رضا اسماعیلی؛ زینب قدربندفردشیرازی
چکیده
شیوع ویروس ناشناختۀ کووید19 بسیار سریع به پاندمیک تبدیل شد و فراتر از جسم آدمی، زندگی جمعی در ابعاد اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و سیاسی را به چالش کشید و به مهمترین مسئلۀ پزشکی ـ اجتماعی مبدل گشت. با توجه به نوظهوری ویروس، پژوهشهای اندکی در این زمینه انجام شده است. پزشکان گروه اصلیِ در معرض خطر را سالمندان معرفی کردهاند، و شناخت ...
بیشتر
شیوع ویروس ناشناختۀ کووید19 بسیار سریع به پاندمیک تبدیل شد و فراتر از جسم آدمی، زندگی جمعی در ابعاد اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و سیاسی را به چالش کشید و به مهمترین مسئلۀ پزشکی ـ اجتماعی مبدل گشت. با توجه به نوظهوری ویروس، پژوهشهای اندکی در این زمینه انجام شده است. پزشکان گروه اصلیِ در معرض خطر را سالمندان معرفی کردهاند، و شناخت تجربۀ آنان از کرونا بسیار اهمیت دارد. پژوهش حاضر برای توصیف تجربۀ سالمندان شیرازی، از روش کیفی با رویکرد پدیدارشناسی استفاده کرده، و بر اساس طرح عملی کلایزی انجام شده است، 15 نفر مشارکتکننده را با نمونهگیری هدفمند انتخاب کرده و تحت مصاحبۀ عمیق نیمهساختاریافته قرار داده است.مقولات اصلی شناسایی شده از تجربۀ زیستۀ توصیفشده توسط سالمندان عبارتند از : تغییر جریان عادی زندگی؛ آشفتگی روحی؛ آشفتگی خانوادگی؛ لذت و فرصت؛ استیگما؛ بازتعریف مفاهیم؛ تقدیرگرایی؛ تدبیرگرایی؛ تقدیرگرایی همراه با تدبیرگرایی؛ تابآوری.
زهرا شهرزاد؛ سوسن باستانی؛ ابوعلی ودادهیر
چکیده
اعتماد بیماران به پزشکان و نظام درمان یکی از موضوعات اساسی در پژوهشهای جامعهشناسی پزشکی در دو دهۀ اخیر است. با گسترش پرشتاب تقاضا برای دریافت خدمات طب مکمل و جایگزین در سطح جهانی، مطالعات پژوهشی فراوانی پیرامون این مسئله صورت گرفته که زمینهها و علل اعتماد به این طبها را مورد بررسی قرار داده است. در ایران نیز روند مشابهی در اقبال ...
بیشتر
اعتماد بیماران به پزشکان و نظام درمان یکی از موضوعات اساسی در پژوهشهای جامعهشناسی پزشکی در دو دهۀ اخیر است. با گسترش پرشتاب تقاضا برای دریافت خدمات طب مکمل و جایگزین در سطح جهانی، مطالعات پژوهشی فراوانی پیرامون این مسئله صورت گرفته که زمینهها و علل اعتماد به این طبها را مورد بررسی قرار داده است. در ایران نیز روند مشابهی در اقبال به اقسام طبهای مکمل و جایگزین تجربه میشود که در خور پژوهشهای جامعهشناسانه است. پژوهش حاضر با بهرهگیری از روش روایتپژوهی و انجام بیست و نه مصاحبۀ روایی با بیمارانی که تجربۀ درمان با طبهای جایگزین را داشتهاند، به این سؤال پاسخ میدهد که در روایت تجربۀ بیماری، اعتماد به نظام درمانی جایگزین چگونه شکل میگیرد و چه سنخهایی از آن قابل شناسایی است. بدین منظور با بهرهگیری از آرای گیدنز، چالش اعتماد به طب مدرن به مثابه نظام کارشناسی و بازسازی اعتماد به نظام درمانی جایگزین مورد بررسی قرار گرفته، و در نهایت، با تحلیل تماتیک یافتههای پژوهش، پنج سنخِ «اعتماد تدریجی»، «اعتماد نهادی»، «اعتماد مبتنی بر درمانگر»، «اعتماد معرفتشناختی»، و «اعتماد مبتنی بر تجربۀ زیستۀ دیگران» از یکدیگر متمایز شده است. همچنین برساخت طب جایگزین به مثابه «طب بی آسیب» و «طب آسان» به عنوان زمینههای مؤید اعتماد به طب مکمل و جایگزین مورد توجه قرار گرفته است.
زهرا زوار موسوی؛ مریم قاضی نژاد؛ منصوره اعظم آزاده
چکیده
پژوهش حاضر با هدف ارائة تحلیلی از ظهور گفتمانی شادی، درصدد است تا به این مسئله در وضعیت ایران پاسخ دهد که چگونه شادی، در هیئت مسئله ای مذهبی، درون عقلانیت حکومتی قرار گرفت. بر این اساس، پیوند گفتمان فقهی با کردار حکمرانی اهمیت خواهد یافت؛ چراکه از آن پس، شادی به عنوان یک حقیقت تمام عیار حقوقی، مذهبی و سیاسی ظهور کرده است. ...
بیشتر
پژوهش حاضر با هدف ارائة تحلیلی از ظهور گفتمانی شادی، درصدد است تا به این مسئله در وضعیت ایران پاسخ دهد که چگونه شادی، در هیئت مسئله ای مذهبی، درون عقلانیت حکومتی قرار گرفت. بر این اساس، پیوند گفتمان فقهی با کردار حکمرانی اهمیت خواهد یافت؛ چراکه از آن پس، شادی به عنوان یک حقیقت تمام عیار حقوقی، مذهبی و سیاسی ظهور کرده است. در این راستا و برمبنای الگوی فوکویی تبارشناسی، این پرسش مطرح میشود که چه نوع بسترهای تاریخی، ترسیم چشم اندازی فقهی را در اقتصاد گفتمانی شادی، ممکن کرد؟ روش انجام پژوهش حاضر، تحلیل گفتمان فوکویی است؛ لذا جعبه ابزار تحلیلی مورد استفاده قرار میگیرد که برگرفته از رویکرد تاریخی فوکو در تحلیل گفتمان است. مطابق با یافته ها، میتوان آغاز حکمرانی سیاسی مبتنی بر فقه را در عصر صفویه، نقطة عطف اصلی دانست که از آن پس، عقلانیت جدید شادی از طریق به کارگیری مجموعه ای از تکنیکها، ممکن شد. تفکیک سازمانی، فراخوانی مجتهدان شیعی و اعطای مناصب قضایی- سیاسی به آنها، اعطای سیورغال و واگذاری موقوفات، از تکنیک های مهم به کار رفته است. این سامانه، به داشتن مناسبات ابزاری هرچه بیشتر با گفتمانهای مبتنی بر نفوذ، گرایش دارد.
محمد امین زندی؛ فرشته طوسی
چکیده
تأمل در جنبش دانشجویی، بیانگر تحولات مختلف است؛ تحولاتی که اثرگذاری متفاوتی را در سطح جامعه درپی داشته است. اما هر چقدر که مطالعۀ عمیقتری در رابطه با جنبش دانشجویی انجام شود، بیشتر به این نکته پی میبریم که سازوکارها و روابط قدرت در بین زنان و مردان در این جنبش باهم متفاوت بوده است. بهگونهای که بهنظر میرسد زنان در ...
