انجمن جامعهشناسی ایرانمجله مطالعات اجتماعی ایران2008-365310120160320بازشناسی انقلابهای بزرگ با تأکید بر شاخصهها و ابعاد بینالمللی آنها53529404FAمسعود اخوان کاظمیدانشیار علوم سیاسی- دانشگاه رازی0000-0003-4129-9689Journal Article20180105بسیاری از انقلابهایی که در طول تاریخ رخ دادهاند، "انقلاب ملی" و تعداد اندکی از آنها بهعنوان "انقلاب بزرگ" شناخته میشوند. این انقلابها دارای شاخصههای <br /> ویژهای هستند که بهصورتی آشکار آنها را از دیگر انقلابها متمایز و ممتاز میسازند. این مقاله درصدد پاسخگویی به این سئوال است که انقلابهای بزرگ چه ویژگیهایی دارند و با چه شاخصههایی میتوان آنها را شناخت؟ و اساساً نقاط تمایز آنها با دیگر انقلابها چیست؟ مدعای نوشتار حاضر این است که تنها تعداد بسیار اندکی از <br /> انقلابها را میتوان در مقولۀ "انقلابهای بزرگ" طبقهبندی کرد. در واقع، انقلابهای بزرگ پدیدههایی نادر و کمیاباند. این انقلابها نقاط عطفی مهم در تاریخ تحولات جامعۀ بینالمللی محسوب میشوند و باعث ایجاد تحـولات گسترده و عمیقی در سطح جهانی میشوند؛ بهگونهای که آثار و پیامدهای حاصل از چنین انقلابهایی هنوز هم، پس از سالها و قرنها، در جامعۀ بشری و در زندگی سیاسی در عرصۀ بینالمللی تأثیرگذار است. مقالۀ حاضر با استفاده از روش تحلیل اسنادی، ضمن ارائۀ شاخصهها و <br /> ویژگیهایی برای انقلابهای بزرگ، مدعی میشود که چهار انقلاب فرانسه، روسیه، چین و ایران را میتوان از جمله انقلابهای بزرگ دوران مدرن تلقی کرد. از اینرو، با مطالعه و بررسی عناصر اصلی و ویژگیهای بینالمللی این انقلابها، میتوان معیارها و اصـولی برای شناخت انقلابهای بزرگ و تفکیک آنها از دیگر انقلابها ارائه کرد.
انجمن جامعهشناسی ایرانمجله مطالعات اجتماعی ایران2008-365310120160320چگونگی شکل گیری اصل ولایت فقیه به منزلة ساخت قدرت در جمهوری اسلامی368529405FAسید علیرضا بهشتیاستادیار گروه علوم سیاسی دانشگاه تربیت مدرسمرضیه حاجی هاشمیدکتری مطالعات سیاسی انقلاب، گرایش جامعه شناسی سیاسی جمهوری اسلامی، پژوهشکدة امام خمینی و انقلاب اسلامیJournal Article20180105مقالة حاضر از رهگذر روششناسی کیفی بر آن است تا به مطالعة چگونگی شکلگیری نهاد رسمی ولایت فقیه به منزلة اصلیترین رکن حکومتی نظام جمهوری اسلامی بپردازد و با تحلیل محتوای مذاکرات مجلس خبرگان قانون اساسی سال 58 و شورای بازنگری سال 68 نشان دهد در کدام ساخت زبانی و با کدام دیدگاههای ذهنی و طی کدام فرآیند عاملیت و ساختار این ساخت قدرت در این نوع بدیع از حکومت شکل گرفت و منسجم و تثبیت شد. بنابراین، با مروری کوتاه بر نظریة ولایت فقیه از دیدگاه امامخمینی (ره) و با اشارهای به زمینههای اجتماعی، سیاسی و اعتقادی شکلگیری اصل ولایت فقیه در قانون اساسی جمهوری اسلامی، واحدهای تحلیل تحت مطالعه قرار گرفت، و واحدهای معنا و واحدهای فشردة معنا تعیین و رمزگذاری شد. تفسیر مقولات برآمده از دل متن نشان داد که اصل ولایت فقیه چگونه و از بطن کدام دیدگاهها و ساختارهای زبانی، اجتماعی و تاریخی به مقتدرترین ساخت قدرت در جمهوری اسلامی تبدیل شدهاست.
