، علاوه‌بر فراوانی آنها در کتاب‌های رایج آموزش زبان انگلیسی و درواقع تأکید کتاب‌ها بر این مفاهیم، نوعی احساس قبح یا ناهمگونی فرهنگی بود که به‌طور معمول هنگام برخورد اغلب خوانندگان ایرانی و فارسی‌زبان با آنها، مستقیم یا غیرمستقیم، احساس می‌شود. براین‌اساس، پارتی،[29] موسیقی (پاپ، راک و...)، گردش مختلط با دوستان،[30] خوانندة/بازیگر زن،[31] رقص،[32] روز ولنتاین،[33] کریسمس،[34] دوست‌دختر/دوست‌پسر،[35] عشق/عاشق‌شدن،[36] آرایش،[37] مد،[38] قرار ملاقات،[39] حیوان خانگی،[40] شانس،[41] بوسه،[42] کراوات،[43] مشروب،[44] تجارت،[45] مهاجرت[46] و شرط‌بندی[47] درقالب ستون اول پرسش‌نامه به زبان فارسی همراه با ترجمة انگلیسی و به‌صورت شماره‌گذاری‌شده آمده‌اند. به‌منظور استخراج دقیق دیدگاه‌ها، در این پژوهش از ترکیب دو ساختار پرسشی باز[48] (ستون اول پرسش‌نامه) و بسته[49] (ستون دوم پرسش‌نامه) استفاده شد. گفتنی است، به‌منظور پرهیز از پیچیدگی ادراکی و برای سهولت در فهم و پاسخگویی، بعضی مفاهیم مصداقی مطرح در پرسش‌نامه، به عنوان کلّی خود محدود شده‌اند. درنتیجه، گاه لغت‌های اضافی تاجایی‌که امکان داشته حذف شده‌اند و واژگان به‌صورت ساده درآمده‌اند.

همان‌طور که گفتیم، در این تحقیق میزان استفاده از واژگان و مفاهیم پیش‌گفته مدنظر نبوده است، بلکه میزان قبح مفهوم مرتبط با آن لغت ازنظر استادان ارزیابی شده است. جهت امکان استخراج نظرات کیفی استادان، ستون دوم پرسش‌نامه به‌مثابة بخشی برای استخراج نظر آنها به‌صورت تشریحی طراحی شد که در این قسمت، استادان پاسخگو نظر خود را دربارة مفهوم در یک یا چند کلمه که به ذهنشان متبادر می‌شد آورده‌اند. ستون آخر پرسش‌نامه شامل مقیاسی درجه‌بندی‌شده برای ارزش‌گذاری مفاهیم است. این مفاهیم از خنثی تا منفی1، منفی2، منفی3 و منفی4 قابل ارزش‌گذاری بودند که میزان قبح آن مفهوم را درنظر استاد پاسخگو نشان می‌دهد.

 

پرسشنامه مورد استفاده در این پژوهش

میزان قبح (بدی) این مفهوم برای من

خنثی                                          بد

برای من یعنی؟

سن: ------------

جنس: ------------

4-

3-

2-

1-

0

 

 

 

 

 

 

  1. پارتی

 

 

 

 

 

 

  1. موسیقی (پاپ، راک و...)

 

 

 

 

 

 

  1. گردش مختلط با دوستان

 

 

 

 

 

 

  1. خواننده زن / بازیگر زن

 

 

 

 

 

 

  1. رقص

 

 

 

 

 

 

  1. روز ولنتاین

 

 

 

 

 

 

  1. کریسمس

 

 

 

 

 

 

  1. دوست دختر / دوست پسر

 

 

 

 

 

 

  1. عشق / عاشق شدن

 

 

 

 

 

 

10.آرایش (زیبایی)

 

 

 

 

 

 

11.مُد (Fashion)

 

 

 

 

 

 

12.قرار ملاقات (date)

 

 

 

 

 

 

13.حیوان خانگی

 

 

 

 

 

 

14.شانس

 

 

 

 

 

 

15.بوسه

 

 

 

 

 

 

16.کراوات

 

 

 

 

 

 

  1. مشروب

 

 

 

 

 

 

  1. تجارت

 

 

 

 

 

 

  1. مهاجرت

 

 

 

 

 

 

  1. شرط بندی

 

گردآوری اطلاعات

پرسش‌نامه‌ها برای سهولت در جمع‌آوری و تفسیر اطلاعات کدگذاری شدند. سپس به‌منظور جمع‌آوری اطلاعات، پژوهشگران شخصاً به استادان مراجعه کردند و با توضیح اهداف و چگونگی پژوهش و با تأکید بر اینکه پاسخ‌ها محرمانه باقی خواهد ماند، پرسش‌نامه را به آنها دادند. برای جلوگیری از تأثیر شناخت پرسشگر اصلی (دانشجوی زبان انگلیسی) بر پاسخگویی استادان گروه‌های زبان و ادبیات انگلیسی و زبان‌شناسی همگانی، پرسش‌نامه‌های مربوط به این استادان با کمک دانشجوی دیگری از دانشکدة علوم‌انسانی دانشگاه سمنان با شناخت توانایی او مبنی بر توضیح اهداف تحقیق و جلب مشارکت استادان توزیع شد.

ازآنجاکه پژوهش گاه با توجه به نگاه عامه شامل مفاهیم دارای قبح فرهنگی/مذهبی بوده است، در ابتدای پرسش‌نامه به استاد پاسخ‌دهنده اطمینان داده شد که این پرسش‌نامه "صرفاً برای بررسی‌های آماری مربوط به یک تحقیق علمی تدوین شده و پاسخ‌ها به‌هیچ‌وجه در اختیار افراد دیگر گذاشته نمی‌شود و کابرد دیگری نخواهد داشت" و تأکید شده بود که به‌جز سن و جنسیت نیازی به مشخصات استاد پاسخ‌دهنده نیست.

 

واکنش‌ها

استادان گروه‌های آموزشی مدنظر در دانشکدة علوم‌انسانی دانشگاه سمنان عموماً بدون قیدوشرط و پرسش خاصی در این پژوهش مشارکت کردند، ولی دراین‌میان برخی استادان پس‌از آگاهی از اهداف تحقیق و/یا دیدن پرسش‌نامة مربوط به آن، واکنش‌های درخور توجهی نشان دادند و با دلایل مختلف و حتی بدون دلیل از مشارکت در تحقیق صرف‌نظر کردند. دامنة این واکنش‌ها از ابراز گم‌کردن پرسش‌نامه‌ (و گفتن اینکه حتی اگر دوباره هم بگیرند گم خواهند کرد!)، تا ذکر اینکه پژوهش با ارزش‌های مذهبی و فرهنگی مغایر است در نوسان بود. در موارد دیگر، برخی استادان واکنش‌هایی ازقبیل ابرازنکردن نظر واقعی در پرسش‌نامه درصورت تکمیل فرم یا نسبی‌بودن مفاهیم موجود را به‌منزلة توجیه پاسخ‌ندادن به پرسش‌ها مطرح کردند که طبعاً این‌گونه واکنش‌ها تعداد افراد مشارکت‌کننده را نیز کاهش داد.

