سوسن باستانی
دوره 7، شماره 4 ، دی 1392، صفحه 1-1
سهیلا صادقی فسائی؛ محمد روزخوش
دوره 7، شماره 4 ، دی 1392، صفحه 4-29
چکیده
تحلیل گفتمان از رویکردهای تحلیلی و پژوهشی مهم در علوم انسانی معاصر است که به رویکردی محبوب و حتی "مُد پژوهشی" در میان محققان ایرانی بدل شده است. این مقاله درقالب روایت تورفینگ از سه نسلِ نظریة گفتمان (که در آن مفهوم نسل بر شیوة تحلیل دلالت میکند نه توالی و ترتیب زمانی) به ارزیابی پژوهشهای ایرانی تحلیل گفتمان میپردازد. نسل اول نظریة ...
بیشتر
تحلیل گفتمان از رویکردهای تحلیلی و پژوهشی مهم در علوم انسانی معاصر است که به رویکردی محبوب و حتی "مُد پژوهشی" در میان محققان ایرانی بدل شده است. این مقاله درقالب روایت تورفینگ از سه نسلِ نظریة گفتمان (که در آن مفهوم نسل بر شیوة تحلیل دلالت میکند نه توالی و ترتیب زمانی) به ارزیابی پژوهشهای ایرانی تحلیل گفتمان میپردازد. نسل اول نظریة گفتمان رویکردهایی مانند تحلیل گفتوگو و روانشناسی گفتمانی را دربرمیگیرد. این نسل از توجه محققان ایرانی بینصیب مانده است. نظریة گفتمان فوکو بر هردو نسل بعدی مؤثر بوده است، اما تحلیل گفتمان فوکویی رویکردی است بسیار متنوع که برحسب نوع و اهداف تحقیق از آثار یا مفاهیم فوکو گزینش میکند. در نسل دوم، گفتمان به متنهای نوشتاری یا گفتاری محدود نمیشود، بلکه مجموعة گستردهتری از پرکتیسهای[1] اجتماعی را دربرمیگیرد. تحلیل انتقادی گفتمان مهمترین رویکرد در این نسل است. در ایران استفاده از این رویکرد و بهویژه نظریة فرکلاف بسیار رایج است، اما تمایز میان پرکتیس گفتمانی و پرکتیس اجتماعی و لزوم استفاده از نظریة اجتماعی متناسب در بیشتر پژوهشهای ایرانی نادیده انگاشته میشود. نسل سوم، کل حوزة اجتماعی را شبکهای از فرایندها تلقی میکند که در آن معنا خلق میشود. نظریة گفتمان سیاسی مهمترین رویکرد این نسل است و در ایران نمونههای متعددی از این نوع پژوهش میتوان یافت. این مقاله به برخی نمونههای ایرانیِ هرکدام از رویکردهای مذکور پرداخته است.
محمدرضا طالبان
دوره 7، شماره 4 ، دی 1392، صفحه 30-54
چکیده
کتاب توماس کوهن با عنوان ساختار انقلابهای علمی موجی از آثار نوشتاری جامعهشناسان را دربارة کاربرد مفهوم پارادایم و مدل کوهن برای تحلیل ساختار علم جامعهشناسی در دهة هفتاد میلادی ایجاد کرد، اما نتایج این کوششها چندان رضایتبخش نبود، تاجاییکه در دهههای بعد تحلیل پارادایمی جامعهشناسی بهکلی کنار گذاشته شد. این مقاله میکوشد ...