بیشتر
تأمل در جنبش دانشجویی، بیانگر تحولات مختلف است؛ تحولاتی که اثرگذاری متفاوتی را در سطح جامعه درپی داشته است. اما هر چقدر که مطالعۀ عمیقتری در رابطه با جنبش دانشجویی انجام شود، بیشتر به این نکته پی میبریم که سازوکارها و روابط قدرت در بین زنان و مردان در این جنبش باهم متفاوت بوده است. بهگونهای که بهنظر میرسد زنان در این میدان، بهصورت استثنائاتی حضور داشتهاند. در این پژوهش با هفده نفر از زنان فعال در انجمنهای اسلامی دانشگاههای تهران بین سالهای ۱۳۹۲ تا ۱۳۹۶، مصاحبۀ عمیق انجام شده و با استفاده از روش پدیدارشناسی، فرایند طرد و حذف زنان، مورد واکاوی قرار گرفته است. درنهایت نیز این فرایندها به سه بخش برونجنبشی، درونجنبشی و کنشگر تقسیم و ذیل هر کدام هم زیرشاخههای متفاوتی بیان شده است. در بخش برونجنبشی، باور و اعتقادات عمومی و خانواده در کنار ساختارهای تثبیتکنندۀ نابرابری، بهعنوان مانعی برای فعالیت زنان بیان میشوند. در بخش درونجنبشی، مقاومت در برابر تغییر جایگاه مردانه و استفادۀ ابزاری از زنان نقشی مهم در حذف و یا کمرنگ شدن آنها در جنبش دانشجویی دارد. در بخش کنشگر نیز، فقدان خود، نقش بسیار مهمی در حذف زنان در جنبش دانشجویی را برعهده دارد.
سیدمصلح کهنه پوشی؛ مصطفی مهرآیین؛ مجید کاشانی؛ مهرداد نوابخش؛ بهرام قدیمی
چکیده
در دورة پهلوی اول ساختار سیاسی در ایران بهسمت ایجاد دولت مدرن و تسلطگفتمان تمرکزگرایی حرکت کرد و در این زمینه با تأسیس و تقویت نهادهای مختلفیمانند شورای عالی معارف و آموزش و پرورش مدرن، ملی گرایی باستان گرا مبتنی بر زبانفارسی مسلط شد. مقالۀ حاضر با روش تحلیل گفتمان انتقادی فرکلاف، مصوبات این شورا را از خلال مراحل توصیف، تفسیر و تبیین ...
بیشتر
در دورة پهلوی اول ساختار سیاسی در ایران بهسمت ایجاد دولت مدرن و تسلطگفتمان تمرکزگرایی حرکت کرد و در این زمینه با تأسیس و تقویت نهادهای مختلفیمانند شورای عالی معارف و آموزش و پرورش مدرن، ملی گرایی باستان گرا مبتنی بر زبانفارسی مسلط شد. مقالۀ حاضر با روش تحلیل گفتمان انتقادی فرکلاف، مصوبات این شورا را از خلال مراحل توصیف، تفسیر و تبیین متون مور دتحلیل قرار داده و با افشایلایه های پنهان و ایدئولوژیک این مصوبات، به تحلیل گفتمان مل یگرایی در جریاننوسازی نظام آموزش و پرورش پرداخته و مؤلف ههای ملی گرایی فرهنگی مبتنی بر یکنژاد و زبان را بررسی کرده است. براساس نتایج تحقیق م یتوان گفت که نوسازی نظامآموزشی با سیاست ترویج زبان فارسی و درپیش گرفتن استراتژی فرافکنی وحدت بهگذشته از طریق تاریخ سازی و با بهره گیری از مفاهیمی مانند باستان گرایی و نژادگرایی ازطریق استراتژ یهای طرد و ادغام تلاش کرد تا وحدت ملی مدنظر مل یگرایان را در شکلیکسان سازی محقق سازد و کثرت فرهنگی موجود در ایران را انکار و تنوع قومی و زبانیرا تضعیف کند.
زهرا قاسم زاده؛ حسین افراسیابی
چکیده
همه گیری ویروس کرونا در ایران مانند سایر کشورهای جهان تعطیلی کلاس های حضوری مدارس و پیگیری آموزش به صورت مجازی را به دنبال داشت. دانش آموزان مقطع ابتدایی برای استفاده از آموزش نیاز به همراهی والدین داشتند. این امر در مورد دانش آموزان پایه اول به دلیل نداشتن آشنایی قبلی با مدرسه و امور درسی، دشوارتر بوده و مسئولیت آموزش شان ...
بیشتر
همه گیری ویروس کرونا در ایران مانند سایر کشورهای جهان تعطیلی کلاس های حضوری مدارس و پیگیری آموزش به صورت مجازی را به دنبال داشت. دانش آموزان مقطع ابتدایی برای استفاده از آموزش نیاز به همراهی والدین داشتند. این امر در مورد دانش آموزان پایه اول به دلیل نداشتن آشنایی قبلی با مدرسه و امور درسی، دشوارتر بوده و مسئولیت آموزش شان بر عهده مادران قرار گرفت که قرار بود علاوه بر نقش مادری، نقش معلمی را هم بر عهده بگیرند. پژوهش حاضر به بررسی روایت های این گروه از مادران در شهر کرمان با رویکرد کیفی و روش روایت پژوهی میپردازد. گردآوری داده ها با استفاده از مصاحبه روایی بوده و تحلیل به روش تحلیل تماتیک در نرم افزار مکس کیودا صورت گرفته است. پنج تم اصلی از داده های پژوهش به دست آمد که بازگوکننده روایت های مادران از این دوران است. این تم ها عبارتند از: حمایت ناقص اطرافیان، گران باری نقش، احساس فرسودگی مادران، پروبلماتیک فرزندان در آموزش مجازی و محاسن فرا آموزشی.
مهربان پارسامهر؛ یاسین خرمپور؛ حسام کرایی
چکیده
عرفی شدن باعث شده که نقش دین و کارکردهای آن در زمینۀ اجتماعی و فردی فرو ریزد. مدرنیته و مؤلفههای آن (جهانی شدن، فردگرایی، علمگرایی) فرآیند عرفی شدن را شدت بخشیدند. این تحقیق به روش پیمایش به بررسی تأثیر مؤلفههای مدرنیته بر ابعاد عرفی شدن دانشجویان تحصیلات تکمیلی دانشگاه یزد پرداخته است. روش نمونهگیری به صورت طبقهای و برای سنجش ...
بیشتر
عرفی شدن باعث شده که نقش دین و کارکردهای آن در زمینۀ اجتماعی و فردی فرو ریزد. مدرنیته و مؤلفههای آن (جهانی شدن، فردگرایی، علمگرایی) فرآیند عرفی شدن را شدت بخشیدند. این تحقیق به روش پیمایش به بررسی تأثیر مؤلفههای مدرنیته بر ابعاد عرفی شدن دانشجویان تحصیلات تکمیلی دانشگاه یزد پرداخته است. روش نمونهگیری به صورت طبقهای و برای سنجش متغیرها از پرسشنامۀ محقق استفاده شد. بر اساس نتایج تحقیق، بین مؤلفههای مدرنیته (فردگرایی و جهانی شدن و علمگرایی) و عرفی شدن دانشجویان رابطۀ مستقیم و معنادار وجود دارد (001/0p <). مدل معادلات ساختاری نشان داد که میزان تأثیر مؤلفههای مدرنیته بر عرفی شدن دانشجویان، 47/0 است که نشاندهندۀ رابطۀ مستقیم این دو متغیر میباشد. به طور کلی یافتههای تحقیق نشان دادند که مدرنیته و عناصر آن نقش اساسی در گسترش فرآیند عرفی شدن داشته است، به صورتی که در اقشار جوان و دانشجو، به علت تغییرات نسلی، پذیرش عناصر عرفی شدن و مدرنیته برای آنها آسانتر می باشد.
