سیدحسن حسینی؛ قاسم اویسی فردویی
دوره 12، شماره 2 ، تیر 1397، صفحه 4-27
چکیده
موضوع مقالة حاضر مسئلة پذیرفتن فرزندخوانده، ابعاد مختلف آن و نیز تجربة زیستة خانوادههای جانبازان قطعنخاعی درباب فرزندخوانده است. موضوع فرزندخواندگی در خانوادة جانبازان زمانی معنی پیدا میکند که بسیاری از جانبازان قطعنخاعی، بهدلیل ناتوانی جسمی و جنسی، قابلیت داشتن فرزند را ندارند و بهناچار، به پذیرفتن فرزند روی میآورند. ...
بیشتر
موضوع مقالة حاضر مسئلة پذیرفتن فرزندخوانده، ابعاد مختلف آن و نیز تجربة زیستة خانوادههای جانبازان قطعنخاعی درباب فرزندخوانده است. موضوع فرزندخواندگی در خانوادة جانبازان زمانی معنی پیدا میکند که بسیاری از جانبازان قطعنخاعی، بهدلیل ناتوانی جسمی و جنسی، قابلیت داشتن فرزند را ندارند و بهناچار، به پذیرفتن فرزند روی میآورند. حال، سؤال این است که آنها موقعیت خود را پس از پذیرفتن فرزند و نحوة مواجهه با آن چگونه روایت میکنند. با چه دشواریهای احتمالی دراینزمینه مواجه شدهاند؟ بهنظر میرسد خانوادهها با دشواریهای مختلفی مواجه شدهاند که پیشبینیپذیر نبوده است. انتخاب روش نظریة مبنایی، بهمثابة روشی کیفی، نخست، به فهم عمیقتر موضوع میانجامد، و دوم، به بسط بیشتر مفاهیم نظری و امکان نظریهسازی دراینباره کمک میکند. سوژههای تحقیق را 20 نفر از جانبازان قطعنخاعی (اعم از قطعنخاع از کمر و قطعنخاع از گردن) در سه شهر تهران، قم و اصفهان تشکیل دادهاند. مطابق یافتهها، جانبازان در مواجهه با مشکلاتی چون تنهایی و بروز اختلافات خانوادگی ناشی از آن، بهمنظور ایجاد پیوندهای بیشتر عاطفی، مناسبترین راه را پذیرفتن فرزندخوانده تشخیص دادهاند، اما بهمرور زمان با رسیدن فرزند به سن بلوغ، بهویژه از دورة دبیرستان به بعد، خانوادهها با مسائل و دشواریهای چندوجهی مواجه شدهاند. پنهانکردن موضوع فرزندخوانده با عنوان «راز بزرگ»، مسئلة «محرم و نامحرمی»، برخورد اقوام و دوستان، موضوع تکفرزندی، موانع حقوقی، دشواریهای عرفی و عدم پذیرش جامعه «طرد یا ترحم اجتماعی» را میتوان ازجمله مسائل پذیرفتن فرزندخوانده در چنین خانوادههایی برشمرد.
عطا حشمتی؛ علی ملکی
دوره 12، شماره 2 ، تیر 1397، صفحه 28-52
چکیده
یکی از مهمترین ابعاد پژوهش و نوآوری مسئولانه، ایجاد الگویی جدید برای حکمرانیِ علم است. بهاینمنظور، در مقالة حاضر به نقد و بررسی الگوهای کنونی مدیریت و حکمرانی جوامع علمی پرداخته شده است که ترکیبی از الگوهای بوروکراتیک سلسلهمراتبی، بازاری و شبکهای است. این الگوها با توجه به اقتضائات پژوهش و نوآوری مسئولانه بررسی خواهند ...
بیشتر
یکی از مهمترین ابعاد پژوهش و نوآوری مسئولانه، ایجاد الگویی جدید برای حکمرانیِ علم است. بهاینمنظور، در مقالة حاضر به نقد و بررسی الگوهای کنونی مدیریت و حکمرانی جوامع علمی پرداخته شده است که ترکیبی از الگوهای بوروکراتیک سلسلهمراتبی، بازاری و شبکهای است. این الگوها با توجه به اقتضائات پژوهش و نوآوری مسئولانه بررسی خواهند شد. اصلیترین پرسش مقالة حاضر این است که خاستگاه مفهوم «پژوهش و نوآوری مسئولانه» چیست و حکمرانیِ مناسب برای تحقق پژوهش و نوآوری مسئولانه چه ویژگیهایی باید داشته باشد، حکمرانی علم در چارچوب پژوهش و نوآوری مسئولانه چه شروط عملی و مدیریتیای دارد و این شروط را با چه تغییرات یا تحولهایی در نظام حکمرانی دانشگاهها در ایران میتوان برآورده کرد. برای نیل به این مقصود، با نگاهی تاریخی به الگوهای حکمرانی دانشگاهها در ایران، بهصورت موردی، شیوههای تکوین نظام حکمرانی دانشگاه تهران مطالعه شده است. نتیجة راهبردی پژوهش این است که با توجه به ساختار سست مدیریت دانشگاهها در ایران و عدم توازن حکمرانی شبکهای آموزشعالی، مفهوم مدیریت نوین دولتی قادر است مفهوم مسئولیتپذیری و نظام پاسخگویی سلسلهمراتبی در دانشگاهها را بهنحوی معتدل احیا کند.