بیشتر
کتاب توماس کوهن با عنوان ساختار انقلابهای علمی موجی از آثار نوشتاری جامعهشناسان را دربارة کاربرد مفهوم پارادایم و مدل کوهن برای تحلیل ساختار علم جامعهشناسی در دهة هفتاد میلادی ایجاد کرد، اما نتایج این کوششها چندان رضایتبخش نبود، تاجاییکه در دهههای بعد تحلیل پارادایمی جامعهشناسی بهکلی کنار گذاشته شد. این مقاله میکوشد در کنار مروری انتقادی بر ادبیات مزبور (با تأکید بر آثار فردریکس و ریتزر) نشان دهد که تحلیلها و مواضع این گروه از جامعهشناسان در ترسیم ساختار علم جامعهشناسی پیوند ارگانیکی با مدل کوهن ندارد و اتکای تحلیلی آنها به کوهن نادرست است. درحقیقت، جامعهشناسانی که به این مدل علاقه نشان دادند فقط ازطریق بازتعریف مفهومِ پارادایم و تحریف مدل کوهنی از علم بود که توانستند پارادایمهایی را در علم جامعهشناسی بیابند؛ نیز استدلال کردیم که اگر در جامعهشناسی پارادایمهایی وجود داشته باشد نمیتوان آن را در کل جامعهشناسی یافت، بلکه باید در درون حوزههای مضمونی پژوهش جامعهشناختی پیدا شوند. دیگر اینکه پذیرش پارادایم در جامعهشناسی مشروط به وجود جماعتی از شاغلان یا پژوهشگرانی است که به پارادایم پیشگفته تعلق داشته باشند. سوم اینکه باید بتوان از پارادایم مزبور در طرح معماها و حل آنها استفاده کرد. نکتة دیگر این مقاله آن است که تاریخ جامعهشناسی تاکنون نشان میدهد جامعهشناسی همواره فاقد پارادایم مسلطی بوده است که برای تکوین علمِ نرمال کوهنی ضرورت دارد. بنابراین، شاید استفاده از مدل کوهنی اصولاً در جامعهشناسی ممکن نباشد. بهعلاوه، جامعهشناسی فاقد سنت پژوهشی روشن و مشخص برای حل معماست و عمدتاً در آن از رویکردها و چشماندازهای وسیع استفاده میشود. درنتیجه، تلاش برای گنجاندن جامعهشناسی در چارچوب مدل کوهنی شاید اساساً گمراهکننده باشد.
شیوا علینقیان؛ محمود شهابی؛ فاطمه جواهری
دوره 7، شماره 4 ، دی 1392، صفحه 55-82
چکیده
مقالة حاضر دلالتها یا معانی فرهنگی حاکم بر انتخاب پوششهای متنوع زنانه در فضای شهر تهران تشریح و تحلیل کرده است. کدهای مختلف پوششی زنان، فرایندهای تولید معانی، استراتژیهای پوششی و پیامدهای انتخاب انواع پوشش با اتخاذ رویکردی پدیدارشناسانه و استقرایی مطابق با روش نظریهپردازی مبنایی تحت بررسی قرار گرفت. نتایج تحقیق که برآمده ...
بیشتر
مقالة حاضر دلالتها یا معانی فرهنگی حاکم بر انتخاب پوششهای متنوع زنانه در فضای شهر تهران تشریح و تحلیل کرده است. کدهای مختلف پوششی زنان، فرایندهای تولید معانی، استراتژیهای پوششی و پیامدهای انتخاب انواع پوشش با اتخاذ رویکردی پدیدارشناسانه و استقرایی مطابق با روش نظریهپردازی مبنایی تحت بررسی قرار گرفت. نتایج تحقیق که برآمده از نمونهگیری نظری و مصاحبه با 35 زن تهرانی بود نشان داد پوشش این زنان نهتنها در شکل بلکه در معنا نیز لایهها و سطوح متنوعی دارد و نمیتوان آن را صرفاً در تفکری اصلی که گفتمان مسلط برای بازتولید آن میکوشد خلاصه کرد. دادهها نشان میدهند که تنوع پوششی در میان نمونهها از نوعی منطق مذاکرهای نشئت میگیرد که مبتنی بر نوعی چانهزنی و بدهبستان با محیط است. این زنان ازطریق تغییر کدهای پوششی خود با فضایی که وارد آن
میشوند به گفتوگو میپردازند و درقبال پوششی که برمیگزینند، پاسخی متناسب از محیط دریافت میکنند و بدینترتیب خود را به اهداف، انگیزهها و پیامدهای دلخواه نزدیک میکنند. زنان میتوانند بهواسطة تغییر پوشش خود در محیطهای مختلف حضور اجتماعی متفاوتی را رقم بزنند. چنین تغییری نتیجة زندگی در زیستجهانی متناقض است و نشان میدهد که زنان در فضای امروز ایران نه درقالب کلیشة سنتی، فرودست و پذیرای بیچونوچرای ساختارهای اجتماعی هستند و نه توان ازبینبردن آنها را دارند، بلکه همزمان دارای درجاتی از سوژگی و فرودستیاند که به آنها امکان میدهد ساختارهای اجتماعی را نه بهطور کامل بلکه بهطور نسبی نادیده بگیرند یا به چانهزنی با آن بپردازند.