انجمن جامعهشناسی ایرانمجله مطالعات اجتماعی ایران2008-365310120160320مطالعة تطبیقی عواملِ وقوع و پیروزی انقلاب اسلامی ایران و شکست انقلاب مصر8611429406FAمحمدحسین پناهیاستاد گروه پژوهشگری دانشگاه علامه طباطبایینیما شجاعی باغینیدانشجوی دکتری جامعه شناسی سیاسی، دانشگاه علامه طباطباییJournal Article20180105با وجود عوامل مشترک در وقوع انقلابها، بهمنزلة پدیدههای اجتماعی، تفاوتهای درخور مطالعهای نیز دیده میشود. با توجه به اهمیت انقلاب اسلامی ایران و انقلاب مصر برای منطقة خاورمیانه، هدف مقالة حاضر مقایسة عوامل وقوع، پیروزی یا شکست انقلابهای ایران و مصر، براساس نظریۀ جان فورن دربارة انقلابهای کشورهای جهانسوم، است. پس از طرح مباحث نظری، براساس تعریف پناهی از انقلاب و نظریة فورن، سهپرسش مقایسهای مطرح و با استفاده از روش تطبیقی بررسی شد. یافتهها نشان میدهد که انقلاب مصر انقلابی تمامعیار نیست، بلکه میتوان آن را انقلاب سیاسی ناتمام دانست. همچنین، مشخص شد که عوامل پنجگانة نظریة فورن برای وقوع خیزش انقلابی در هردو جامعة ایران و مصر وجود داشتند. اما، عوامل مختلف، ازجمله وضعیت خاص نیروهای نظامی، که برای استقرار و پایداری رژیم انقلابی ضرورت دارد، در انقلاب مصر وجود نداشت و سبب شکست آن شد. درنهایت، پژوهشگران پیشنهاد میکنند که برای بالابردن قدرت تبیین نظریة فورن بهتر است عامل ششمی با عنوان «وضعیت نیروهای نظامی» به نظریه افزوده شود.
انجمن جامعهشناسی ایرانمجله مطالعات اجتماعی ایران2008-365310120160320شاهِ نفتی: نفت و سقوط رژیم پهلوی11513629407FAعلی محمد حاضریاستادیار گروه جامعه شناسی انقلاب اسلامی، پژوهشکدة امام خمینی(س) و انقلاب اسلامیمحمد فکریکارشناس ارشد جامعه شناسی انقلاب اسلامی، پژوهشکدة امام خمینی(س) و انقلاب اسلامیJournal Article20180105نفت از عناصر اساسی در شکلدهی به نظام اجتماعی و سیاسی ایران معاصر و نیز یکی از منابع اصلی تأثیرگذار در ظهور و سقوط حکومتهای ایران بودهاست. دولتهای تاریخ معاصر ایران هیچگاه نتوانستهاند بدون نفت کشور را اداره کنند. وقتی که درآمد نفتی منبع اصلی تأمین هزینههای حکومت باشد، با نوسان این درآمد، اقتدار حکومت نیز دچار بحران خواهد شد. نحوة مواجهة دولتهای مختلف ایران با درآمدهای نفتی و چگونگی هزینهکردن این درآمدها نیز نقشی مهم در آیندة دولت داشتهاست. برای اثبات اینمدعا، در این مقاله کوشش شدهاست نقش نفت در حکومت محمدرضا پهلوی تبیین شود. برای اینمنظور، بهروش تاریخی و با استفاده از نظریة روانشناختی ماروین زونیس به تحلیل دوران حکومت محمدرضا پهلوی از زاویة نفت پرداخته شدهاست.
بهدلیل متکیبودن سلسلة پهلوی به شخص شاه و نقش کانونی او در رژیم، طبیعتاً ویژگیهای شخصیتی و روانی شاه در عملکرد و ساختار نظام تأثیر بسیاری میگذاشت. نفت از منابع اصلی و اساسی قدرت شاه بود و طبق نظریة زونیس، دو رکن از چهار رکن اساسی شخصیت شاه وابسته به نفت بود. یافتههای این مقاله مبین آن است که یکی از دلایل سقوط روانی شاه و بهتبع آن نظامِ متکی بر شخصِ شاه، بحرانهای نفتیِ منتهی به تزلزل ارکان روانی او بود.
