یعقوب احمدی؛ محمد صدیق محمدی؛ فرهاد ابراهیمی
چکیده
پژوهش حاضر به روش نظریه زمینه ای انجام پذیرفته است و اطلاعات مورد نیاز با استفاده از مصاحبه جمع آوری شدند، دادههای به دست آمده با بهره گیری از نرم افزار "اطلس تی" تجزیه و تحلیل شدند. پس از انجام فرایند کدگذاری، و اخذ 56 کد و 5 مقوله اصلی، نهایتا مقوله محوری با عنوان "زنجیره فقدان" به عنوان خروجی نحوه مواجهه و مولفه های پیرامونی شهروندان ...
بیشتر
پژوهش حاضر به روش نظریه زمینه ای انجام پذیرفته است و اطلاعات مورد نیاز با استفاده از مصاحبه جمع آوری شدند، دادههای به دست آمده با بهره گیری از نرم افزار "اطلس تی" تجزیه و تحلیل شدند. پس از انجام فرایند کدگذاری، و اخذ 56 کد و 5 مقوله اصلی، نهایتا مقوله محوری با عنوان "زنجیره فقدان" به عنوان خروجی نحوه مواجهه و مولفه های پیرامونی شهروندان حاشیه نشین شهر سنندج با کروناویروس مطرح شد. همچنین، بر اساس مدل پاردایمی در نوشتار حاضر، مقوله زنجیره فقدان از شرایط علی همچون محرومیت اجتماعی و نابرابری اجتماعی نشات گرفته است که خود با ظهور عوامل واسطهای همچونفقدانمهارت، فقدان آگاهی و فقدان حمایت با شرایط زمینهای چون رکود و تورم، بی اعتمادی، ناامیدی و افسردگی و عدم دسترسی به فضای مجازی به عنوان یک هسته مرکزی قابل شناسایی است. به صورت خلاصه، افراد حاشیه نشین قربانی شرایط اجتماعی و اقتصادی خود هستند و بیشتر از سایر افراد در دوران کرونا مورد هجمه مشکلات قرار می گیرند و این به آن معناست که کروناویروس برخلاف آنچه اشاره شده است، ویروس "دموکراتی" نیست و همه را به یکسان مورد هجوم و آسیب قرار نمی دهد.
یعقوب احمدی؛ محمد صدیق محمدی؛ فرهاد ابراهیمی
چکیده
پیامدها و پسامدهای شیوع ویروس کرونا چنان گسترده است که بسیاری از اندیشمندان حوزههای علوم اجتماعی از شکلگیری جهانی متفاوت با ویژگیهای متمایز با عنوان «دنیای پساکرونا» سخن به میان میآورند. چنین بیانی در حقیقت نشان از اهمیت مسئله و گستردگی میزان تأثیرگذاری آن بر جنبهها و حوزههای مختلف زندگی بشری در اقصا نقاط این ...
بیشتر
پیامدها و پسامدهای شیوع ویروس کرونا چنان گسترده است که بسیاری از اندیشمندان حوزههای علوم اجتماعی از شکلگیری جهانی متفاوت با ویژگیهای متمایز با عنوان «دنیای پساکرونا» سخن به میان میآورند. چنین بیانی در حقیقت نشان از اهمیت مسئله و گستردگی میزان تأثیرگذاری آن بر جنبهها و حوزههای مختلف زندگی بشری در اقصا نقاط این کرۀ خاکی دارد. چنین پیامدهایی بدون تردید در مناطق حاشیهای و کمتربرخوردار در مناطق مختلف جهان و از جمله ایران اثرات ماندگارتر و شدیدتری بر جای خواهد گذاشت. مطالعۀ حاضر با هدف بررسی نحوۀ مواجهه و مقابلۀ شهروندان نواحی حاشیۀ شهر سنندج، و ارزیابی اثرات سکونت در این مناطق بر راهکارها، راهبردها، امکانات و فرصتهای شهروندان در مواجهه با مسائل اجتماعی، و در این مورد خاص، ویروس کرونا، تدوین شده است. پژوهش به روش نظریۀ زمینهای انجام پذیرفته است و اطلاعات مورد نیاز با استفاده از مصاحبه جمع آوری شدند، دادههای به دست آمده با بهره گیری از نرم افزار "اطلس تی" تجزیه و تحلیل شدند. پس از انجام فرایند کدگذاری، و اخذ 56 کد و 5 مقولۀ اصلی، نهایتاً مقولۀ محوری با عنوان "زنجیرۀ فقدان" به عنوان خروجی نحوۀ مواجهه و مؤلفههای پیرامونی شهروندان حاشیهنشین شهر سنندج با کروناویروس مطرح شد. همچنین، بر اساس مدل پارادایمی، مقولۀ زنجیرۀ فقدان از شرایط عِلّی (علت و معلولی) همچون محرومیت اجتماعی و نابرابری اجتماعی نشئت گرفته است که خود با ظهور عوامل واسطهای همچون فقدانمهارت و فقدان آگاهی و فقدان حمایت با شرایط زمینهای چون رکود و تورم، بی اعتمادی، ناامیدی، افسردگی و عدم دسترسی به فضای مجازی به عنوان یک هستۀ مرکزی قابل شناسایی است. به صورت خلاصه، افراد حاشیهنشین قربانی شرایط اجتماعی و اقتصادی خود هستند و بیشتر از سایر افراد در دوران کرونا مورد هجمۀ مشکلات قرار میگیرند و این به آن معناست که کروناویروس برخلاف آنچه اشاره شده است، ویروسی "دموکرات" نیست و همه را به یکسان مورد هجوم و آسیب قرار نمی دهد.