حسین دانشمهر؛ علیرضا کریمی؛ عثمان هدایت
چکیده
هدف پژوهش حاضر، شناسایی، و تغییرِ ویژگیها و امکانهای مداخله در سیاستهای گمرکی برای بازشناسی و برجستهکردن نقشِ مرزنشینان (اختصاصاً کولبران) است. سیاستهای گمرکی مستقیماً یا غیرمستقیم بر زیستجهانمرزنشینان تأثیر گذاشته و انتخاب و چگونگی اِعمال این سیاستها پدیدة کولبری را مهم و مسئلهزا کرده است. فرض بنیادین ...
بیشتر
هدف پژوهش حاضر، شناسایی، و تغییرِ ویژگیها و امکانهای مداخله در سیاستهای گمرکی برای بازشناسی و برجستهکردن نقشِ مرزنشینان (اختصاصاً کولبران) است. سیاستهای گمرکی مستقیماً یا غیرمستقیم بر زیستجهانمرزنشینان تأثیر گذاشته و انتخاب و چگونگی اِعمال این سیاستها پدیدة کولبری را مهم و مسئلهزا کرده است. فرض بنیادین این است که سیاستهای گمرکی، مرزنشینان و کولبران را حذف کرده و بهحاشیه رانده است؛ بنابراین، از رویکردِ پساتوسعهای بهره جستهایم که مردم و سازمانهای غیردولتی را مبنا قرار میدهد و به توسعه از پایین به بالا مینگرد. روش این پژوهش، مردمنگاری نهادی است و با توجه به اهداف و موضوع، با دو نوع داده سروکار داریم: تجربیاتی که در کشاکش روابط نهادی شکل گرفتهاند، و متون نهادیای که کلیت حیاتِ اجتماعی را درنوردیده و بهمثابة اِعمالِ سیاستهایی عمل میکنند که به تجربهها شکل میدهند. برآیند تحلیل این دو دسته داده، باید به نتیجههایی در تغییر وضع موجود بینجامد. به این منظور، از نمونهگیری هدفمند و نمونهگیری نظری جهت مصاحبه با افراد و نیز از متون نهادی مربوط به گمرک (بهویژه گمرک باشماق مریوان) استفاده کردهایم. یافتهها حاکی از حذف مرزنشینان کولبر (نقش و جایگاه، اجتماع و فرهنگ و اقدامات آنها) در سیاستها و اقدامات گمرکی است. گمرک، با راهبرد حفظ کولبری و درعینحال حذف کولبران از سیاستهایش، و با سازوکارهایی نظیر اختصاص کارت مرزنشینی، پیلهوری و ایجاد بازارچههای مرزی در چنین جهتی عمل میکند. کولبران برای پرکردن خلأ ناشی از این حذف، به اقداماتی از جمله تشکیل شورای مرز، تشکیل گروههای غیررسمی و محلی، تأسیس تعاونی مرزنشینان و اعتراضات مدنی دست زدهاند که غالباً بهدلیل همین حذف، ناکارآمد و بیتأثیر بوده است. ازاینرو، لازم است گمرک به سیاستهای بازتوزیعگرایانه، از جمله گنجاندن نقش و جایگاه کولبران در قوانین و سیاستهای گمرکی، تشکیل کارگروههای ویژه، سرمایهگذاری مالی و ارائة خدمات رفاهی و آموزشی در مناطق مرزی، روی بیاورد.
فریبا صدیقی
چکیده
تغذیه بهعنوان نیاز زیستی در فرهنگهای مختلف جلوههای متفاوتی به خود میگیرد. بهعبارتی، فرهنگ، الگوهای شناختی مطلوب برای انتخاب غذا به افراد عرضه میکند. مطابق با این نوع نگاه، فهم معانی تغذیه به فهم فرهنگ کمک میکند. بر این اساس، پژوهش حاضر با رویکرد کیفی و روش مردمنگاری به مطالعۀ فرهنگ تغذیۀ بارداری در شهر یزد پرداخت. یافتهها ...
بیشتر
تغذیه بهعنوان نیاز زیستی در فرهنگهای مختلف جلوههای متفاوتی به خود میگیرد. بهعبارتی، فرهنگ، الگوهای شناختی مطلوب برای انتخاب غذا به افراد عرضه میکند. مطابق با این نوع نگاه، فهم معانی تغذیه به فهم فرهنگ کمک میکند. بر این اساس، پژوهش حاضر با رویکرد کیفی و روش مردمنگاری به مطالعۀ فرهنگ تغذیۀ بارداری در شهر یزد پرداخت. یافتهها نشان داد الگوی شناختی تغذیه در بین زنان مورد مطالعه مبتنی بر دوگانۀ گرم/سرد و تر/خشک است و این الگو در دوران بارداری مطرح است. براساس یافتههای پژوهش، الگوهای فرهنگ تغذیۀ دوران بارداری با توجه به اساطیر، خِرَد تغذیۀ مادربزرگها، میزان دسترسی زنان و خانوادههای آنها به سرمایۀ اقتصادی و دسترسی زنان به شبکۀ حمایتی خانواده تغییر میکند. رمزگان تغذیۀ این دوران، مرزبندیهایی میان زنان باتجربه/بیتجربه و مادران سهلانگار/ایدئال تعریف میکند. همچنین، مرزهای جنسیتی در امر تخصیص غذا بازتعریف میشود. مطابق با یافتهها، افراد با خوردن، طعم فرهنگ را درونی میکنند و آن را نسل به نسل انتقال میدهند.
جبار رحمانی
چکیده
پیاده روی زیارت اربعین یکی از پدیده های بزرگی است که در سال های اخیر در جهان شیعی رواج یافته و منجر به تحول گسترده ای در سیاست های آیینی در جامعه ایران شده است. در دهه اخیر شاهد روند بسیار سریع رشد مشارکت مردم در این آیین را شاهد هستیم، به همین سبب، از یکسو توسط حکومت به یکی از نقاط کلیدی نمایش موفقیت ها و مشروعیت آن تبدیل شده و ...