رضا عسکریمقدم
دوره 12، شماره 2 ، تیر 1397، صفحه 53-82
چکیده
در قریب به دو دهة گذشته، درباب چیستی و چرایی فرهنگ دانشگاهی در جامعة ایرانی سخن گفته شده است، اما ازمنظر مقولهای سنجیدنی با قابلیت مداخله در آن، که نظام برنامهریزی و مدیران اجرایی بتوانند از آن استفاده کنند، کمتر توجه شده است. مقالة حاضر با هدف ارائة طرحی برای بررسی تجربی فرهنگ دانشگاهی با نیمنگاهی به ساختار طرحهای پیشنهادی ...
بیشتر
در قریب به دو دهة گذشته، درباب چیستی و چرایی فرهنگ دانشگاهی در جامعة ایرانی سخن گفته شده است، اما ازمنظر مقولهای سنجیدنی با قابلیت مداخله در آن، که نظام برنامهریزی و مدیران اجرایی بتوانند از آن استفاده کنند، کمتر توجه شده است. مقالة حاضر با هدف ارائة طرحی برای بررسی تجربی فرهنگ دانشگاهی با نیمنگاهی به ساختار طرحهای پیشنهادی و رعایت کمینهای اسلوب آن، با مروری بر آثار و نظرهای موجود، پس از تعریف فرهنگ ودانشگاه، به ترکیب نظری این مفاهیم میپردازد و نتیجه را درقالب الگویی تحلیلی با قابلیت بررسی میدانی پیشنهاد میکند و با استناد به آن میکوشد به دو پرسش چیستی فرهنگ دانشگاهی و تا حد امکان چگونگی تکوین آن بهلحاظ نظری پاسخ گوید.
محمدامین قانعیراد؛ معصومه قاراخانی؛ سیدآیتالله میرزایی
دوره 12، شماره 2 ، تیر 1397، صفحه 83-110
چکیده
حفظ شرافت علم و ارتقای اخلاق علم در ایران مستلزم مشارکت کنشگران علم در تحول ساختاری نهاد علم و بهرهگیری از تجربیات جهانی است. در این مقاله، با طرح سه پرسش اصلی به بررسی برنامهها و عملکرد انجمنهای علمی ایران در زمینة اخلاق علم میپردازیم؛ ازجمله اینکه انجمنهای علمی برای ارتقای اخلاق علم چه فعالیتهایی انجام میدهند، بر سر ...
بیشتر
حفظ شرافت علم و ارتقای اخلاق علم در ایران مستلزم مشارکت کنشگران علم در تحول ساختاری نهاد علم و بهرهگیری از تجربیات جهانی است. در این مقاله، با طرح سه پرسش اصلی به بررسی برنامهها و عملکرد انجمنهای علمی ایران در زمینة اخلاق علم میپردازیم؛ ازجمله اینکه انجمنهای علمی برای ارتقای اخلاق علم چه فعالیتهایی انجام میدهند، بر سر راه فعالیتهای خود با چه مشکلاتی روبهرو هستند، و درنهایت، این انجمنها، در جایگاه بخشی از صاحبان نفع و نفوذ علم در ایران، برای ارتقای اخلاق علم چه پیشنهادهایی دارند. برای پاسخ به این پرسشها، پیمایشی با استفاده از پرسشنامه و طرح پرسشهای باز در میان انجمنهای علمی ایران صورت گرفت که 113 انجمن پرسشها را پاسخ دادند و بازگرداندند. تحلیل یافتهها نشان میدهد که انجمنهای علمی در ایران به مسئلهمندی و ضرورت توجه به اخلاق علم اذعان دارند و پیشنهادهای آنها برای مقابله با هنجارشکنی و پیشگیری از ناراستیهای علمی در سه بعد «آموزش»، «الگوسازی حرفهای» و پیگیری «تغییرات ساختاری و سازمانی» درخور توجه است، اما تحقق این اهداف مستلزم وجود ساختار پشتیبان، امکانات لازم برای پیشگیری از هنجارگریزی، مجازات هنجارگریزان و ازهمهمهمتر صیانت از استقلال انجمنهای علمی است، مسئلهای که با توجه به ماهیت انجمنهای علمی ایران و جایگاه ساختاری آنها در وزارت علوم، تحقیقات و فناوری بهسادگی ممکن نیست.