ازآنجاکه مفاهیم مزبور با توجه به ارزش‌های جاری جامعه ایران به نوعی دارای قبح بوده‌اند، تصور می‌شد نظر استادان با درجات مختلفی از ارزش‌گذاری منفی یا حداکثر خنثی بیان شود که چنین نبود. درحقیقت، در واکنشی جالب توجه، برخی استادان مشارکت‌کننده حتی از نبود بخش مثبت در ارزش‌گذاری مفاهیم گله کردند (برای مثال، مفهوم کراوات ازنظر تعدادی از استادان مفهوم بدی نبود). ابهام یا دوپهلویی در معنی برای برخی مؤلفه‌‌ها، وابستگی نظر دربارة بعضی مؤلفه‌ها به برخی موقعیت‌ها، قبیح‌نبودن و حتی محبوب‌بودن برخی از این مفاهیم و کلی‌بودن برخی مفاهیم ازجمله دیگر واکنش‌های مشاهده‌شده بود.

 

نتایج

نتایج کمّی

پس‌از جمع‌آوری پرسش‌نامه‌ها، داده‌های دریافتی به دو صورت کمی و کیفی تجزیه و تحلیل شد. در بخش کمی، نظر استادان با توجه به ارزش‌گذاری‌های ایشان در بخش مقیاس‌دار (ر.ک. ضمیمه) به‌صورت دو بخش کلی "قبح کم" و "قبح زیاد" تقسیم شد. معیار این دو اصطلاح به‌ترتیب میزان پاسخ‌های دارای ارزش‌گذاری صفر و منفی‌یک به‌منزلة قبح کم و منفی‌دو، منفی‌سه و منفی‌چهار به‌منزلة قبح زیاد بوده است. براین‌اساس، استادان به دو گروه تقسیم شدند. ضمناً، استادان برای بررسی‌های مقایسه‌ای تحقیق به دوگروه "یک" (شامل استادان گروه‌های آموزشی زبان و ادبیات فارسی، زبان و ادبیات انگلیسی و زبان‌شناسی همگانی) و "دو" (شامل استادان گروه‌های آموزشی زبان و ادبیات عرب، الهیات و فقه و مبانی حقوق اسلامی) تقسیم شدند (جدول‌های 1و2).

 

جدول 1. نتایج بخش کمی پرسش‌نامه‌های گروه1 (شامل استادان گروه‌های آموزشی زبان‌وادبیات‌فارسی، زبان‌وادبیات‌انگلیسی و زبان‌شناسی همگانی)

شمارة مشخصة استاد / گروه آموزشی

تعداد پاسخ قبح کم

تعداد پاسخ قبح زیاد

تعداد عنوان بی‌پاسخ

استاد شمارة 1/ زبان و ادبیات فارسی

12 *

8

-

استاد شمارة 2/ زبان و ادبیات فارسی

-

 20 *

-

استاد شمارة 3/ زبان و ادبیات فارسی

13 *

7

-

استاد شمارة 4/ زبان و ادبیات فارسی

3

 17 *

-

استاد شمارة 5/ زبان و ادبیات فارسی

9 *

8

3

استاد شمارة 6/ زبان و ادبیات انگلیسی

8

12 *

-

استاد شمارة 7/ زبان و ادبیات انگلیسی

8

12 *

-

استاد شمارة 8/ زبان و ادبیات انگلیسی

9

 11 *

-

استاد شمارة 9/ زبان و ادبیات انگلیسی

19 *

1

-

استاد شمارة 10/ زبان و ادبیات انگلیسی

 12 *

8

-

استاد شمارة 11/ زبان و ادبیات انگلیسی

8

12 *

-

استاد شمارة 12/ زبان‌شناسی همگانی

17 *

3

-

استاد شمارة 13/ زبان‌شناسی همگانی

15 *

5

-

استاد شمارة 14/ زبان‌شناسی همگانی

11 *

9

-

 


جدول 2. نتایج بخش کمی پرسشنامه‌های گروه یک (شامل استادان گروه‌های آموزشی زبان و ادبیات عرب، الهیات، و فقه و مبانی حقوق اسلامی)

شمارة مشخصة استاد/گروه آموزشی

تعداد پاسخ قبح کم

تعداد پاسخ قبح زیاد

تعداد عنوان بی‌پاسخ

استاد شمارة 1/ زبان و ادبیات عرب

5

15 *

-

استاد شمارة 2/ زبان و ادبیات عرب

5

15 *

-

استاد شمارة 3/ زبان و ادبیات عرب

6

14 *

-

استاد شمارة 4/ زبان و ادبیات عرب

7

13 *

-

استاد شمارة 5/ الهیات

-

20 *

-

استاد شمارة 6/ الهیات

17 *

3

-

استاد شمارة 7/ فقه و مبانی حقوق اسلامی

12 *

8

-

استاد شمارة 8/ فقه و مبانی حقوق اسلامی

10

10

-

استاد شمارة 9/ فقه و مبانی حقوق اسلامی

3

17 *

-

* = نظر غالب هریک از استادان مشارکت‌کننده (قبح کم یا قبح زیاد)

 

براساس نتایج، از 14 مشارکت‌کنندة عضو گروه 1، 6 نفر (42.85درصد) قبح زیادی برای اکثر مفاهیم مطرح‌شده قائل بودند، درحالی‌که این رقم به‌نسبت در گروه 2 (شامل 6 نفر از 9 نفر) به 75درصد افزایش یافت (نمودارهای 1 و 2).

پرسش‌نامة استاد شمارة 8 در جدول گروه دو، بدون توضیح تشریحی و تعداد پاسخ‌های قبح زیاد و قبح کم آن، کاملاً با همدیگر مساوی بود (آنچه در جدول بالا با دو علامت سؤال مشخص شده است). بنابراین، درصد از هشت‌نفر محاسبه شده است.

 

تفسیر نتایج کمی

نگاهی به جدول‌های 1و2 تفاوت معناداری را میان نظر استادان متعلق به گروه 1و2 نشان می‌دهد. این نمودارها نشان می‌دهند درمجموع، استادان متعلق به گروه 1 (زبان و ادبیات فارسی، زبان و ادبیات انگلیسی و زبان‌شناسی همگانی) نگاهی مسامحه‌آمیزتر و خنثی به مفاهیم مطرح‌شده دارند و درواقع به‌نسبت قبح کمتری برای موارد یادشده قائل هستند، درحالی‌که استادان گروه 2 (زبان و ادبیات عرب، الهیات و فقه و مبانی حقوق اسلامی) در نقطة مقابل قرار دارند.