بیشتر
پیاده روی زیارت اربعین یکی از پدیده های بزرگی است که در سال های اخیر در جهان شیعی رواج یافته و منجر به تحول گسترده ای در سیاست های آیینی در جامعه ایران شده است. در دهه اخیر شاهد روند بسیار سریع رشد مشارکت مردم در این آیین را شاهد هستیم، به همین سبب، از یکسو توسط حکومت به یکی از نقاط کلیدی نمایش موفقیت ها و مشروعیت آن تبدیل شده و از سوی دیگر از جانب منتقدان به عرصه ای برای نقدهای اقتصاد سیاسی دین در ایران بدل شده است. از این رو چالشی عمیق میان روایت های مختلف در تحلیل و ارزیابی این پدیده در رسانه های علمی و عمومی کشور جاری است.در این مقاله تلاش شده با توجه به تجربه های زیسته و مشارکت در همایش ها و نشست های مختلف درباره این آیین و همچنین بررسی همه مقالات علمی فارسی در این باره و رجوع به سایر منابع مکتوب موجود، به الگوهای اصلی بازنمایی این رویداد آیینی پرداخته شود. برای این کار از مفاهیم اتوپیا، ایدیولوژی و هترتوپیا استفاده شده است.نتایج این پژوهش بر آنست که دو گفتمان اصلی و غالب را می توان مورد بازشناسی قرار داد: گفتمانی که می توان آن را متعلق به جبهه انقلاب و معتقدان به انقلاب اسلامی و حکومت دانست. این گفتمان تلاش کرده در این واقعه، اتوپیاهای و آرمانهای خودش را جستجو کند و در نهایت با نوعی شبیه سازی ضمنی میان آن اتوپیا و مدعیات گفتمان حکومتی در ایران از آن به مثابه ایدیولوژی ای برای مشروعیت بخشی به این نظم سیاسی استفاده کند و نشان بدهد این آیین بزرگ دقیقا در امتداد گفتمان انقلاب اسلامی (یا موازی با آن) است. از سوی دیگر، منتقدان با نگاهی وارونه سعی دارند همه دستکاری های سیاسی در واقعیت ها را در نمونه این آیین نشان بدهند و ناکارآمدی های بنیادین نظم سیاسی را از خلال آن به نقد بکشند. به همین سبب آن را به مثابه هترتوپیایی برای نقد وضع موجود در نظر گرفته اند. هرچند گفتمان های فرعی دیگری نیز می توان در کنار این دو گفتمان اصلی مطرح کرد. اما انها بازنمایی رسانه ای خاصی نداشته اند.
جواد صادقی جعفری؛ پگاه شینی میرزاده
چکیده
مهاجرت یا تمایل به مهاجرت از ایران در گروههای متخصص در صورت اشاعه و گستردگی، میتواند برای کشور مسئلهآفرین باشد؛ ازاینرو هدف مقاله، بررسی میزان تمایل به مهاجرت از ایران و عوامل مرتبط با آن در بین دانشجویان تحصیلات تکمیلی دانشگاه اصفهان است. روش تحقیق، پیمایشی و جامعه آماری 6258 نفر دانشجوی شاغل به تحصیل در سال تحصیلی 1401-1400 در دورههای ...
بیشتر
مهاجرت یا تمایل به مهاجرت از ایران در گروههای متخصص در صورت اشاعه و گستردگی، میتواند برای کشور مسئلهآفرین باشد؛ ازاینرو هدف مقاله، بررسی میزان تمایل به مهاجرت از ایران و عوامل مرتبط با آن در بین دانشجویان تحصیلات تکمیلی دانشگاه اصفهان است. روش تحقیق، پیمایشی و جامعه آماری 6258 نفر دانشجوی شاغل به تحصیل در سال تحصیلی 1401-1400 در دورههای تحصیلات تکمیلی است. تحلیل داده ها بر اساس نمونه 215 نفری انجام و از روش نمونهگیری سهمیهای (جنس، مقطع تحصیلی و گروه آموزشی) استفاده شد. یافتههای تحقیق نشان داد که میانگین نمره تمایل به مهاجرت 2/3 از 5 و از حد وسط مقیاس بزرگتر است. همچنین مشخص شد که درگروه تحصیلی علوم انسانی، میل به مهاجرت کمتر از گروههای مهندسی و علوم پایه است و وضعیت اقتصادی فرد تاثیری بر میزان میل به مهاجرت ندارد. از دیگر یافته ها عدم تفاوت معنادار در میل زنان و مردان به مهاجرت است. نمودار مدل معادله ساختاری، اثر غیرمستقیم تعلق دینی و اعتماد نهادی را بر تمایل به مهاجرت و اثر مستقیم تعلق اجتماعی را بر این متغیر نشان داد. با افزایش تعلق دینی میل به مهاجرت کاهش مییابد و اعتماد نهادی بیشتر میشود. با افزایش اعتماد نهادی، تعلق اجتماعی افزایش یافته و میل به ماندن بیشتر میشود.
حسن رشیدی
چکیده
پژوهش حاضر، از دیدگاهی جامعهشناختی، به مطالعة توسعة اقتصادی-اجتماعی و هویت جمعی در کُردستان با روش نظریة زمینهای پرداخته است. بررسیهای اولیة میدانی پنج حوزه زیر را برجستهتر نمود : سلطة هویت غربی بر عناصر هویت سنتی، بازسازی هویتی و عامشدن نسبی آن، بروز شواهد توسعة ناموزون، توسعة ناهمگون، و تقویت هویت کُردی. محقق پس از ...
بیشتر
پژوهش حاضر، از دیدگاهی جامعهشناختی، به مطالعة توسعة اقتصادی-اجتماعی و هویت جمعی در کُردستان با روش نظریة زمینهای پرداخته است. بررسیهای اولیة میدانی پنج حوزه زیر را برجستهتر نمود : سلطة هویت غربی بر عناصر هویت سنتی، بازسازی هویتی و عامشدن نسبی آن، بروز شواهد توسعة ناموزون، توسعة ناهمگون، و تقویت هویت کُردی. محقق پس از تلخیص، اصلاح و بازسازی دادهها، فرآیندهای کُدگذاری (باز، محوری و انتخابی) را انجام داده و 883 مقولة جزء و 279 مقولة عمده استخراج کرده و در نهایت 37 مقوله بهدست آمده است. عوامل علّی، زمینهای و مداخلهگر و راهبردهای کنش و پیامدهای کنش، پس از بازگشتهای لازم به افراد، گروهها و نخبگان و انجام اصلاحات و دقتورزیها، بهدست آمده است. در نهایت، پدیدة اصلی «بروز ظاهری عناصر توسعه در حین تغییرات بنیادین در هویت سنتی» و یافتة نظری تحقیق، یعنی «توسعة بحرانزا و شکل جدید هویتی» متجلی شده است.
احمد فعال محمد علی؛ صادق زیباکلام؛ محمد توحیدفام
چکیده
این مقاله با توجه به ناپیوستگی مدرنیته و مدرنیزاسیون در ایران، کوشش دارد ضمن مروری کوتاه در خاستگاه سرزمینی این دو مفهوم در کشورهای غربی تأثیر ناپیوستگی را بر فرایند توسعه وضدتوسعه جستجو کند. جریان توسعه در ملل پیشرفته صنعتی بصورت طبیعی طی شد. این کشورها به دلیل کشمکشهای طولانی بین سه کانون قدرت سیاسی، اقتصادی و مذهبی موفق به ایجاد ...
بیشتر
این مقاله با توجه به ناپیوستگی مدرنیته و مدرنیزاسیون در ایران، کوشش دارد ضمن مروری کوتاه در خاستگاه سرزمینی این دو مفهوم در کشورهای غربی تأثیر ناپیوستگی را بر فرایند توسعه وضدتوسعه جستجو کند. جریان توسعه در ملل پیشرفته صنعتی بصورت طبیعی طی شد. این کشورها به دلیل کشمکشهای طولانی بین سه کانون قدرت سیاسی، اقتصادی و مذهبی موفق به ایجاد نظامهای حقوقی شدند که متضمن امر توسعه گردیدند. اما جریان توسعه بعد از جنگ جهانی دوم وقتی وارد کشورهایی شد که با موانع ساختاری و سرزمینی و فقدان تضمینهای حقوقی مواجه بودند، به جریان ضدتوسعه تبدیل شدند. در ایران این پدیده در قالب نوسازی از دوران مشروطیت شروع شد. اما عوامل متعددی وجود داشتند که با دامن زدن به ناپیوستگی اجتماعی و سیاسی، موانع اساسی در مسیر توسعه ایجاد کردند. ناپیوستگی میان مدرنیسم و مدرنیته بخشی از یک روند تاریخی و ناشی از ناامنیها و در نتیجه تمرکز قدرت سیاسی بود. این مقاله درصدد است با یک نگاه جامعهشناختی سیاسی یافتههایی را که درباره تأثیر قدرت سیاسی بر ناپیوستگیهای اجتماعی شرح داده میشوند، با تمرکز روی موضوع توسعه تبیین کند. پرسش اصلی این است که چه عواملی باعث ناپیوستگیها شدند، و چگونه میتوان این عوامل را از میان برداشت؟
معصومه چراغی؛ مجید کفاشی؛ نیر پیراَهری؛ علی بقایی سرابی؛ مجید کاشانی
چکیده
مدیریت بحران قبل و بعد از رخداد در ایران در شرایط مطلوبی قرار ندارد و پس از زلزله و سیل و بیماری و ...، آسیبهای زیادی به مردم و بویژه زنان وارد میشود. معمولاً افراد سانحهدیده قادر نیستند بهآسانی به شرایط متعادل و سازگار بازگردند. در چنین شرایطی بررسی میزان تابآوری و عوامل مؤثر بر آن به منظور کاهش آسیبپذیری و افزایش تابآوری ...
