سیدمحسن بنی جمالی؛ سهیلا صادقی فسایی
چکیده
مقالۀ حاضر میخواهد دریابد در شرایط پرتغییر و نامتعین اقتصادی و اجتماعی چگونه جوانان گذار به ازدواج را مدیریت و راهبری میکنند. نیز مطالعه به دنبال آن است تا از پس دریافت راهبردهای جوانان در مدیریت ازدواج دریابد که آیا آنچنان که گیدنز[1] میگوید، راهبرد و برنامه، ویژگی عصری جوانان امروز شده است یا آن گونه که لِکّاردی[2] مطرح میکند، ...
بیشتر
مقالۀ حاضر میخواهد دریابد در شرایط پرتغییر و نامتعین اقتصادی و اجتماعی چگونه جوانان گذار به ازدواج را مدیریت و راهبری میکنند. نیز مطالعه به دنبال آن است تا از پس دریافت راهبردهای جوانان در مدیریت ازدواج دریابد که آیا آنچنان که گیدنز[1] میگوید، راهبرد و برنامه، ویژگی عصری جوانان امروز شده است یا آن گونه که لِکّاردی[2] مطرح میکند، اساساً عصر تجربۀ راهبرد و برنامه، «بهسرآمده» مینماید. دادههای حاصل از 21 مصاحبۀ نیمهساختاریافته با زنان و مردان جوان مجرد و متأهل در سطوح سنّی و طبقاتی مختلف، در این مطالعه با روش کیفی مورد تحلیل مضمونی قرار میگیرند. مطالعه مطرح میکند که انواع راهبردهای جوانان در مدیریت ازدواج، راهبردهای فعالانه، منفعلانه، منعطف، و یا ترکیبی از آنها است. نیز بهکارگیری انواع و ترکیبی از راهبردهای مختلف و منعطف در مدیریت ازدواج آشکار میسازد که هر فرد، متناسب با موقعیت و نیز منابعِ در اختیار، انطباق و انعطافپذیریِ مخصوص به خود را رقم میزند و از این بابت رویّهای خاص خود در مدیریتِ موقعیت ابداع میکند؛ امری که میتواند نشانۀ فردی شدن بیشتر مدیریت ازدواج باشد. این البته در حالی است که مدیریت ازدواج همچنان تحت تأثیر متغیرهای ساختاری مثل جنسیت و طبقه است. مطالعه نشان میدهد که هرچند گیدنز برنامهریزی راهبردی زندگی را به عنوان جهانبینی مسلّط عصری میداند و زندگی در جامعۀ پرمخاطره را به معنای زندگی با نگرشی حسابگرانه معرفی میکند امّا چنین تسلطی از برنامهریزی حسابگرانه در کنشهای جوانان و در مدیریت ازدواج مشاهده نمیشود. نیز مطالعه، درست بر خلاف لِکّاردی که زندگینامه را امری در حال ساخته شدن به وسیلۀ آزمون و خطا میداند و اجرای آن را در متن و مسیری کاملاً نامتعین و پیشبینیناپذیر و فاقد اهداف روشن فرض میکند، بیان میدارد که جوانان همچنان چشماندازهای روشنی در زندگی دارند. بدین ترتیب جوانان نه آنچنان حسابگرانه رفتار میکنند و نه ایدۀ برنامهریزی و راهبرد را یکسره به دور میریزند. [1] Anthony Giddens [2] Carmen Leccardi
عادل عبدالهی
چکیده
مقالة حاضر به مطالعة نحوة تعامل عناصر محلی و جهانی در تحول هویت فرهنگی در کردستان ایران، منطقة هورامانتخت، پرداخته است. ورود عناصر مربوط به جهانیشدن به ساختار فرهنگیِ هورامان مشروعیت عناصر سنتیِ هویتساز را زیر سؤال برده است. در چنین وضعیتی، مطالعة نحوة ساختارزدایی و بازسازی عناصر هویت فرهنگی حائز اهمیت است. روش تحقیق کیفی با ...
بیشتر
مقالة حاضر به مطالعة نحوة تعامل عناصر محلی و جهانی در تحول هویت فرهنگی در کردستان ایران، منطقة هورامانتخت، پرداخته است. ورود عناصر مربوط به جهانیشدن به ساختار فرهنگیِ هورامان مشروعیت عناصر سنتیِ هویتساز را زیر سؤال برده است. در چنین وضعیتی، مطالعة نحوة ساختارزدایی و بازسازی عناصر هویت فرهنگی حائز اهمیت است. روش تحقیق کیفی با استفاده از نظریة زمینهای است. دادهها بهیاری تکنیکهای مصاحبة عمیق و مشاهدة مشارکتی گردآوری شده و طی مراحل سهگانة کدگذاری باز، محوری و گزینشی تحلیل شدهاند. نتایج پژوهش نشان داد که گرایشی درخور توجه به بازاندیشی در منابع هویتسازِ سنتی در هورامان وجود دارد و افراد مطالعهشده با «تعاملاتی نیتمند» با تغییرات پیشرو درصدد بازسازی عامگرایانة هویت فرهنگیشان هستند. در چنین نظام ارزشیای، هر کنشی در جهت مشروعیتبخشی به نظامهای ارزشی، با بازاندیشی آگاهانه در چارچوب منابع هویتبخش محلی، ملی و جهانی صورت میگیرد؛ بنابراین، میتوان گفت، برخلاف تصور رایج مبنی بر زوالِ سنتها و هویتهای محلی، هنوز هم سنتهای جامعة هورامان دارای کارکرد فرهنگسازی و هویتبخشی در «نظامی بازاندیشیشده» هستند.