بیژن زارع؛ علیاکبر زندیلک
دوره 5، شماره 3 ، مهر 1390، ، صفحه 97-125
چکیده
با توجه به رابطۀ معکوسی که اغلب پیشینة نظری و تجربی خارجی بین توسعه و جرائم خشن نشان داده است،این پرسش مطرح شد کهایا درایران روند مشابهی وجود داشته است؟ دراین پژوهش فرض شد که هرچه سطح توسعهیافتگی اقتصادی ـ اجتماعی استانها درایران بیشتر باشد، از میزان جرائم خشن کاسته میشود.برای تبیین مسئلة تحقیق از نظریههای فشار ساختاری ...
بیشتر
با توجه به رابطۀ معکوسی که اغلب پیشینة نظری و تجربی خارجی بین توسعه و جرائم خشن نشان داده است،این پرسش مطرح شد کهایا درایران روند مشابهی وجود داشته است؟ دراین پژوهش فرض شد که هرچه سطح توسعهیافتگی اقتصادی ـ اجتماعی استانها درایران بیشتر باشد، از میزان جرائم خشن کاسته میشود.برای تبیین مسئلة تحقیق از نظریههای فشار ساختاری و خردهفرهنگ خشونت استفاده شده است. روش تحقیقاین پژوهش روش آماری است که با استفاده از دادههای ثانویه و رسمی انجام شده است. سطوح تحلیلاین تحقیق در سطح کلان است و واحد تحلیل استانهای کشور (28 استان) است. دورة زمانی مورد مطالعه سالهای 1376 تا 1380 است. برای آزمون فرضیهها از آزمونهای همبستگی پیرسون، همبستگی اسپیرمن و رگرسیون چندمتغیره استفاده شده است. یافتههای تحقیق نشان میدهد که رابطة مثبت و نسبتاً ضعیفی بین توسعة اقتصادی ـ اجتماعی و ابعاد آن با میزان جرائم خشن در بین استانها وجود دارد، اما زمانی که هرکدام از اجزای تشکیلدهندة شاخص جرائم خشن (قتل، ضرب و جرح، نزاعهای دستهجمعی) با توسعة اقتصادی ـ اجتماعی و ابعاد آن در رابطه گذاشته شدند، مشاهده شدکه فقط قتل (که 2/2 درصد از کل شاخص جرائم خشن را در برمیگیرد) رابطة معکوسی با توسعة اقتصادی ـ اجتماعی و ابعاد آن دارد.