بیشتر
مدیریت بحران قبل و بعد از رخداد در ایران در شرایط مطلوبی قرار ندارد و پس از زلزله و سیل و بیماری و ...، آسیبهای زیادی به مردم و بویژه زنان وارد میشود. معمولاً افراد سانحهدیده قادر نیستند بهآسانی به شرایط متعادل و سازگار بازگردند. در چنین شرایطی بررسی میزان تابآوری و عوامل مؤثر بر آن به منظور کاهش آسیبپذیری و افزایش تابآوری در وقوع بحرانها ضروری مینماید. این پژوهش به منظور تبیین جامعهشناختی تابآوری زنان در مواجهه با بیماری کرونا در مناطق 3 و 12 شهر تهران صورت گرفته است. تحقیق با استفاده از روش پیمایشی انجام شده. ابزارهایی که برای سنجش تابآوری استفاده شده است: پرسشنامه در محمدی (1384)، سبک زندگی (پرسشنامۀ سبک زندگی)، دیدگاه اعتقادی (پرسشنامۀ جهتگیری مذهبی آلپورت)، آموزش دوران کودکی (پرسشنامۀ کیفیت زندگی)، رضایتمندی از زندگی (پرسشنامۀ رضایت از زندگی) است. 402 نفر از زنان 15 تا 69 ساله ساکن در دو منطقۀ 3 و 12 تهران به عنوان نمونه انتخاب شدند. نمونهگیری با استفاده از روش سهمیهای صورت گرفت. بر اساس یافتههای پژوهش، بین تابآوری و متغیرهای دیدگاه اعتقادی، آموزش دوران کودکی، و توانمندی جسمانی زنان، در منطقۀ 12 رابطه وجود دارد. همچنین بین تابآوری و متغیرهای سبک زندگی، آموزش دوران کودکی، و رضایتمندی از زندگی زنان، در منطقۀ 3 رابطه وجود دارد. در هر دو منطقه دیدگاه اعتقادی زنان بیشترین تأثیر را بر متغیر تابآوری دارد.
خدیجه سفیری؛ افسانه کمالی؛ زهرا ملا
چکیده
انسجام خانوادگی بهعنوان مفهومی که نشاندهندة رابطة میان والدین و فرزندانی است که خانة پدری خود را پس از ازدواج ترک کردهاند، توسط بنگستون و رابرت، در رد نظریة فروپاشی خانوادة هسته ای، مطرح شد. هدف از تحقیق حاضر، بررسی تأثیر متغیرهای ساختاری بر دو بعد انسجام (ارزشی و کارکردی) در این نظریه است. با روش نمونه گیری خوشهای، 256 نفر ...
بیشتر
انسجام خانوادگی بهعنوان مفهومی که نشاندهندة رابطة میان والدین و فرزندانی است که خانة پدری خود را پس از ازدواج ترک کردهاند، توسط بنگستون و رابرت، در رد نظریة فروپاشی خانوادة هسته ای، مطرح شد. هدف از تحقیق حاضر، بررسی تأثیر متغیرهای ساختاری بر دو بعد انسجام (ارزشی و کارکردی) در این نظریه است. با روش نمونه گیری خوشهای، 256 نفر از فرزندان ازدواجکردة سه منطقة شهر تهران که حداقل یکی از والدین آنها در قید حیات بودند، انتخاب و تحقیق به روش پیمایش به اجرا درآمد. نتایج نشان میدهد اگرچه میزان انسجام ارزشی و کارکردی در خانواده های تهرانی در حدمتوسط است، ولی با شرایط بحرانی فاصله دارد. بهعلاوه، این مقادیر نشان میدهد که جامعة ما با وضعیت معمول خود که در آن حمایت های متقابل خانوادگی بسیار بالاست، تفاوت زیادی کرده است. همچنین، روابط دومتغیره حاکی از آن است که از میان مؤلفه های ساختار خانوادگی که متغیر مستقل تحقیق محسوب میشوند، فقط متغیر برخورداری والدینی با انواع انسجام ارزشی و کارکردی رابطة معناداری برقرار کرده است. روابط همبستگی موجود نشانگر آن است که پسران نسبت به دختران کمتر حمایت والدین را دریافت میکنند، ولی در حمایت از والدین و انسجام ارزشی یا باور به مسئولیت ها و وظایف، تفاوت معناداری با دختران ندارند. همچنین، براساس مدلرگرسیونی، 4,25 درصد واریانس متغیر انسجام کارکردی مادران، 4,11 درصد تغییرات انسجام کارکردی پدران، 2,11درصد تغییرات متغیر انسجام کارکردی فرزندان ازدواجکرده و 4,55 درصد واریانس متغیر انسجام ارزشی، توسط مؤلفه های ساختار خانواده تبیین شدهاند. درنهایت، تحلیل مسیر متغیرهای وابسته نشان میدهد که ضرایب تأثیر غیرمستقیم متغیرهای ساختاری بسیار ضعیف است.
عبدالرسول عباسی نصرآباد سفلی؛ کرامتالله راسخ؛ مجیدرضا کریمی
چکیده
تغییرات ساختار اجتماعی و سیاسی ایلات کهگیلویه و بویراحمد تحت تأثیر دگرگونیهای اجتماعی و سیاسی کشور قرار دارد، ضمن آنکه این تغییرات متقابلاً بر تحولات اجتماعی و سیاسی در ایران تأثیرگذار بوده است. در این مقاله هدف اصلی بررسی ساختار اجتماعی سیاسی قوم لر استان کهگیلویه و بویراحمد در عصر سلسلۀ پهلوی است. در این پژوهش به طور همزمان ...
