حمید عباداللهی چنذانق؛ حسن چاوشیان؛ مریم اسمعیل زاده سالستانی
دوره 9، شماره 4 ، دی 1394، ، صفحه 5-34
چکیده
هدف این مطالعه، بررسی منطق حاکم بر کنشهای نمایشی بدنیِ زنان و انگیزة آنان از کسب داراییِ زیبایی در جریان زندگی روزمره در جامعة ایران است. برای مطالعة این منطق، از رویکردی تلفیقی، بر محور نظریة «پدرسالاریِ جدیدِ» هشام شرابی، استفاده شدهاست که قابلیت ثبت و تحلیلِ پویاییها و پیچیدگیهای کنشِ نمایشِ بدنِ زنانه را در جریان ...
بیشتر
هدف این مطالعه، بررسی منطق حاکم بر کنشهای نمایشی بدنیِ زنان و انگیزة آنان از کسب داراییِ زیبایی در جریان زندگی روزمره در جامعة ایران است. برای مطالعة این منطق، از رویکردی تلفیقی، بر محور نظریة «پدرسالاریِ جدیدِ» هشام شرابی، استفاده شدهاست که قابلیت ثبت و تحلیلِ پویاییها و پیچیدگیهای کنشِ نمایشِ بدنِ زنانه را در جریان تعاملات اجتماعی دارد. با توجه به ماهیت تحقیق و با اتکا به رویکرد نظری پژوهش، 82 نفر نمونه با روش گلولهبرفی از مراکز تعاملات مناسکی (باشگاههای بدنسازی، آرایشگاهها و جلسههای مذهبی) در شهر رشت انتخاب شدند. مصاحبه با نمونهها، با روش مصاحبة نیمهساختمند انجام شد. براساس نتایج پژوهش، با توجه به ریشههای کنشهای نمایشی بدن زنانه، میتوان پنج تیپ میانة سنتیمذهبی، تیپ میانه با نگاه شرقشناختی، تیپ شرقشناختی و تیپ فمینیستی. نمایش بدن زنانه در چهار تیپ نخست، تحت تأثیر الگوهای پدرسالارانة «سنتی» یا «جدید» است؛ بهطوریکه هرچه از تیپ نخست بهسوی تیپ چهارم پیش میرویم، حاکمیت الگوهای پدرسالارانة «سنتی» به الگوهای پدرسالارانة «جدید» تغییر میکند. چهار تیپ نخست، با وجود تفاوتها، در حاکمیت الگوهای پدرسالارانه بر کنشهای نمایش بدن مشابهاند و فقط تبپ فمینیستی درمقابل این الگوها جبههگیری میکند. تیپ را شناسایی کرد: تیپ رادیکال اسلامگرای سیاسی،