اکبر علیوردی نیا؛ محمود شارعپور؛ سحر رحمانی
دوره 7، شماره 4 ، دی 1392، صفحه 83-109
چکیده
فشار ساختاری مرتن برای تبیین رفتارهای وندالیستی و نیز آزمون نظامدار این نظریههاست. این پژوهش مبتنی بر روش پیمایشی است و جمعیت تحقیق را کلیة دانشجویان دختر و پسر دانشگاه مازندران در سال تحصیلی 91 – 90 تشکیل میدهند. براساس نمونهگیری طبقهای متناسب با حجم هر دانشکده 394 نفر تحت مطالعه قرار گرفتند. نتایج دادههای توصیفی حاکی از ...
بیشتر
فشار ساختاری مرتن برای تبیین رفتارهای وندالیستی و نیز آزمون نظامدار این نظریههاست. این پژوهش مبتنی بر روش پیمایشی است و جمعیت تحقیق را کلیة دانشجویان دختر و پسر دانشگاه مازندران در سال تحصیلی 91 – 90 تشکیل میدهند. براساس نمونهگیری طبقهای متناسب با حجم هر دانشکده 394 نفر تحت مطالعه قرار گرفتند. نتایج دادههای توصیفی حاکی از این است که میزان رفتارهای وندالیستی دانشجویان در سطح پایین است. علاوهبراین، نتایج تحلیل رگرسیونی نشان داده است که رفتارهای وندالیستی تابعی مثبت از متغیرهای احساسات منفی و حذف محرک مثبتاند که ازمیان هشت متغیر مستقل، متغیر حذف محرک مثبت قویترین پیشبینیکنندة رفتارهای وندالیستی بوده است؛ درحالیکه نظریة فشار ساختاری مرتن نتوانسته است وندالیسم را بهمثابة نوعی از جرایم غیرسودجویانه تبیین و بررسی کند. نتایج تحقیق متغیر تصور دربارة محدودیت فرصت، مستخرج از نظریة ناکامی منزلتی کوهن، را در بعد وندالیسم دروندانشگاهی تأیید کرده است.
موسی عنبری؛ سیداحمد فیروزآبادی؛ سیما سروش
دوره 7، شماره 4 ، دی 1392، صفحه 110-136
چکیده
به نظر میرسد با تغییر نگرشها دربارة مصرف در جامعة روستایی ایران و رواج پدیدة مصرفگرایی در جامعه، میل به مصرف در روستاییان نیز افزایش یافته و تمرکز از نیازهای اساسی به سمت نیازهای کاذب و مخصوصاً تجملی تغییر پیدا کرده است. مسئلة اصلی این پژوهش شناسایی برخی عوامل دخیل در بهوجودآمدن و تشدید مصرفگرایی روستایی است. با استفاده ...
بیشتر
به نظر میرسد با تغییر نگرشها دربارة مصرف در جامعة روستایی ایران و رواج پدیدة مصرفگرایی در جامعه، میل به مصرف در روستاییان نیز افزایش یافته و تمرکز از نیازهای اساسی به سمت نیازهای کاذب و مخصوصاً تجملی تغییر پیدا کرده است. مسئلة اصلی این پژوهش شناسایی برخی عوامل دخیل در بهوجودآمدن و تشدید مصرفگرایی روستایی است. با استفاده از نظریههای وبلن، بوردیو، دوزنبری این مسئله تحت بررسی قرار گرفته است. در این پژوهش از روش تحقیق کمی و پرسشنامه استفاده شده است. نمونه 300 نفر افراد بالای 15 سال هستند که از سه روستای کوشک هزار (فارس)، نقندر (خراسان رضوی) و تنگسرخ (کهکیلویه و بویراحمد) انتخاب شدهاند. یافتهها حاکی از وجود مصرفگرایی در سطح متوسط در بین روستاییان تحت مطالعه است که دراینمیان، زنان مصرفگراتر از مردان هستند. درآمد، تحصیلات، مادیگرایی، رقابت منزلتی، بیان خود و رفتوآمد به شهر رابطة معنیدار و مثبتی با متغیر وابسته (مصرفگرایی) داشتهاند و سن با متغیر مصرفگرایی رابطة معنیدار و عکس دارد. ازسوی دیگر، محل تولد (شهر یا روستا)، رفتوآمد خانوارها و روستاهای مختلف نیز رابطة معنیداری با متغیر وابسته (مصرفگرایی) نداشتهاند.