بیشتر
تغییرات ساختار اجتماعی و سیاسی ایلات کهگیلویه و بویراحمد تحت تأثیر دگرگونیهای اجتماعی و سیاسی کشور قرار دارد، ضمن آنکه این تغییرات متقابلاً بر تحولات اجتماعی و سیاسی در ایران تأثیرگذار بوده است. در این مقاله هدف اصلی بررسی ساختار اجتماعی سیاسی قوم لر استان کهگیلویه و بویراحمد در عصر سلسلۀ پهلوی است. در این پژوهش به طور همزمان از دو روش تاریخی و جامعهشناسی تاریخی استفاده شده است. سیاست اسکان عشایر (تخته قاپو)، تصویب قانون نظام وظیفۀ عمومی، خلع سلاح ایلات، اعمال سیاست پوشش متحدالشکل، و اصلاحات ارضی، پنج محور اصلی سیاست عشیرهای دودمان پهلوی بود که سبب شد موقعیت سیاسی و اجتماعی هرم ایلی دستخوش تغییرات بنیادی شود. کدخدایان قبل از این تدابیر و در عصر خان خانی تابعیت محض از خوانین داشتند و ابواب جمعی آنان محسوب میشدند، در حالی که برنامههای دولت سبب شد کدخدایان در دریافت امتیاز از حکومت همردیف آنها قرار گیرند، قبایل رئیس واحدی نداشته باشند، خوانین هر کدام تدابیر خاص خود را اتخاذ کنند، و عملاً ساختار و هرم ایلی سنتی به هم ریخته شود. بدون تردید این اتفاق مهم ناشی از برنامهها و سیاست دولت بود که با گذشت زمان و بهآهستگی ساختار نظام ایلی را تغییر داد و زمینههای لازم برای نظارت و مهار آن را فراهم کرد. پژوهش پیش رو نشان میدهد که ساختار اجتماعی سیاسی ایلات کهگیلویه و بویراحمد در فرآیند این تحولات از الگوی خاصی پیروی کرد، به طوریکه توانست تا پایان دهۀ اول قرن چهاردهم هجری شمسی در برابر فشار دولت مرکزی مقاومت کند.
حسین ملتفت؛ سجاد بهمنی
چکیده
این مطالعۀ کیفی با هدف کاوش میان ذهنیت مهاجران واردشده به دو محلۀحاشیه نشین اهواز و ارائۀ یک مدل پارادایمی از کنش های آنان و شرایط وپیامدهای مرتبط به انجام رسیده است. روش مورداستفاده در این پژوهش نظریۀداد هبنیاد بوده است. داد ههای این پژوهش از طریق مصاحبۀ عمیق و شیوةنمونه گیری هدفمند نظری در شهر اهواز گردآوری و جهت تحلیل داد هها ...
بیشتر
این مطالعۀ کیفی با هدف کاوش میان ذهنیت مهاجران واردشده به دو محلۀحاشیه نشین اهواز و ارائۀ یک مدل پارادایمی از کنش های آنان و شرایط وپیامدهای مرتبط به انجام رسیده است. روش مورداستفاده در این پژوهش نظریۀداد هبنیاد بوده است. داد ههای این پژوهش از طریق مصاحبۀ عمیق و شیوةنمونه گیری هدفمند نظری در شهر اهواز گردآوری و جهت تحلیل داد هها از پنجشیوة کدگذاری باز، توسعۀ مفاهیم، وارد کردن زمینه، وارد کردن فرایند ویکپارچه سازی مقولات استفاده شد. داده های گردآور یشده در قالب شش مقولۀعمده و یک مقولۀ هسته کدگذاری و تحلیل شدند. مدل پارادایمی ارائ هشدهشامل سه بعد شرایط، کنش تعامل ها و پیامدهاست که در بخش شرایط شاملرسانۀ شهرگرا، آرمان گرایی و ایدئالیسم، دگرگونی ایستارها و نگرش ها؛ در بخشکنش- تعامل شامل مهاجرت در جهت راح تطلبی مصر فگرایانه/ شغلی؛ و دربخش پیامد شامل تقویت اقتصاد غیررسمی است که حول یک مقولۀ هسته به ناممهاجرت به مثابۀ کنشی افق گشایانه شکل گرفته اند.
نگین نظری؛ محمد فرهادی
چکیده
مسئلۀ اصلی این مکتوب تبیین نقش دولت در حاشیهنشینشدگی در شهر کرمانشاه است. از این منظر استدلال میکند دولت در ایران از طریق دسترسی به رانت و توزیع آن به حاشیهنشینشدگی برخی گروهها دامن میزند که حاشیهسازی برخی مناطق شهری تنها یکی از بخشهای رؤیتپذیر آن است. روش این پژوهش انتقادی است و دلالتهای پنهان دادههای موجود را ...
بیشتر
مسئلۀ اصلی این مکتوب تبیین نقش دولت در حاشیهنشینشدگی در شهر کرمانشاه است. از این منظر استدلال میکند دولت در ایران از طریق دسترسی به رانت و توزیع آن به حاشیهنشینشدگی برخی گروهها دامن میزند که حاشیهسازی برخی مناطق شهری تنها یکی از بخشهای رؤیتپذیر آن است. روش این پژوهش انتقادی است و دلالتهای پنهان دادههای موجود را در پرتو نظریۀ اقتصاد سیاسی آشکار میکند. این روش به نوع داده حساس نیست و از انواع دادههای موجود، اسناد و منابع بهره میگیرد. پژوهش به این نتیجه رسیده که حاشیهنشینشدگی در کرمانشاه از آغاز شکلگیری دولت مدرن در ایران تحت تأثیر مداخلات دولت از رهگذر برنامههای اقتصادی و اجتماعی پدید آمده و گسترش یافته است. برنامههای دولتهای بعدی نیز برای حل معضل به بنیاد این پدیده اصابت نکرده است. تعبیر حاشیهنشینشدگی به مثابۀ پدیدهای معلول اقتصاد سیاسی کلان و تحلیل مکانیسمهای متنوع آن، پیشنهاد این مقاله برای بازاندیشی این معضل اقتصادی و اجتماعی است.
الهه قربانی؛ سعیده گروسی
چکیده
هدف از این مطالعه، بررسی میزان مشارکت ورزشی دختران دانشجو و شناخت عوامل اجتماعی موثر بر آن است. مشارکت ورزشی به هرنوع فعالیت بدنی ملایم تا شدید که افراد در خانه، مدرسه یا اجتماع انجام میدهند گفته میشود. بررسی مشارکت ورزشی دختران دانشجو از آن رو اهمیت دارد که تحقیقات قبلی نشان میدهد نسبت قابل توجهی از دختران در ایران ورزش ...
بیشتر
هدف از این مطالعه، بررسی میزان مشارکت ورزشی دختران دانشجو و شناخت عوامل اجتماعی موثر بر آن است. مشارکت ورزشی به هرنوع فعالیت بدنی ملایم تا شدید که افراد در خانه، مدرسه یا اجتماع انجام میدهند گفته میشود. بررسی مشارکت ورزشی دختران دانشجو از آن رو اهمیت دارد که تحقیقات قبلی نشان میدهد نسبت قابل توجهی از دختران در ایران ورزش نمی کنند. چارچوب نظری مورد استفاده در این تحقیق، چارچوبی ترکیبی است که بر متغیرهای تعیین کننده میزان مشارکت ورزشی تمرکز میکند. روش پژوهش، پیمایش و ابزار گردآوری اطلاعات پرسشنامه بوده است. جامعه آماری این تحقیق 7700 نفر دانشجویان دختر دانشگاه شهید باهنرکرمان است که 381 نفراز آنان به عنوان نمونه انتخاب شدند. از شیوه نمونه گیری سهمیه ای برای انتخاب نمونهها استفاده شد. نتایج نشان داد که 4/51 درصد دانشجویان مورد مطالعه مشارکت ورزشی قهرمانی متوسطی داشته اند، 2/47 مشارکت ورزشی همگانی متوسطی داشته اند و 4/45 درصد، مشارکت ورزشی حرفه ای پایینی داشته اند. بر اساس نتایج آزمونهای استنباطی، سرمایه اجتماعی، جامعه پذیری ورزشی، هزینههای ورزشی و حمایت اجتماعی به ترتیب مهمترین متغیرهای اثرگذار بر میزان مشارکت ورزشی دانشجویان دختر هستند. نتایج رگرسیون چند متغیره حاکی از آن است که متغیرهای مستقل، حدود 70 درصد از تفییرات متغیر وابسته را تعیین میکنند. همچنین بر اساس نتایج پژوهش، کاهش بار مسئولیت های شغلی و خانوادگی نقش مهمی در بهبود مشارکت ورزشی دختران جوان دارد.