با توجه بیشتر به نتایج چند نکتة جالب توجه نیز فهمیده می‌شود: نخست آنکه هرسه استاد گروه آموزشی زبان‌شناسی همگانی نسبت بیشتری از مفاهیم یادشده را دارای قبح کم می‌دانند و این نکته دربارة دو استاد از این سه‌نفر به‌طور چشم‌گیری دیده می‌شود؛ به‌طوری‌که این‌دو از فهرست بیست‌موردی، فقط سه و پنج مورد را دارای قبح زیاد می‌دانند. نقطة مقابل نتیجة مزبور درباب استادان زبان و ادبیات عرب است که هرچهارنفرشان تعداد بسیار بیشتری از مفاهیم را قبیح می‌دانند (13، 14، 15 و 15 مورد).

نکتة دیگر آن است که باوجود انتظار، استادان زبان انگلیسی مؤانست کمتری با این مفاهیم دارند تا استادان زبان فارسی. براساس نتایج، سه‌نفر از پنج استاد زبان و ادبیات فارسی (60درصد) تعداد بیشتری از مفاهیم را دارای قبح کم می‌دانند؛ درصورتی‌که درباب استادان مشارکت‌کننده از گروه زبان و ادبیات انگلیسی، باوجود برخورد بسیار بیشتر با کتاب‌های آموزش زبان انگلیسی و درنتیجه آشنایی بیشتر با مفاهیم، این مقدار به‌طور درخور توجهی کمتر است. درواقع، فقط دونفر از شش‌نفر (33درصد) استاد زبان انگلیسی بیشتر مفاهیم یادشده را دارای قبح کم می‌دانستند.

موضوع درخور توجه دیگر مربوط به استاد شمارة 6 از گروه 2 است (استاد الهیات دوم). او به‌میزان بسیار زیادی (17مورد = 85درصد کل موارد) به قبح کم مؤلفه‌ها قائل بوده است. به‌عقیدة پژوهشگران، یکی‌از مهم‌ترین علت‌های چنین انتخاب‌هایی ازسوی این استاد (همان‌گونه که پیش‌فرض تحقیق ادعا می‌کند) ممکن است آشنایی او با فرهنگ، زبان و ادبیات و داشتن پس‌زمینة ادبی و فرهنگی باشد.

 

نتایج کیفی و تفسیر آن

درباب داده‌های کیفی، ستون دوم پرسش‌نامه تحت بررسی محتوایی قرار گرفت و مفاهیم کلیدی آن پس‌از استخراج بررسی شد (بعضی استادان برخی عنوان‌ها را بی‌پاسخ رها کرده‌اند). درمجموع 9نفر از مشارکت‌کنندگان، ستون وسط پرسش‌نامة مربوط به پاسخ تشریحی را به‌طور کامل خالی گذاشته‌اند که براساس احتمالات بعد از گفت‌وگوی شفاهی با استادان، به‌عقیدة پژوهشگران، سه علت زیر از مهم‌ترین دلایل این اقدام است:

  1. نداشتن فرصت یا حوصلة کافی برای پاسخ‌دادن؛
  2. تصور ابهام یا کلی‌گویی در گزینه‌های موجود؛
  3. ترس از عواقب پاسخ‌دادن تفصیلی و تشریحی به پرسش‌ها (با توجه به مناقشه‌برانگیز بودن مفاهیم).

در ادامه، نتایج حاصل از این بررسی با ارائة جدولی از پاسخ‌های موجود در پرسش‌نامه آمده است. ابتدا هر عنوان و نظر استادان دو گروه دربارة آن و سپس جمع‌بندی مختصر و کلی براساس نظرات متعلق به هر بخش قابل مشاهده است.

نتایج بخش تشریحی پرسش‌نامه (... برای من یعنی؟)

 

مفهوم مطرح‌شده

نظر استادان گروه 1

(زبان و ادبیات فارسی، زبان و ادبیات انگلیسی، زبان‌شناسی همگانی)

نظر استادان گروه2

(زبان و ادبیات عرب، الهیات، فقه و مبانی حقوق اسلامی)

  1. پارتی... برای من یعنی؟
  • مهمانی غیرمتعارف
  • تفریح
  • بستگی به فرهنگ دارد (در فرهنگ ما قبیح است).
  • بزن و برقص
  • می‌تواند بد باشد (مثل ایکس‌پارتی).
  • موسیقی، رقص، خنده و شادی
  • بی‌نظمی و بی‌بندوباری
  • جوانان
  • قاطی‌بودن محرم و نامحرم
  • مهمانی‌گرفتن و دیدوبازدید ملی و اسلامی خوب است ولی به‌شکل مشهور غربی آن زشت است.
  • خوشایند نیست. از پارتی متنفرم!
  • سرگرمی، تبادل افکار
  • بستگی به مفهوم آن دارد
  • بسیار از آن منزجرم
  • جمع‌بندی: درباب پارتی، بیشتر استادان گروه1 نظرات مثبتی داشتند و آن را با معانی مثبت و شاد تداعی کرده‌اند؛ درحالی‌که استادان گروه2 (غیر از یک نفر) آن را در معنای رایج غربی خود درنظر گرفته‌اند و از دیدگاه دینی نادرست دانسته‌اند. 
 
 
  1. موسیقی (پاپ، راک و...)
  • نوگرایی در موسیقی
  • علاقه، تفریح و سرگرمی برای جوانان
  • حال‌کردن
  • بستگی به موسیقی دارد
  • هیجان و جوانی
  •  ناراحت‌کننده
  • خیلی‌ها علاقه دارند ولی نمی‌دانند چیست
  • نوعی موسیقی که مخرب موسیقی سنتی ایران است و معمولاً خوانندگان آن هیچ مایة موسیقایی ندارند
  • شکل پذیرفته‌شده و جاافتادة آن اشکالی ندارد ولی شکل غربی آن اصلاً خوب نیست
  • احساس منفی دارم نسبت به آن
  • بعضی انواع آن برایم خوشایند است
  • تصور می‌کنم در تقابل یا تعارض با موسیقی سنتی در ذهن من است
  • اصلاً هیچ علاقه‌ای به آن ندارم
  • جمع‌بندی: استادان گروه1 دیدگاه مثبت‌تری داشتند و گاه به آن علاقه‌مند بودند، درحالی‌که استادان گروه2 یا اصلاً علاقه‌ای به آن نداشتند یا انواع مطرح‌شدة موسیقی (پاپ، راک، ...) را با ارزش‌های دینی و موسیقی سنتی مغایر دانسته‌اند.
 
