محمد یزدانی نسب
چکیده
این پژوهش، تجربۀ زیستۀ کارگران ساختمانی و نظافتی منطقۀ 17 تهران در مواجهه با ویروس کرونا را بررسی میکند. دلیل انتخاب این دو گروه، موقعیت حاشیهای آنها است. در این پژوهش از مفاهیم نظری نابرابری عینی، نابرابری تفسیری، بیقدرتی سوبژکتیو، و داغ ننگ، برای تحلیل استفاده شده است. رویکرد روششناختی این پژوهش پدیدارشناسی تفسیری، تکنیک ...
بیشتر
این پژوهش، تجربۀ زیستۀ کارگران ساختمانی و نظافتی منطقۀ 17 تهران در مواجهه با ویروس کرونا را بررسی میکند. دلیل انتخاب این دو گروه، موقعیت حاشیهای آنها است. در این پژوهش از مفاهیم نظری نابرابری عینی، نابرابری تفسیری، بیقدرتی سوبژکتیو، و داغ ننگ، برای تحلیل استفاده شده است. رویکرد روششناختی این پژوهش پدیدارشناسی تفسیری، تکنیک جمعآوری داده مصاحبۀ عمیق، و روش تجزیه و تحلیل دادهها تحلیل روایت است. حجم نمونه تعداد 12 نفر شامل 7 کارگر مرد ساختمانی و 5 کارگر زن نظافتی است. روش نمونهگیری هدفمند و گلوله برفی بود و مصاحبهشوندهها ساکن منطقۀ 17 تهران هستند. نتایج تحقیق نشان میدهند شیوع ویروس کرونا باعثِ تعمیق حاشیهنشینی این دو گروه شده است؛ توصیههای بهداشتی نشاندهندۀ فاصلۀ عمیق سیاستگذاریهای کرونا و شرایط عینی و واقعی این دو گروه است؛ تمام طرحها و برنامههای سیاستگذار به کمکهای نقدی و غیرنقدی محدود شده و سیاستگذاری به خیریهگرایی نهادی تقلیل یافته و توجهی به تغییر جایگاه ساختاری طبقات فرودست نشده است.