احمد محمدپور؛ ابوبکر شریعت پناه؛ احمد غلامی
دوره 7، شماره 4 ، دی 1392، صفحه 137-159
چکیده
هدف این مقاله بررسی شیوة برساخت هویت ازطریق مصرف موسیقی، مخصوصاً موسیقی عامهپسند، درمیان جوانان است. ازآنجاکه موسیقی امروزه همهمکانی شده و بهمنزلة کرداری اجتماعی بهشدت درمیان جوانان رایج شده است، بررسی و تحلیل آن میتواند زوایایی نهفتة این گرایش را آشکار کند. در جهان مدرن امروز مقولة برساخت هویت دربین جوانان خصلتی پیچیده ...
بیشتر
هدف این مقاله بررسی شیوة برساخت هویت ازطریق مصرف موسیقی، مخصوصاً موسیقی عامهپسند، درمیان جوانان است. ازآنجاکه موسیقی امروزه همهمکانی شده و بهمنزلة کرداری اجتماعی بهشدت درمیان جوانان رایج شده است، بررسی و تحلیل آن میتواند زوایایی نهفتة این گرایش را آشکار کند. در جهان مدرن امروز مقولة برساخت هویت دربین جوانان خصلتی پیچیده و چندلایه به خود گرفته است. فرایند هویتسازی بیشتر بهصورت موضوعی نشانهشناختی درآمده است. مصرف موسیقی یکی از این نوع کردارهای نشانهشناختی قلمداد میشود. کردار نشانهشناختی تحت تأثیر اندیشة سوسور بهاینمعناست که هر کردار اجتماعی درقالب رابطة دال و مدلول تداعیکنندة معانی خاصی است که در دل اشیا و شیوههای اجتماعی نهان شده است.
در این مطالعه بر مبنای نمونهگیری نظری با 30 مصاحبة عمیق و نیمهساختارمند از دانشجویان مرحلة مصاحبه به حد اشباع رسید. تجزیه و تحلیل محتوای مصاحبهها برمبنای تحلیل موضوعی صورت گرفت. نتایج مبین آن است که جوانان با مصرف موسیقی عملاً دغدغهها و مسائل خـود را مطـرح مـیکنند. موسیقی ابزاری است که آنها ازطریق آن زندگی خود را معنادار و هویت خویش را غنی میکنند. جوانان با استفاده از تکنولوژی و ادوات مدرن موسیقی، بهمثابة پدیدهای جهانی، محلیگرایی خود را نیز ثابت میکردند. وجود گفتمانهای متعدد و گاه متعارض در نحوة تفسیر و قرائت ژانر موسیقی ازسوی جوانان تأثیرگذار است.
فرجاد ناطقی؛ ابراهیم توفیق
دوره 7، شماره 4 ، دی 1392، صفحه 160-186
چکیده
مقالۀ حاضر به بررسی جامعهشناختی اهتمام روشنفکران در ساخت نخستین دولت مدرن در ایران پرداخته است. بهگونهایکه امکان تحلیل تاریخی مقولۀ روشنفکری را در دوران مشروطه از سال 1285 تا 1305 به دست میدهد. ارتباط گفتمانهای سیاسی روشنفکران با مناسبات قدرت به شیوهای فوکویی تحت تحلیل تبار تاریخی قرار گرفته است. نتیجۀ بررسیها در این مقاله ...
بیشتر
مقالۀ حاضر به بررسی جامعهشناختی اهتمام روشنفکران در ساخت نخستین دولت مدرن در ایران پرداخته است. بهگونهایکه امکان تحلیل تاریخی مقولۀ روشنفکری را در دوران مشروطه از سال 1285 تا 1305 به دست میدهد. ارتباط گفتمانهای سیاسی روشنفکران با مناسبات قدرت به شیوهای فوکویی تحت تحلیل تبار تاریخی قرار گرفته است. نتیجۀ بررسیها در این مقاله نشان میدهد که معرفتهای متفاوت شکلگرفته در هر گفتمان و کردارهای گفتمانی ناشی از آنها در درون مناسبات قدرت، زمینههای چرخش گفتمانهای روشنفکری به گفتمانهای بوروکراتیک و به دنبال آن تغییر نظام سیاسی را در نوعی عدم استمرار تاریخی فراهم آورده است.