انجمن جامعهشناسی ایرانمجله مطالعات اجتماعی ایران2008-365310120160320انقلابهای عربی: مطالعهای تطبیقیـ تاریخی (دلالتهایی نظری درباب نظریه های متأثر از انقلاب اسلامی)13716229408FAامیر عظیمی دولت آبادیاستادیار گروه جامعه شناسی پژوهشکده امام خمینی و انقلاب اسلامیJournal Article20180105موج انقلابها و شورش<strong></strong>های مردمی که از دسامبر 2010 اکثر کشورهای عربی را در برگرفت از رخدادهای نادر تاریخی محسوب می<strong></strong>شود. در این رخداد، چهار رژیم اقتدارگرا در تونس، مصر، لیبی و یمن یکی پس از دیگری به<strong></strong>واسطه انقلابهای مردمی در سال 2011 از هم فروپاشیدند و بسیاری دیگر نیز با چالش<strong></strong>های جدی مواجه شدند. در این تحقیق تلاش شده است تا در پرتو دستگاه نظری برآمده از مهمترین سازههای نظریههای مطرح انقلابها، به این پرسش پاسخ دهیم که: چه عللی و با چه ترکیب یا ترکیبهایی، به وقوع انقلاب در کشورهای عربی منجر شدهاست؟
بدینمنظور، روش تطبیقیـ تاریخی (کیفی)، با تکنیک اختلاف میل و جبر بولی انتخاب شد و ششکشور عربی (تونس، مصر، لیبی و یمن بهمثابۀ موردهای انقلابی، و الجزایر و مراکش بهمثابۀ موردهای غیرانقلابی) در یک دورۀ زمانی ششساله (2005 تا 2010) تحت[U1] مطالعه [DU2] قرار گرفت. با مطالعۀ این کشورها و مقایسۀ آنها با یکدیگر، بسیاری از سازههای مهم نظریههای انقلاب، شأن علّی خود را از دست دادند و نتوانستند تمایزی میان موردهای انقلابی و غیرانقلابی ایجاد کنند. این مطالعه نشان میدهد که انقلابهای عربی محصول ترکیب متفاوتی از شروط علّی هستند و عوامل علّی مشترک میان آنها اندک بودهاست. حتی نظریههای متأخر انقلاب، که بهواسطۀ وقوع انقلاب اسلامی به عناصر تبیینی جدیدی مجهز شده بودند، [DU3] نمیتوانند تبیینی مجابکننده از واقعۀ انقلاب در کشورهای عربی ارائه دهند.
انجمن جامعهشناسی ایرانمجله مطالعات اجتماعی ایران2008-365310120160320تأملی بر نسبت فمینیسم با انقلاب اسلامی ایران16318329409FAنرگس نیکخواه قمصریاستادیار گروه علوماجتماعی دانشگاه کاشانJournal Article20180105در تاریخ ایران معاصر، زنان برای تغییر وضعیت خود بارها به اقدامات جمعی دست زدهاند، اما فقط در جریان انقلاب سال 1357 بود که مشارکت آنها سیمایی متفاوت یافت، تاآنجاکه بهمنزلة شاخصۀ انقلاب مطرح شد. ازآنجاکه خواستههای زنان، بهمثابة یکی از متغیرهای اصلی، توجه پژوهشگران و نظریهپردازان نسل چهارم انقلاب را به خود معطوف کردهاست، شناسایی نسبت این مشارکت گسترده با گفتمان فمینیستی در آستانة انقلاب اسلامی ضروری مینماید. ازاینرو، نوشتار حاضر بر آن است تا نشان دهد در جریان منازعات گفتمانی، کدام گفتمان توانست در جایگاه گفتمان مسلط، مشارکت گستردة زنان در مبارزههای انقلابی را رقم زند. بهبیان دیگر، واکاوی نقش گفتمان فمینیستی در حضور متفاوت زنان، که نه با سیمای زن سنتی نسبتی داشت و نه با آرمانهای گفتمان مدرنیزاسیون پهلوی، هدفی است که مقالة حاضر، در امتداد آن، به مطالعة گفتمانهای سنتی، مدرنیزاسیون و مقاومت (مارکسیست، ملیگرا و انقلاب اسلامی) میپردازد.
مبتنی بر امکانات مفهومی روش تحلیل گفتمان، یافتههای اینپژوهش حاکی از آن است که ازیکسو، خواستههای زنانه در نسبت با معنای مرکزی گفتمانهای مقاومت، یعنی ضرورت واژگونگی روابط قدرت سیاسی، اساساً مسئلهای انحرافی تعریف شده و ازسوی دیگر، ناسازگیهای مندرج در گفتمان مدرنیزاسیون، مخاطبان گفتمان فمینسیتی را دچار نوعی بیاعتمادی و سردرگمی درباب ارادة حکومت در رفع تبعیض واقعی علیه زنان و پاسخ به خواستههای فمینیستی آنها کرد و درنهایت، آنها را با معنای کانونی گفتمان مقاومت پیوند داد و از این رهگذر، وضعیتی را رقم زد که طیف وسیعی از زنان، بیهیچ دغدغة زنانهای، به جریان مبارزات انقلابی بپیوندند.