 
  1. گردش مختلط با دوستان
  • ·یک روز علمی خوب
  • ·تفریح دانشجویی و جوانی
  • ·سرگرمی
  • ·رفتن به طبیعت و فعالیت فیزیکی
  • ·عادی
  • ·هرجور می‌تواند باشد؛ هم خوب هم بد
  • دوست غیرهمجنس معنا ندارد
  • گردش مختلط خانوادگی و فامیلی با حفظ موازین اسلامی خوب است ولی با نامحرم خوب نیست
  • قابل قبول نیست
  • اگر کار علمی نداشته باشم برایم جذاب است
  • هیچ تجربه‌ای دراین‌باره ندارم
  • جز اتلاف وقت چیزی نیست
  • جمع‌بندی: استادان گروه1 با اجماع نظر چنین گردشی را خوب، مثبت، مفرح، سرگرم‌کننده و... دانسته‌اند، درحالی‌که استادان گروه2 یا صرفاً عدم علاقة خود را ابراز کردند یا با ارجاع به موازین اسلامی با آن مخالفت کردند.
 
 
  1. خوانندة زن/بازیگر زن
  • فرقی با انواع مرد آن ندارند
  • هنر همواره در تاریخ مورد استبداد و تبعیض بوده است
  • خوانندة زن با بازیگر زن متفاوت است
  • تحریک‌زا
  • زیبایی/سکسی
  • زیبا
  • معمولاً موفق‌ترند
  • می‌تواند با رعایت حدود شرعی مجاز باشد
  • با رعایت شئونات اسلامی خوب است
  • خوانندة زن قابل قبول نیست. بازیگر زن تا حدی قابل قبول است
  • مثل انواع مرد آن است
  • بستگی دارد. چه نوع خواندنی؟ چه نوع بازیگری؟
  • تا حد زیادی به معنای کاستن از ارزش وجودی زن است
  • جمع‌بندی: اکثر قریب‌به‌اتفاق استادان گروه1 یا خواننده و بازیگر مرد و زن برایشان تفاوتی نداشت یا خوانندگان و بازیگران زن را جذاب‌تر دانسته‌اند. بیشتر استادان گروه2 نیز خوانندة زن را با ارزش‌های دینی مغایردانستند و با رعایت حدود شرعی و شئونات اسلامی، بازیگر زن را مجاز دانستند. 
 
 
  1. رقص

 

  • مسخره
  • هنر و ورزش
  • بی‌بندوباری
  • بستگی دارد در حضور چه‌ کسانی باشد
  • تخلیة انرژی، هنر
  • بی‌معنی
  • می‌تواند خوب یا مبتذل باشد
  • نه برای مرد پسندیده است نه برای زن مگر آنکه رقص زن برای زنان باشد
  • رقص زن و مرد برای همسر خود اشکالی ندارد
  • بدترین کار، بی‌معنی و دور از شخصیت انسانی
  • هنر آمیخته با هوش
  • نباید مختلط باشد (تبعات حاصل از اختلاط را نمی‌توان پذیرفت)
  • جمع‌بندی: استادان گروه1 دربارة رقص نگاه محتاطانه‌تری داشتند و دامنة وسیعی از نظرات را ابراز کرده‌اند (از بی‌معنی، مسخره و بی‌بندوباری گرفته تا بستگی‌داشتن به حضور افراد دیگر، تخلیة انرژی، ورزش و هنر). درآن‌طرف، بیشتر استادان گروه2 بر مختلط‌نبودن رقص تکیه داشتند و فقط رقص زن برای شوهر خود یا رقص زن برای زن را مجاز دانسته‌اند.
 
 
  1. روز ولنتاین

 

  • برایم هیچ معنا و مفهومی ندارد
  • یادآور معشوق اما در فرهنگی خارجی
  • تقلید از فرهنگ غرب، ولی ضرورتاً چیز بدی نیست
  • روز عشاق
  • بی‌ربط
  • به ما ربطی ندارد ولی باید با آن آشنا باشیم

 

  • برای فرهنگ ایرانی اسلامی ناپسند است
  • برای غربی‌ها خوب است ولی نیازی نیست برای ما الگو باشد چون روز زن، روز مرد و... داریم
  • مسخره
  • بهانه‌ای برای تحکیم دوستی‌ها
  • در ساختار ذهنی معرفتی ایرانی ظاهراً مفهومی ندارد
  • بسیار مناسب برای ابراز احساسات مثبت و واقعی
  • جمع‌بندی: اغلب استادان گروه1 روز ولنتاین را به طور کامل طرد نکردند، ولی آن را نشئت‌گرفته از فرهنگ غرب و بی‌ربط به فرهنگ ما دانسته‌اند. نظر بیشتر استادان گروه2 نیز شباهت بسیاری به استادان گروه1 دارد.
 
  1. کریسمس

 

  • شادی برخی هم‌وطنانم، یادبود حضرت عیسی
  • آغاز سال نو برای برخی هم‌وطنانم
  • به‌عنوان یک عید مذهبی مسیحیان پسندیده و قابل احترام است
  • عید پاک
  • بزرگ‌ترین جشن مذهبی دنیا
  • حضرت مسیح درخت تزئین ‌شدة کاج
  • زیبا
  • ·آشنایی با آن می‌تواند سبب منسجم‌ترشدن انسان‌ها شود
  • برای مسیحیان مورد احترام است ولی برای ما مسلمانان نه جاذبه دارد نه دافعه
  • روز میلاد حضرت مسیح(ع) برای ما نیز مبارک است
  • مخصوص مسیحیان؛ نه مسلمانان
  • برایم معنای ویژه‌ای ندارد ولی به‌عنوان جشن به آن علاقه‌مندم
  • موجب خشنودی گروهی عظیم از ابنای بشر است
  • فرصت طلایی برای بازنگری در زمان و عمر
  • جمع‌بندی: درباب کریسمس نیز اتفاق‌نظر زیادی بین دو گروه استادان دیده می‌شود. بیشتر استادان دو گروه، آن را جشن مذهبی بزرگی می‌دانند که موجب وحدت ادیان و خشنودی جمع زیادی از مردم دنیاست.
 