محمد مبارکی؛ سیدعلیرضا افشانی؛ سهیلا کردعلیوند
دوره 12، شماره 2 ، تیر 1397، صفحه 111-135
چکیده
تعهد اجتماعی به وضعیتی احساسی، شناختی و رفتاری اطلاق میشود که از مهمترین عوامل ایجاد نظم و ثبات اجتماعی در جوامع است و ازطریق ایجاد حس وفاداری و التزام در قبال جمع، قواعد، نقشها، هنجارها و ارزشها، باعث میشود فرد با انتظارات دیگران سازگاری یابد، هرچند برای فرد مستلزم صرف هزینه است. این مقاله به تحلیل رابطة بین تعهد اجتماعی ...
بیشتر
تعهد اجتماعی به وضعیتی احساسی، شناختی و رفتاری اطلاق میشود که از مهمترین عوامل ایجاد نظم و ثبات اجتماعی در جوامع است و ازطریق ایجاد حس وفاداری و التزام در قبال جمع، قواعد، نقشها، هنجارها و ارزشها، باعث میشود فرد با انتظارات دیگران سازگاری یابد، هرچند برای فرد مستلزم صرف هزینه است. این مقاله به تحلیل رابطة بین تعهد اجتماعی و بزهکاری میپردازد و درصدد بررسی سازوکارهای تأثیرگذار تعهد اجتماعی بر بزهکاری نوجوانان است. برای این منظور، با استفاده از روش پیمایش، 402 نفر از دانشآموزان دورة دوم متوسطة شهرهای خرمآباد و یزد در سال تحصیلی 1395-1396 با روش خوشهای چندمرحلهای ارزیابی شدهاند. حجم نمونه با استفاده از فرمول کوکران بهدست آمده و ابزار جمعآوری اطلاعات پرسشنامة محققساخته بوده است. دادهها با استفاده از نرمافزارهای اس.پی.اس.اس و آموس تجزیه و تحلیل شدهاند. نتایج آزمون همبستگی نشان داد که بین متغیرهای تعهد اجتماعی و بزهکاری رابطة منفی و معنیداری وجود دارد. نتایج حاصل از تحلیل معادلات ساختاری نیز حاکی از آن است که متغیرهای تعهد اجتماعی، غضب اخلاقی و بیهنجاری بیشترین تأثیر را در تبیین متغیر بزهکاری دارند، بهطوریکه متغیرهای غضب اخلاقی و بیهنجاری رابطة مثبت و معنیداری با بزهکاری نشان دادند.
مهسا نوری؛ علی یاراحمدی
دوره 12، شماره 2 ، تیر 1397، صفحه 136-154
چکیده
انتخاب همسر یکی از مهمترین تصمیمهایی است که هر فرد در طول زندگی میگیرد. یکی از معیارهای گزینش همسر موضوع همسانگزینی است که ممکن است از دیدگاه سنی، تحصیلی، اجتماعی، و فرهنگی در کانون توجه قرار گیرد. در پژوهش حاضر، میزان تمایل جوانان به همسانهمسری و عوامل مرتبط با آن بررسی میشود. در این پژوهش، 384 نفر از جوانان شهر شیراز، بهشیوة ...
بیشتر
انتخاب همسر یکی از مهمترین تصمیمهایی است که هر فرد در طول زندگی میگیرد. یکی از معیارهای گزینش همسر موضوع همسانگزینی است که ممکن است از دیدگاه سنی، تحصیلی، اجتماعی، و فرهنگی در کانون توجه قرار گیرد. در پژوهش حاضر، میزان تمایل جوانان به همسانهمسری و عوامل مرتبط با آن بررسی میشود. در این پژوهش، 384 نفر از جوانان شهر شیراز، بهشیوة پیمایشی و با کمک پرسشنامه، هدف مطالعه قرار گرفتهاند. متغیر وابسته در این تحقیق همسانهمسری است که ازطریق طیفی از همسانهمسری تا ناهمسانهمسری سنجیده شده است. ازاینرو، افرادی که در این طیف نمرة بالاتری گرفتهاند، تمایل بیشتری به همسانهمسری در ازدواج دارند. یافتههای این پژوهش نشان داد که رابطة میزان مطالعه، تمایل به برابریِ نقشهای جنسیتی، نوع شغل و میزان درآمد با میزان همسانهمسری جوانان رابطة معنادار دارد. نتایج حاصل از تحلیل چندمتغیره نشان داد که مردبودن، تأهل و برخورداری از برابرخواهی جنسیتی بیشترین تأثیر را بر تمایل به همسانهمسری دارند. بهطورکلی، با توجه به یافتهها، میتوان گفت افراد متمایل به برابریِ نقشهای جنسیتی، زنان و مجردها تمایل بیشتری به ناهمسانهمسری دارند.