صلاح الدین قادری؛ نیلوفر اورعی
چکیده
مقدمه: شیوع ویروس کرونا پیامدهای اجتماعی گوناگونی داشته و سبب ظهور یا تشدید برخی مسائل اجتماعی شده است. دین یکی از عرصههای مهمی است که در تأثیر متقابل و محسوس با این پدیده قرار گرفته است. مقالۀ حاضر به بررسی تأثیرگذاری و تأثیرپذیری دین، از دریچۀ بررسی مسائل اجتماعی پرداخته است. به باور نویسندگان رابطۀ دین (بُعد اعتقادی و بُعد مناسکی) ...
بیشتر
مقدمه: شیوع ویروس کرونا پیامدهای اجتماعی گوناگونی داشته و سبب ظهور یا تشدید برخی مسائل اجتماعی شده است. دین یکی از عرصههای مهمی است که در تأثیر متقابل و محسوس با این پدیده قرار گرفته است. مقالۀ حاضر به بررسی تأثیرگذاری و تأثیرپذیری دین، از دریچۀ بررسی مسائل اجتماعی پرداخته است. به باور نویسندگان رابطۀ دین (بُعد اعتقادی و بُعد مناسکی) و کووید 19 رابطۀ یکطرفه نبوده است و تعاملی بین این دو پدیده رخ داده که مقاله به آن میپردازد.روش: برای بررسی تأثیر شیوع ویروس بر بُعد اعتقادی دینداری، روش تحلیل ثانویه بر روی نتایج نظرسنجیهای داخلی و خارجی انجام شده، و در بخش تأثیر آن بر بُعد مناسکی و پیامدی، از روش توصیفی ـ تحلیلی استفاده شده است.یافتهها: یافتههای پژوهش در بعد اعتقادی نشان میدهد هرچند شیوع این بیماری عدهای را به تردید در اعتقادات مذهبیشان واداشته، اما به تقویت بنیانهای اعتقادی تعداد بیشتری از مردم انجامیده است. در بعد مناسکی هرچند باعث تعطیلی مناسک جمعی شده است اما فناوریهای نوین اطلاعات، اجتماعات مناسکی مجازی را امکانپذیر ساخته و صورتهای افسونزای بدیعی برای دین ایجاد کردهاند.بحث: در پی رخ دادن بیماری کووید 19، میتوان گفت که دین فردی که در بعد اعتقادی متبلور است، به دلیل این اتفاق تقویت شده، و دین نهادی که اغلب در مناسک جمعی تبلور مییابد، تضعیف شده است.
حنانه سادات صادقی؛ فا طمه ترابی؛ حسن عینی-زیناب؛ محمود قاضی طباطبایی؛ محمد حیدرزاده
چکیده
اگرچه ایران به اهداف برنامهی اقدام برای کاهش میزان مردهزایی (۱۲ مردهزایی یا کمتر به ازای ۱۰۰۰ تولد تا سال ۲۰۳۰) در سطح ملی دست یافته است، اما هنوز نابرابریهای زمینهای (اجتماعی-اقتصادی و جغرافیایی) قابل توجهی در مردهزایی وجود دارد. هدف این مطالعه تبیین تلاقی نابرابریهای زمینهای در مردهزایی، با استفاده از رویکرد تلاقی ...
بیشتر
اگرچه ایران به اهداف برنامهی اقدام برای کاهش میزان مردهزایی (۱۲ مردهزایی یا کمتر به ازای ۱۰۰۰ تولد تا سال ۲۰۳۰) در سطح ملی دست یافته است، اما هنوز نابرابریهای زمینهای (اجتماعی-اقتصادی و جغرافیایی) قابل توجهی در مردهزایی وجود دارد. هدف این مطالعه تبیین تلاقی نابرابریهای زمینهای در مردهزایی، با استفاده از رویکرد تلاقی است که مکگیببون در زمینه حق دسترسی به مراقبت های بهداشتی، مطرح میکند. در این مطالعه از دادههای سامانه ایمان وزرات بهداشت برای بازهی زمانی ۱۳۹۲ تا ۱۳۹۹ استفاده شده است. شاخصهای استخراج شده از این مطالعه نشان دادند مادرانی که همزمان چندین محرومیت را تجربه میکنند (مثل مادران غیرایرانیِ که در منطقه پنج جغرافیایی (شرق کشور) زایمان میکنند، یا مادرانِ فاقد بیمهی بالای ۴۵ سال) در مقایسه با همتایان برخودار خود با شدت بیشتری مردهزایی را تجربه میکنند. بر اساس نتایج بدست آمده، تلاقی سه حوزهی تعیین کننده های اجتماعی سلامت (تحصیلات، نوع بیمارستان و نوع بیمه)، ایسم ها (ملیت و سن مادر) و بستر جغرافیایی-مکانی (شهری-روستایی، منطقه جغرافیایی محلزایمان) میتوانند با یکدیگر همافزایی ایجاد کنند و باعث شوند که گروههایی از مادران که از آسیبپذیرترین اقشار جامعه هستند، بیشتر مورد نابرابری قرار گیرند. پیشنهادِ سیاستیِ این مطالعه، کاهش نابرابری در مردهزایی، با در نظر گرفتن تلاقی نابرابریها، به جای در نظرگرفتن محورهای منفرد نابرابری است.
عباس عسکریندوشن؛ علی روحانی؛ زهرا قرقچیان
چکیده
پژوهش حاضر به کاوش در بسترهای شکلگیری ازدواج زودهنگام در میان زنان مهاجر افغانستانی میپردازد که در شهر یزد اقامت دارند. این پژوهش با رویکرد کیفی و روش نظریۀ زمینهای انجام شده است. برای این منظور، از طریق مصاحبۀ عمیق، تجربۀ ازدواج زودهنگام در میان 20 نفر از زنان افغان مقیم شهر یزد مطالعه شد. دادههای گردآوریشده، بهوسیلۀ ...
بیشتر
پژوهش حاضر به کاوش در بسترهای شکلگیری ازدواج زودهنگام در میان زنان مهاجر افغانستانی میپردازد که در شهر یزد اقامت دارند. این پژوهش با رویکرد کیفی و روش نظریۀ زمینهای انجام شده است. برای این منظور، از طریق مصاحبۀ عمیق، تجربۀ ازدواج زودهنگام در میان 20 نفر از زنان افغان مقیم شهر یزد مطالعه شد. دادههای گردآوریشده، بهوسیلۀ کدگذاری باز، محوری و گزینشی تحلیل شد و یافتهها شامل 17 مقولۀ اصلی و یک مقولۀ هسته، الگوی پارادایمی و طرحوارۀ نظری ارائه شد. نتایج حاکی از آن بود که ازدواج زودهنگام در بستری مردسالارانه رخ میدهد که برتری قدرت مردان را بهصورتی مشروع و پذیرفتهشده بازمیتاباند و با خشونتهای سراسربین، ارزشزدایی از زنان و درمقابل، تعریف ارزش افزوده برای پسران، برساخته میشود. زنان در برابر مردسالاری مسلط، راهبردهایی همچون فرار از خانه، سازگاری ابتر و مقاومت پوشالی اتخاذ میکنند که فرایند خودآسیبرسانی، آوار آرزوها-عواطف، نارضایتی از زندگی و عوارض جسمانی ازدواج زودهنگام از پیامدهای آن است.