 
  1. دوست‌دختر/دوست‌پسر
  • خط قرمز، خروج از معیار
  • شاید اقتضای سن
  • عبور از خط قرمز
  • در فرهنگ اسلامی حرام است
  • یک امر طبیعی
  • زشت
  • واقعیتی است که باید پذیرفت ولی در چارچوب آداب و مذهب
  • پسندیده آن است که پسر؛ دوست پسر و دختر، دوست دختر داشته باشد
  • در فرهنگ اسلامی نامزدی و عقد و دوران عقد داریم و نیازی به ارتباط دیگری نیست
  • کاری بی‌معنی و مضر
  •  مگر فرقی می‌کند؟
  • با دوستی پسران و دختران به خاطر نتایج و آثاری که دیده‌ام (نه صرفاً ازمنظر شرع) مخالفم
  • اگر خوبش پیدا شود بسیار مفید و نافع است
  • جمع‌بندی: برخلاف انتظار، اغلب استادان گروه1 مفهوم شمارة 8 را خط قرمز و نادرست دانسته‌اند و در ردة بعدی این گروه استادانی هستند که آن را امری طبیعی و اقتضای سن شمرده‌اند. اکثر قریب‌به‌اتفاق استادان گروه2 نیز طبق انتظار دیدگاه خود را به‌صورت تفصیلی بیان کرده‌اند و دوستی دختر با پسر را با شعائر دینی مغایر دانسته‌اند.
 
 
  1. عشق/عاشق‌شدن
  • ·بخشی از تحول انسانی
  • ·طبیعی
  • ·بستگی دارد چگونه مطرح شود
  • ·خیلی خوب
  • ·خیلی عالی
  • ·حرارت دوران جوانی و قبل از ازدواج
  • ·خوب و هیجان‌انگیز
  • ·واقعیتی است که باید پذیرفت ولی در چارچوب آداب و مذهب
  • به شرط آنکه صادقانه و از روی انتخاب درست باشد و منجر به ازدواج شود، ایرادی ندارد
  • درصورتی‌که با موازین اسلامی سازگار باشد (که غالباً نیست)
  • گول‌زدن خود
  • عشق واقعی یا توهم عشق؟ دوست‌داشتن یا خودشیفتگی؟
  • اگر منظور عشق مجازی است هیچ‌وقت نتوانستم آن را با عقلانیت جمع کنم. به‌ویژه همواره این سؤال را دارم که مگر می‌شود کسی عاشق یک انسان ناقص معمولی پر از عیبی مثل خودش شود؟!
  • اگر در زندگی مشترک حاکم شود زندگی دوام می‌یابد
  • جمع‌بندی: اکثر استادان گروه1 عشق/عاشق‌شدن را بدون قیدوشرط مفهومی مثبت و خوب ارزیابی و احساس خوبی به آن ابراز کرده‌اند، ولی بیشتر استادان گروه2 آن را مشروط به ازدواج و سازگاری با موازین اسلام مجاز شمرده‌اند.
 
 

10. آرایش (زیبایی)

 

  • به‌اندازه باشد پاکیزگی است
  • تلاشی برای زیبایی
  • خوب است
  • بستگی دارد چگونه مطرح شود
  • خودنمایی
  • خیلی عالی است (ولی نه در حضور نامحرم)
  • لازمة زنان
  • زیبا
  • سعی در زیباتر جلوه‌کردن
  • برای زن در بیرون از خانه پسندیده نیست
  • خوب است به شرطی که تقلید کورکورانه از غرب نباشد
  • تا حد معقول
  • اگر متناسب باشد نوعی هنر است
  • ازمنظر نظم اجتماعی و آنچه انرژی مثبت می‌نامند موافقم
  • در حد متعارف بسیار لازم و بلکه واجب است
  • جمع‌بندی: اغلب استادان گروه1 آرایش را دارای ارزشی مثبت، خوب و موجب زیبایی شمرده‌اند. درمقابل، استادان گروه2 اعتقاد دارند آرایش مجاز است به شرطی که اگر برای زن است بیرون خانه نباشد، تقلید کورکورانه نباشد و درحد متعارف باشد.
 
 

11. مُد

 

  • نوگرایی افراطی
  • علاقه و عدم تثبیت
  • خوب است
  • لُختی
  • بستگی دارد
  • قیافه‌های عجیب و غریب و غیرمتعارف
  • خوب
  • به رسم زمانه رفتارکردن (مخصوصاً لباس پوشیدن)
  • اگر ثابت باشد و با چارچوب عقلی پوشش منافاتی نداشته باشد ایرادی ندارد
  • درصورتی خوب است که با استقلال شخصیت انسان معارض نباشد
  • دادن عقل خود به دیگران
  • نوعی به‌روزشدن و پویایی به‌شرطی‌که ازحد منطقی و هنجار خیلی دور نشود
  • چون همانی است که هرلحظه به‌شکلی بت عیار است، گاه موجب آشفتگی نظم اجتماعی می‌شود
  • تضییع‌کنندة وقت و عمر و خالی‌کنندة جیب انسان
  • جمع‌بندی: بیشتر استادان گروه1 مُد را هم‌معنی با افراط، عدم تثبیت و غیرمتعارف دانسته‌اند. نکتة جالب توجه آن است که گروه2 اما همچنان با لحاظ‌کردن قیود و شروط، مُد را نیز بی‌اشکال دانسته‌اند. از مقایسة نظر دوگروه فهمیده می‌شود اغلب استادان گروه1 احساس خوبی به مُد نداشته‌اند و این احساس را با الفاظ تک‌کلمه‌ای یا عبارات محدود رسانده‌اند، ولی استادان گروه دو این مفهوم را نیز با شرایط ذهنی خود منبعث از ارزش‌های دینی سنجیده‌اند. به عبارت دیگر درباب این مفهوم، دیدگاه نسبی و شخصی گروه1 و نظر مطلق و مقیاسی گروه2 واضح‌تر دیده می‌شود.
 
 

12. قرار ملاقات

  • می‌تواند پیش بیاید
  • گاهی ضروری
  • مخفی‌کاری
  • دردسر
  • هیجان‌انگیز
  • آغاز برخورد، پاسخگویی به غرایز
  • اگر منظور قرار ملاقات پسر جوان با دختر جوان است ازنظر بنده ناپسند است
  • به‌اصطلاح اروپای غربی هیچ مناسبتی با فرهنگ ما ندارد
  • دورزدن
  • با کسی که شایستگی آن را داشته باشد موافقم
  • بستگی دارد. قرار چه کسی با چه کسی؟
  • نشانة انضباط و اهمیت قائل‌شدن برای وقت و خیلی مهم
  • جمع‌بندی: بیشتر استادان گروه1 قرارملاقات را یا خنثی (می‌تواند پیش بیاید، گاهی ضروری،...) یا به کل منفی (مخفی‌کاری، دردسر) ارزیابی کرده‌اند. استادان گروه 2 بر سازگاری شرایط قرار ملاقات با موازین دینی و بومی تأکید دارند.
 
