مقالۀ حاضر به بررسی جامعهشناختی تمایزهای نظری میان دو مفهوم زیارت و سیاحت بهعنوان دو نوع کنش اجتماعی و دو مفهوم دارای قرابت با سبکهای متمایز زندگی میپردازد و دو پدیدۀ زائر و سیاح را بهعنوان دو هویت گفتمانی مورد مطالعه قرار میدهد و بر این اساس به جستجوی این تمایز در تجربیات سه نسل از کارمندان دانشگاه شهید بهشتی میپردازد و میکوشد تفاوتهای نسلی موجود در تجربۀ زیستۀ این سه نسل را درخصوص زیارت و سیاحت آشکار سازد. برای گردآوری اطلاعات در این پژوهش از تکنیک مصاحبۀ عمیق استفاده شده و به این منظور با 15 نفر از کارمندان سه نسل این دانشگاه مصاحبههایی انجام گرفته است. نتایج این مطالعه نشان میدهد که کاهشی محسوس در گرایش نسل سوم پاسخگویان به مقولۀ زیارت در مقایسه با نسلهای اول و دوم حاصل شده است. همچنین در ذهنیتهای پاسخگویان تمایزی مفهومی میان سیاحت و زیارت اماکن مذهبی خارج از کشور وجود دارد. این تمایز میان سیاحت و سفرهای زیارتی داخل کشور کمتر به چشم میخورد.