مسعود اخوان کاظمی؛ رضا دهقانی
دوره 9، شماره 3 ، مهر 1394، ، صفحه 4-26
چکیده
رخداد انقلاب اسلامی ایران، بهمنزلة رویدادی کمنظیر در سالهای پایانی قرن بیستم، توجه بسیاری از اندیشمندان و پژوهشگران حوزة علوم اجتماعی و سیاسی را به خود جلب کرد. ازاینرو، برای مطالعة این پدیده، از نظریات و رویکردهای گوناگون بهره گرفته شد. اکثر این نظریات به بررسی چگونگی شکلگیری رخداد انقلاب معطوف شدهاند و تحلیل چرایی سلطة ...
بیشتر
رخداد انقلاب اسلامی ایران، بهمنزلة رویدادی کمنظیر در سالهای پایانی قرن بیستم، توجه بسیاری از اندیشمندان و پژوهشگران حوزة علوم اجتماعی و سیاسی را به خود جلب کرد. ازاینرو، برای مطالعة این پدیده، از نظریات و رویکردهای گوناگون بهره گرفته شد. اکثر این نظریات به بررسی چگونگی شکلگیری رخداد انقلاب معطوف شدهاند و تحلیل چرایی سلطة گفتمان اسلامگرا، بهطور نظاممند، کمتر در کانون توجه قرار گرفتهاست. تحلیل گفتمان، بهویژه خوانش لاکلا و موف، بهدلیل دارابودن قابلیت تحلیل موضوعات کلان اجتماعی، فرصت ویژهای برای تبیین چرایی چیرگی و افول گفتمانها بهطور نظاممند و هدفمند در حوزة مطالعات جامعهشناسی سیاسی فراهم آوردهاست. با بهکارگیری مفاهیم گفتمان لاکلا و موف، این پژوهش درصدد تبیین چرایی چیرگی گفتمان اسلامگرا در انقلاب اسلامی ایران برآمدهاست. مدعای این مقاله این است که گفتمان اسلامگرا با اتکا به عاملان سیاسی خود و بهرهگیری از فرایند دوگانة برجستهسازی و حاشیهرانی، قابلیت دسترسی، اعتبار و عامگرایی، توانست در فرایند پیروزی انقلاب اسلامی، موقعیتی مسلط را نسبت به دو گفتمان دیگر، برای خود ایجاد کند.