 

13. حیوان خانگی

 

  • دوست ندارم. چندشم می‌شود
  • گرفتن حقوق طبیعی موجود برای لذت خودم
  • تنهایی و بی‌اعتقادی
  • بستگی به نوع حیوان دارد ولی کلاً نمی‌پسندم. نوعی حیوان‌آزاری است. محبوس در قفس
  • موجود ضعیف و سرگرم‌کننده
  • کثیف
  • اسباب‌بازی از نوع پیشرفته
  • نگهداری حیوان خانگی در خانه برای بنده هیچ توجیهی ندارد
  • مرغ و خروس و ماکیان اشکالی ندارد ولی نجس‌ها مشکل دارند
  • نباشد بهتر است
  • با انواع کمتر آلوده و کم سروصدای آن موافقم
  • نوعا منشأ بیماری است و اگرهم نباشد، موجب مخارج و هزینه برای بعضی‌ها
  • بسیار دوست‌داشتنی
  • جمع‌بندی: به نظر می‌رسد استادان گروه1 علاقة زیادی به نگهداری حیوان خانگی ندارند و دلایل این بی‌علاقگی از چندش‌آوربودن تا تضییع حقوق حیوانات، بی‌اعتقادی و کثیفی متغیر است. استادان گروه2 نیز با استادان گروه1 هم‌نظرند، با این تفاوت که این استادان، نجس و بیماری‌زانبودن را هدف توجه بیشتری قرار داده‌اند.
 
 

14. شانس

 

  • اعتقادی ندارم
  • نتیجة احتمالات و تصادفات
  • به‌معنای احتمال نه خوب است و نه بد
  • تنبلی
  • عقیده ندارم
  • بیست‌درصد زندگی. بعضی‌ها بیشتر دوست‌دارند
  • بی‌معنی
  • یک مفهوم ساختگی
  • تاحدودی در بعضی موارد وجود دارد ولی خیلی نمی‌تواند کارساز باشد
  • به‌جای اعتقاد به شانس بهتر است دعا و راز و نیاز با خدا را برنامه‌ریزی کنیم
  • مفهومی ندارد
  • فقط درحد اتفاق؛ نه اعتقاد
  • از مفهوم مبهمی به نام بخت یا شانس تصور یا تصویر درستی ندارم
  • انگیزه، تلاش و اتکای فرد به خداوند
  • جمع‌بندی: همة استادان گروه یک شانس را قبول نداشتند یا به آن اعتقاد نداشتند. آنها واژة احتمال را ترجیح داده‌اند. استادان گروه2 دراین‌زمینه کم‌وبیش نظراتی همانند دستة اول ابراز کرده‌اند.
 
 

15. بوسه

 

  • یکی از انعکاس‌های عاطفی انسان
  • یکی از رفتارهای انسان
  • بستگی دارد چگونه مطرح شود؛ بوسیدن فرزند خیلی هم خوب است
  • لذت‌بردن نامشروع
  • بستگی دارد
  • آغاز عشق و یک رابطة جنسی
  • زیبا
  • اظهار علاقه
  • اگر منظور بوسة دو جنس مخالف است برای دو نامحرم هیچ توجیهی ندارد و حرام است
  • بوسه به نامحرم حرام است ولی بین والدین و فرزند و زن و شوهر اشکالی ندارد
  • گناه نداشته باشد
  • بهترین راه نشان‌دادن دوستی سالم
  • از چه‌کسی بر چه‌کسی؟
  • از سر محبت بسیار پسندیده است
  • جمع‌بندی: درمجموع، بیشتر استادان گروه1 مفهوم بوسه را زیبا و یکی از رفتارهای عاطفی انسان برای ابراز علاقه دانسته‌اند. بخش نه چندان کم دیگری از این افراد نیز قبح یا عدم قبح آن را وابسته به شرایط دانسته‌اند. استادان گروه2 اما بوسه را مشروط به محرم‌بودن دونفر دانسته‌اند و در غیر این شرایط آن را گناه می‌دانند.
 
 

16. کراوات

 

  • نظم و ترتیب
  • بعضی‌ها با آن مشکل دارند
  • بخشی از لباس مردان غربی است؛ پس به خودی خود نه خوب است نه بد
  • شیک‌بودن
  • تقلید از فرهنگ غرب
  • مرتب‌بودن، مراسم رسمی
  • غیرضروری
  • یک نوع Variety (تنوع) درکنار انواع دیگر
  • یکی از موارد پوشش‌های غربی است که پوشیدن آن در جمع‌های اروپایی ایرادی ندارد
  • از نشانه‌های وابستگی به فرهنگ غرب است
  • اشکال ندارد
  • استفاده نمی‌کنم ولی اگر نشانة تمیزی و تناسب باشد خیلی خوب است
  • نمادی است از لباس غرب و برای برخی از هم‌وطنان موجب افتخار و بزرگ‌پنداری خویش
  • بسیار از آن متنفرم
  • جمع‌بندی: نظر استادان گروه1 دراین‌زمینه به سه دستة خوب، بد و خنثی تقسیم‌پذیر است. دسته‌ای از این استادان کراوات را با نظم و ترتیب، و شیک و مرتب و رسمی بودن تداعی کرده‌اند. دستة دیگر آن را متعلق به فرهنگ غرب دانسته‌اند و بخش دیگری هم آن را نه خوب و نه بد، غیرضروری و یک تنوع درکنار تنوع‌های دیگر برشمرده‌اند. بیشتر استادان گروه2 همانند دستة دوم از گروه1، کراوات را متعلق به فرهنگ غرب دانسته‌اند.
 
 

17. مشروب

 

  • گناه
  • شخصاً میلی به آن ندارم
  • حرام است
  • حرام و مخرب
  • غرب، بی‌بندوباری
  • گناه
  • مشروبات الکلی در اسلام حرام است
  • در اسلام حرام است و به نظرم هیچ ارزش غذایی ندارد
  • حرام است و تمایل به آن اقدام ضد قرآن کریم است
  • حرام
  • اگر برای سلامتی مفید باشد موافقم
  • موجب زوال عقل است و شرعاً حرام و قانوناً ممنوع
  • چیزی که به مخیله‌ام راه نمی‌یابد
  • جمع‌بندی: اکثر قریب‌به‌اتفاق استادان هم در گروه1 و هم در گروه2 شراب را حرام و مخرب دانسته و نوشیدن آن را گناه شمرده‌اند. 
 