قربانعلی سبکتکین ریزی؛ هادی سلیمانی قره گل
چکیده
مقالة پیشرو مواجهه با زلزلة کرمانشاه را بهمنزلة نشانهای از منازعهها و پویایی اجتماعی و سیاسی ایران معاصر در برساخت یا بازسازی تصویر دولت-ملت واکاوی میکند. متن نشان میدهد که «رویداد جمعی» مواجهه با زلزلة کرمانشاه در قالب «رویدادی نمایشی»، برخلاف رویدادهای مشابه قبلی، نهتنها به تقویت و بازسازی تصویر دولت-ملت ...
بیشتر
مقالة پیشرو مواجهه با زلزلة کرمانشاه را بهمنزلة نشانهای از منازعهها و پویایی اجتماعی و سیاسی ایران معاصر در برساخت یا بازسازی تصویر دولت-ملت واکاوی میکند. متن نشان میدهد که «رویداد جمعی» مواجهه با زلزلة کرمانشاه در قالب «رویدادی نمایشی»، برخلاف رویدادهای مشابه قبلی، نهتنها به تقویت و بازسازی تصویر دولت-ملت نینجامیده است، بلکه در ظرف بیاعتمادی شهروندان به نهادهای عمومی کمکرسان، از طریق مداخلة مستقیم آنها در کمکرسانی یا اعتماد به بخشی از نخبگان داوطلب، به عرصهای برای تضعیف تصویر دولت کارآمد در ایران مبدل شده است. در این مقاله تلاش شده است که مواجهة ایدههای مفهومی ادعاشده با واقعیت انضمامی در قالب تحلیل گفتمانِ انتقادی «مشارکت سلبریتیها در جمعآوری کمکهای مردمی»، «حضور مستقل شهروندان در مناطق زلزلهزده» و «طرح دهکدة امید» تحلیل شود. نوشتار حاضر ناکامی دولت برای تقویت و بازسازی تصویر دولتـملت در حوادث پس از زلزلة کرمانشاه و مشارکت مستقل بخش بزرگی از شهروندان را در امدادرسانی، جزئی از منطق فراگیر «اسطورهزدایی» از دولت و مسئلة نفوذ و کارآمدی آن طی سالهای اخیر قلمداد میکند.
مسعود حاجیزاده میمندی؛ منوچهر علینژاد؛ زهرا میرجلیلی
چکیده
پول در جهان امروز در نقش میانجیِ کنشگران، تسهیلگر مبادلات، و همچون شیء بیرونی و عینی، تجلی یافته و هر روز در حال گسترش است. نگرش افراد نسبت به پول با رفتار آنها در مورد اموری که وابسته به پول است، مرتبط میباشد. نگرش افراد به پول بستگی به عوامل مختلفی همچون تجارب کودکی افراد، تعلیم و تربیت، موقعیت مالی و اجتماعی، و نظام باورها و ...
بیشتر
پول در جهان امروز در نقش میانجیِ کنشگران، تسهیلگر مبادلات، و همچون شیء بیرونی و عینی، تجلی یافته و هر روز در حال گسترش است. نگرش افراد نسبت به پول با رفتار آنها در مورد اموری که وابسته به پول است، مرتبط میباشد. نگرش افراد به پول بستگی به عوامل مختلفی همچون تجارب کودکی افراد، تعلیم و تربیت، موقعیت مالی و اجتماعی، و نظام باورها و اعتقادات آنها دارد. نگرشها نسبت به پول میتواند به عنوان «چارچوب مرجع» برای بررسی زندگی روزانۀ افراد استفاده شود. هدف پژوهش، بررسی نگرش به پول شهروندان شهر یزد و عوامل اجتماعی مرتبط با آن است. این پژوهش به شیوۀ پیمایشی و با استفاده از ابزار پرسشنامه و به شیوۀ نمونهگیری خوشهای چندمرحلهای انجام شده است. نمونۀ مورد مطالعه شامل 384 نفر از ساکنین شهر یزد است. بر اساس یافتههای پژوهش، اکثریت پاسخگویان نگرش میانهای نسبت به پول داشتند، اما درصد نگرش منفی (2.3 درصد) مردم یزد نسبت به پول از درصد نگرش مثبت (15.1 درصد) کمتر بود. طبق آزمون همبستگی، متغیرهای دینداری و دنیاگرایی و درآمد، رابطۀ مستقیمی با نگرش به پول داشتند، در حالی که سن و تحصیلات و امید به آینده به طور غیرمستقیم بر نگرش به پول تأثیر میگذارند. مردان مجرد شاغل بیشترین نگرش مثبت و زنان مجرد شاغل منفیترین نگرش را نسبت به پول داشتند. با کاهش دینداری (0.437-) و افزایش درآمد (0.18) و دنیاگرایی (0.287) نگرش مثبت به پول افزایش مییابد. بر اساس مدل رگرسیونی، دینداری و امید به آینده در مجموع 28 درصد تغییرات نگرش به پول را تبیین میکنند. نتایج حاصل از این تحقیق میتواند در سیاستگذاری اجتماعی مورد استفاده قرار گیرد.
عادل عبدالهی
چکیده
مقالة حاضر به مطالعة نحوة تعامل عناصر محلی و جهانی در تحول هویت فرهنگی در کردستان ایران، منطقة هورامانتخت، پرداخته است. ورود عناصر مربوط به جهانیشدن به ساختار فرهنگیِ هورامان مشروعیت عناصر سنتیِ هویتساز را زیر سؤال برده است. در چنین وضعیتی، مطالعة نحوة ساختارزدایی و بازسازی عناصر هویت فرهنگی حائز اهمیت است. روش تحقیق کیفی با ...
بیشتر
مقالة حاضر به مطالعة نحوة تعامل عناصر محلی و جهانی در تحول هویت فرهنگی در کردستان ایران، منطقة هورامانتخت، پرداخته است. ورود عناصر مربوط به جهانیشدن به ساختار فرهنگیِ هورامان مشروعیت عناصر سنتیِ هویتساز را زیر سؤال برده است. در چنین وضعیتی، مطالعة نحوة ساختارزدایی و بازسازی عناصر هویت فرهنگی حائز اهمیت است. روش تحقیق کیفی با استفاده از نظریة زمینهای است. دادهها بهیاری تکنیکهای مصاحبة عمیق و مشاهدة مشارکتی گردآوری شده و طی مراحل سهگانة کدگذاری باز، محوری و گزینشی تحلیل شدهاند. نتایج پژوهش نشان داد که گرایشی درخور توجه به بازاندیشی در منابع هویتسازِ سنتی در هورامان وجود دارد و افراد مطالعهشده با «تعاملاتی نیتمند» با تغییرات پیشرو درصدد بازسازی عامگرایانة هویت فرهنگیشان هستند. در چنین نظام ارزشیای، هر کنشی در جهت مشروعیتبخشی به نظامهای ارزشی، با بازاندیشی آگاهانه در چارچوب منابع هویتبخش محلی، ملی و جهانی صورت میگیرد؛ بنابراین، میتوان گفت، برخلاف تصور رایج مبنی بر زوالِ سنتها و هویتهای محلی، هنوز هم سنتهای جامعة هورامان دارای کارکرد فرهنگسازی و هویتبخشی در «نظامی بازاندیشیشده» هستند.