یعقوب احمدی؛ پرویز سبحانی؛ بی نظیر جلالی
چکیده
کووید-19 بدل به پاندمی ناگواری شده است که اثرات آن تا سطح ترومای جمعی تشخیص داده شده است. اقدامات و پروتکل ها برای مواجهه با این پاندمی تقریبا به اندازه خود بیماری پیامدهای نگوار به بار آورده است و خانه و خانواده به عنوان امن ترین و البته مهمترین مرکز مقابله با بیماری به واسطه تشدید اقداماتی مانند فاصله گذاری اجتماعی و قرنطینه از اهمیت ...
بیشتر
کووید-19 بدل به پاندمی ناگواری شده است که اثرات آن تا سطح ترومای جمعی تشخیص داده شده است. اقدامات و پروتکل ها برای مواجهه با این پاندمی تقریبا به اندازه خود بیماری پیامدهای نگوار به بار آورده است و خانه و خانواده به عنوان امن ترین و البته مهمترین مرکز مقابله با بیماری به واسطه تشدید اقداماتی مانند فاصله گذاری اجتماعی و قرنطینه از اهمیت بسیاری برخوردار شده و البته همزمان دچار مخاطرات جدی از خشونت تا جدایی و بحران تربیتی و... شده است.نوشتار حاضر با انجام نوعی تحلیل کیفی درصدد شناسایی مناسبات و مخاطرات خانواده در کردستان در این دوران بحران برآمده است. روش مطالعه حاضر گرانند تئوری و نمونه از متخصصین و مطلعین کلیدی بوده است که تا حد اشباع انجام مصاحبه ها ادامه یافته است.نتایج مطالعه حاکی است که بازگشت به خانه و اهمیت ماندن در آن برای مقابله با کرونا سبب اهمیت مادر و زن در مناسبات خانوادگی شده است، اما این اهمیت در حقیقت به معنای سری و سروری نیست و بلکه محنت افزا و اندوهناک بوده است. نتایج همچنین، حاکی از برجستگی مقولاتی مانند فروبستگی اجتماعی، اتمیزه شدن خانواده، بحران تربیتی و فراغتی و مواردی از این دست به عنوان مقولات محوری بوده است.
زهرا شهرزاد؛ سوسن باستانی؛ ابوعلی ودادهیر
چکیده
اعتماد بیماران به پزشکان و نظام درمان یکی از موضوعات اساسی در پژوهشهای جامعهشناسی پزشکی در دو دهۀ اخیر است. با گسترش پرشتاب تقاضا برای دریافت خدمات طب مکمل و جایگزین در سطح جهانی، مطالعات پژوهشی فراوانی پیرامون این مسئله صورت گرفته که زمینهها و علل اعتماد به این طبها را مورد بررسی قرار داده است. در ایران نیز روند مشابهی در اقبال ...
بیشتر
اعتماد بیماران به پزشکان و نظام درمان یکی از موضوعات اساسی در پژوهشهای جامعهشناسی پزشکی در دو دهۀ اخیر است. با گسترش پرشتاب تقاضا برای دریافت خدمات طب مکمل و جایگزین در سطح جهانی، مطالعات پژوهشی فراوانی پیرامون این مسئله صورت گرفته که زمینهها و علل اعتماد به این طبها را مورد بررسی قرار داده است. در ایران نیز روند مشابهی در اقبال به اقسام طبهای مکمل و جایگزین تجربه میشود که در خور پژوهشهای جامعهشناسانه است. پژوهش حاضر با بهرهگیری از روش روایتپژوهی و انجام بیست و نه مصاحبۀ روایی با بیمارانی که تجربۀ درمان با طبهای جایگزین را داشتهاند، به این سؤال پاسخ میدهد که در روایت تجربۀ بیماری، اعتماد به نظام درمانی جایگزین چگونه شکل میگیرد و چه سنخهایی از آن قابل شناسایی است. بدین منظور با بهرهگیری از آرای گیدنز، چالش اعتماد به طب مدرن به مثابه نظام کارشناسی و بازسازی اعتماد به نظام درمانی جایگزین مورد بررسی قرار گرفته، و در نهایت، با تحلیل تماتیک یافتههای پژوهش، پنج سنخِ «اعتماد تدریجی»، «اعتماد نهادی»، «اعتماد مبتنی بر درمانگر»، «اعتماد معرفتشناختی»، و «اعتماد مبتنی بر تجربۀ زیستۀ دیگران» از یکدیگر متمایز شده است. همچنین برساخت طب جایگزین به مثابه «طب بی آسیب» و «طب آسان» به عنوان زمینههای مؤید اعتماد به طب مکمل و جایگزین مورد توجه قرار گرفته است.