 

18. تجارت

 

  • شخصاً میلی به آن ندارم
  • خیلی هم خوب است
  • پولدارشدن
  • یک مفهوم کلی است! منظورتان چیست؟
  • پول، فعالیت، دوری از خانواده
  • ثروت
  • خریدوفروش کالا
  • می‌تواند مثبت یا منفی باشد. بستگی دارد که با چه هدف و نیتی انجام شود.
  • تجارت خوب است به شرطی که آمیخته به ربا و حرام نباشد
  • کسب حلال
  • برای من انحراف از راه است
  • می‌تواند موجب رشد سرمایه و جامعه باشد و نیز اگر به‌راه نباشد؛ موجب تباهی و فساد
  • بسیار لازم و ضروری و مفید مشروط به سلامت نفس
  • جمع‌بندی: بیشتر استادان گروه1 تجارت را مفهومی خوب و مثبت و موجب پول و ثروت برشمرده‌اند. استادان گروه2 اما اگرچه با نفس تجارت مخالف نبوده‌اند، آن را مشروط به نیت و هدف، حرام یا آمیخته‌نبودن به ربا دانسته‌اند.
 
 

19. مهاجرت

 

  • اندوه و یأس
  • تلاشی برای شروع دوباره و فرار از شرایط موجود
  • بستگی دارد
  • بی‌هویتی
  • می‌تواند خوب یا بد باشد و تبعات خوب یا بد داشته باشد
  • رفتن به یک کشور غریب
  • خوب
  • رفتن عده‌ای مخصوصاً انسان از محلی به محل دیگر
  • بستگی دارد به چه هدفی و از کجا به کجا مهاجرت کنیم
  • خوب است؛ به شرطی که وطن را فراموش نکنیم
  • گاهی لازم است
  • برای کسب فرصت‌های تازه خیلی خوب و نشانة پویایی است
  • در مفهوم فرنگی خودش متفاوت است با مفهوم تاریخی که ما در ذهن داریم. شخصاً مایل نیستم یک مهاجر به فرنگ باشم
  • سکوی پرواز در صورت استفادة بهینه از آن
  • جمع‌بندی: تقریباً نصف استادان گروه1 مهاجرت را خوب و نصف دیگر، آن را بد دانسته‌اند. درمیان استادان گروه2 نیز تقریباً همین نظرات (خوب/بد) مشاهده می‌شود با این تفاوت که گاه قیود و شروط مشخص ارزشی بر آن لحاظ شده است.
 
 

20. شرط‌بندی

 

  • زیان‌آور و گناه
  • نمی‌پسندم
  • سقوط
  • در بعضی موارد مثل مسابقات اسب‌سواری جایز است
  • آغاز خصومت
  • گناه
  • یعنی یک حراف بگوید حرف من درست است. دیگری هم بگوید حرف من درست است و درصورت درستی حرف هرکدام، قرار بر دریافت مبلغی یا چیزی شود.
  • کار بیهوده‌ای است و تلف‌کردن وقت و هدردادن مال
  • اگر شرط‌بندی مخالف با موازین اسلامی نباشد اشکالی ندارد
  • حرام
  • اصلاً موافق نیستم
  • بستگی دارد به موضوع، هدف و شرط
  • نشانة عدم اعتمادبه‌نفس و نوعی ناخودباوری
  • جمع‌بندی: اکثر قریب‌به‌اتفاق استادان گروه1 مفهوم شرط‌بندی را منفی ارزیابی کرده و آن را گناه، زیان‌آور، آغاز خصومت و سقوط و... دانسته‌اند. گروه2 نیز شرط‌بندی را نپذیرفته‌اند، اما تفاوت ظریفی درمیان نحوة ابراز مخالفت با این مفهوم نشان داده‌اند. گروه1 برای ابراز نظر خود از واژگان توصیفی با بارهای معنایی مختلف استفاده کرده ولی گروه2 عموماً آن را براساس موازین دینی (حرام بودن/ بودن) سنجیده است.
 
 

 

نتیجه‌گیری

این پژوهش با طراحی و استفاده از یک پرسش‌نامه، به بررسی نظر استادان علوم‌انسانی دربارة برخی مفاهیم مناقشه‌برانگیز فرهنگی موجود در کتاب‌های رایج آموزش زبان انگلیسی در ایران پرداخت. همان‌طور که از تعداد پاسخ‌ها به عنوان‌های مطرح در بخش تشریحی پرسش‌نامه استنباط می‌شود، متأسفانه دامنة تعداد عنوان‌های بی‌پاسخ در این بخش بسیار زیاد و ناهمگون بود و همین امر، امکان مقایسة دقیق دو گروه (1و2) را تاحد زیادی ازبین برده است. بااین‌حال، با درنظرگرفتن جوانب، به نظر می‌رسد درمجموع، استادان گروه2 (شامل گروه‌های زبان و ادبیات عرب، الهیات و فقه و مبانی حقوق اسلامی) دیدگاه متقن و جزئی‌نگرتری درباب موارد یادشده داشته‌اند و آنها را با عینک دینی و مذهبی دقیق‌تر، با لحاظ‌کردن نظر فقه و شرع (اسلام)، با استفادة بسیار از جملات شرطی و "اما و اگر"دار و به‌صورت نسبی قضاوت کرده‌اند. درطرف مقابل، استادان گروه1 نظرات خنثی‌تر و حتی مثبت‌تری به موارد متعددی از مفاهیم ابراز کرده‌اند. اگرچه ممکن است تعداد محدودی از استادان گروه1 به‌دلیل ناآشنایی با عبارت‌ها و نظرگاه‌های دقیق و مشخص دینی، نتوانند نظرات ارزشی خود را به‌درستی و مانند گروه2 بیان کنند، درمجموع، پاسخ‌دهندگان گروه1 دیدگاه‌های کلی‌تر و شخصی‌تری در مواجهه با این مفاهیم داشته‌اند؛ به‌طوری‌که علاوه‌بر مشاهدة یک‌پارچگی عقیدتی کمتر در دیدگاه آنان، به نظر می‌رسد مفاهیم را بیشتر برمبنای نظر کلی خود مبتنی بر دانش، احساس و تجربه بیان کرده‌اند.

با نگاهی مجدد به نتایج بخش کمی پرسش‌نامه مشاهده می‌شود که درمجموع، 12نفر (52 درصد کل مشارکت‌کنندگان در پژوهش) بیشتر مفاهیم را دارای قبح زیاد دانسته‌اند. با توجه به اینکه پاسخ‌دهندگان همگی از استادان علوم‌انسانی دانشگاه و دارای مدرک دکتری تخصصی در رشتة خود بودند، چنین رقمی تا اندازه‌ای هشداردهنده است. درحقیقت، بیشتر استادان اغلب عنوان‌های فرهنگی مطرح در کتاب‌های رایج آموزش زبان انگلیسی در ایران را با فرهنگ داخلی و بومی نامناسب و نامتجانس دانسته‌اند. سؤال مهمی که در اینجا مطرح می‌شود این است که اگر استادان دانشگاه آنها را نامناسب می‌دانند، چرا با وجود نامناسب تشخیص‌داده‌شدن، این مفاهیم همچنان در کتاب‌های آموزش زبان انگلیسی وجود دارند و کتاب‌ها بدون اصلاح یا بومی‌سازی محتوایی، همچنان در تیراژ زیادی هم به چاپ می‌رسند (و حتی در دوره‌های فوق‌برنامة آموزش زبان انگلیسی خود استادان هم استفاده می‌شوند).

