محمد سعید ذکایی؛ محدثه امیری مقدم
چکیده
پژوهشهای کیفی به طور فزایندهای از مشروعیت بیشتری در ایران برخوردار و با پذیرش بیشتری مواجه شدهاند. تشریح سیر تحولات روششناسی راهی برای درونکاوی و فهم آثار متن تاریخی، اجتماعی و سیاسی بر توسعه دانش اجتماعی و سیاستهای مربوط به آن است. روششناسی از بستر و متن اجتماعی، تاریخی و فرهنگی هر جامعه تأثیر میپذیرد و همزمان بر آن ...
بیشتر
پژوهشهای کیفی به طور فزایندهای از مشروعیت بیشتری در ایران برخوردار و با پذیرش بیشتری مواجه شدهاند. تشریح سیر تحولات روششناسی راهی برای درونکاوی و فهم آثار متن تاریخی، اجتماعی و سیاسی بر توسعه دانش اجتماعی و سیاستهای مربوط به آن است. روششناسی از بستر و متن اجتماعی، تاریخی و فرهنگی هر جامعه تأثیر میپذیرد و همزمان بر آن تأثیرگذار است. مقاله حاضر با اتکا به تحلیل مطالعات و پژوهش های میدانی مربوط به شکل گیری علوم اجتماعی مدرن در ایران، بهدنبال ردیابی تحولات گونه کیفی پژوهش اجتماعی به مثابه ژانری در هم تنیده با سنتهای ادبی در تاریخ معاصر ایران است. استدلال اصلی بر این است که تحولات روششناسی متأثر از فرآیند تفکیک اجتماعی، مواجهه با دستاوردهای علوم انسانی غربی و سیاستهای علم در دانشگاه و بیرون از آن رقم خورده است. از سوی دیگر پیچیدگی و چند لایه بودن منطق و ماهیت تحولات روش شناختی در علوم انسانی، توجه به ریشههای تاریخی متنوع آن را ضروری میسازد. مقاله با ارزیابی اجمالی از دستاوردها و موقعیت پژوهش کیفی در ایران، اهمیت همسویی آن با نیازها و واقعیات متن اجتماعی جامعه ایرانی را مورد تاکید قرار می دهد.
محمدسعید ذکایی؛ محدثه امیری مقدم
چکیده
تشریح سیر تحولات روششناسی راهی برای درونکاوی و فهم اثرات متون تاریخی و اجتماعی و سیاسی بر توسعۀ دانش اجتماعی و سیاستهای مربوط به آن است. روششناسی از زمینه و متن اجتماعی و تاریخی و فرهنگی هر جامعه تأثیر میپذیرد و همزمان بر آن تأثیرگذار است. مقالۀ حاضر با اتکا به تحلیل مطالعات و پژوهشهای میدانی مربوط به شکلگیری علوم اجتماعی ...
بیشتر
تشریح سیر تحولات روششناسی راهی برای درونکاوی و فهم اثرات متون تاریخی و اجتماعی و سیاسی بر توسعۀ دانش اجتماعی و سیاستهای مربوط به آن است. روششناسی از زمینه و متن اجتماعی و تاریخی و فرهنگی هر جامعه تأثیر میپذیرد و همزمان بر آن تأثیرگذار است. مقالۀ حاضر با اتکا به تحلیل مطالعات و پژوهشهای میدانی مربوط به شکلگیری علوم اجتماعی مدرن در ایران، به دنبال ردیابی تحولات گونۀ کیفی پژوهش اجتماعی به مثابه ژانری در هم تنیده با سنتهای ادبی در تاریخ معاصر ایران است. استدلال اصلی بر این است که تحولات روششناسی متأثر از فرآیند تفکیک اجتماعی و مواجهه با دستاوردهای علوم انسانی غربی و سیاستهای علم در دانشگاه و بیرون از آن رقم خورده است. از سوی دیگر پیچیدگی و چند لایه بودن منطق و ماهیت تحولات روششناختی در علوم انسانی، توجه به ریشههای تاریخی متنوع آن را ضروری میسازد. مقاله با ارزیابی اجمالی از دستاوردها و موقعیت پژوهش کیفی در ایران، اهمیت همسویی آن با نیازها و واقعیات متن اجتماعی جامعۀ ایرانی را مورد تأکید قرار میدهد.