نتایج پژوهش صادقی و سلطانیان (1390) به صورت نظرخواهی از 387 دانشجو دربارة موضوع‌های رایج میان دانشجویان ایرانی و موضوع‌های کتاب‌های رایج آموزش زبان انگلیسی بر منطبق‌نبودن این دو تأکید می‌کند و نشان می‌دهد "تعداد زیادی از موضوع‌های رایج در کتاب‌های آموزش زبان در ردیف موضوع‌های لازم و رایج این دسته از فراگیران زبان قرار نمی گیرند". این پژوهش می‌افزاید: "این بدان‌معنی است که فراگیران، ساعت‌های پرارزش خود را به فراگیری موضوع‌هایی می‌پردازند که درنهایت در مکالمات ضروری آنها به‌کار نمی‌رود و درنتیجه ازسویی از موضوع‌های بومی متداول خود جا می‌مانند و ازسوی دیگر، بر موضوع‌هایی تسلط پیدا می‌کنند  که غریب و غیربومی  است و با آیین و ارزش‌های ملی و اسلامی نیز درتناقض است."

به‌هر روی، باید توجه داشت که زبان ظرف و محمل فرهنگ است. کتاب‌های آموزش زبان خواه ناخواه درجهت انتقال مفاهیم فرهنگی، هنجارها و حتی سبک زندگی جامعة مقصد عمل می‌کنند که می‌تواند حاوی پیام‌های مضری برای فراگیرندگان زبان باشد. با توجه به این نکته و دغدغه‌های دانشجویان و استادان، به نظر می‌رسد بازنگری یا اصلاح محتوایی منابع موجود برای آموزش زبان تاحد زیادی نگرانی‌ها را برطرف و سلامت فرهنگی اقلام آموزشی را تضمین می‌کند.    

 

پیشنهادهایی برای تحقیقات بیشتر

در اجرای این پژوهش محدودیت‌هایی همچون کم‌‌بودن تعداد مشارکت‌کنندگان و انتخاب آنان فقط از یک دانشگاه، تعریف‌نشدن استاندارد دقیقی از مفاهیم دارای قبح یا نامتجانس با فرهنگ داخلی و همکاری‌نکردن تعدادی از استادان به دلایل مختلف وجود داشت. پیشنهاد می‌شود محققان آینده جامعة آماری خود را گسترش دهند، نظر استادان مختلف در رشته‌های گوناگون (حتی استادان علوم‌پایه، فنی‌مهندسی، هنر و...) را تجزیه و تحلیل کنند، و معیار و شاخص مناسب‌تر و دقیق‌تری برای تشخیص مفاهیم ناهمگون یا نامتجانس فرهنگی مطرح کنند.

نکتة دیگر اینکه به‌دلیل ماهیت و موضوع تحقیق و مشکلات مختلف هنگام اجرای آن، متأسفانه از انجام چنین پژوهش‌هایی در کشور ایران استقبال نشده است. درواقع، شاید بتوان گفت به‌جز معدود دانشگاهیان در حوزة علوم‌اجتماعی، افراد کمی حاضر به پذیرش خطر نسبی آن هستند. امید است مشارکت پژوهشگران حوزه‌های مختلف علوم‌انسانی و انجام چنین تحقیقات بین‌رشته‌ای بستر مناسب را برای شناسایی و رفع کمبودها فراهم آورد.

 
شریفی، شهلا و دارچینیان، فهیمه (1388) "بررسی نمود زبانی تابو در ترجمة فارسی و پیامدهای آن" مجلة تخصصی زبان‌شناسی و گویش‌های خراسان، دانشکدة ادبیات و علوم‌انسانی مشهد، 1(1): 141-127.
صادقی، آرام رضا و سلطانیان، ناهید(1390) "عدم انطباق میان موضوعات رایج در بین دانشجویان ایرانی و موضوعات کتاب‌های رایج آموزش زبان انگلیسی در ایران"،مجموعه چکیده مقالات اولین کنفرانس سالانه چالش‌ها و ضرورت‌های توجه به فرهنگ در کیفیت آموزش زبان‌های خارجی، آذرماه 1390، دانشگاه تهران.
گولد، جولیوس. و کولب، ویلیام (1375) فرهنگ علوم اجتماعی، ترجمة مصطفی ازکیا و دیگران، تهران: مازیار.
گیدنز، آنتونی (1376) جامعه‌شناسی. ترجمة منوچهر صبوری، تهران: نی.
Brown, H. D. (2000). Principles of Language Learning and Teaching. New York: Longman.
Brown, P. and Levinson, S. C. (1987). Politeness: Some universals in language usage. Cambridge: Cambridge University Press. 
Dewaele, J. M. (2004) “The Emotional Force of Swearwords and Taboo Words in the Speech of Multilinguals”, Journal of Multilingual and Multicultural Development, 25(2&3): 204-222.
Harris, C. L., Aycicegi, A. and Gleason, J. B. (2003) “Taboo Words and Reprimands Elicit Greater Autonomic Reactivity in a First than in a Second Language”, Applied Psycholinguistics, 24 (4): 561-579.
Linfoot-Ham, Q. (2005) “The Linguistics of Euphemism: A Diachronic Study of Euphemism Formation”, Journal of Language and Linguistics, 4(2): 227-263.
Qanbar, N. (2011) “A Sociolinguistic Study of The linguistic Taboos in the Yemeni Society”, Modern Journal of Applied Linguistics (MJAL), 3 (2&3): 86-104.
Richards, J. C. and Hull, J. (2009). Interchange (Volumes: 1-4). New York: Longman.
Swan, M. (1385). Practical English Usage. Tehran: Jungle Publications.
Soars, J. and Soars, L. (2001). Headway (Volumes: 1-4). New York: Oxford.
Steiner, F. (1967). Taboo. UK: Penguin Books.
Taboo. Encyclopedia Britannica: Ultimate Reference Suite (Version 2008) [Computer Software]. Chicago: Encyclopedia Britannica.
Ur, P. (1996). A Course in Language Teaching. UK: Cambridge University Press.