انگیزة نگارش مقالة حاضر انتشار عمومی نرمافزار ام. آر. پی[1] از سوی وزارت علوم، تحقیقات و فنآوری در سطح دانشگاههای کشور است. نرمافزاری که حاصل تلاش بیش از دو دهه محققان کشور است و از طریق آن میتوان یک روش تحلیل محتوای مختلط کمی ـ کیفی را به نام «تحلیل محتوای عمقی» اجرا کرد و از این طریق، بیش از هریک از دو روش کمی یا کیفی به ...
بیشتر
انگیزة نگارش مقالة حاضر انتشار عمومی نرمافزار ام. آر. پی[1] از سوی وزارت علوم، تحقیقات و فنآوری در سطح دانشگاههای کشور است. نرمافزاری که حاصل تلاش بیش از دو دهه محققان کشور است و از طریق آن میتوان یک روش تحلیل محتوای مختلط کمی ـ کیفی را به نام «تحلیل محتوای عمقی» اجرا کرد و از این طریق، بیش از هریک از دو روش کمی یا کیفی به واقعیت نزدیک شد. مقاله با بحث دربارة سه نهضت کمی، کیفی و مختلط آغاز میشود. آنگاه به توضیح دربارة ساختار، کاربرد و پیشینة روش میپردازد. درخلال این توضیح، ضمن اشاره به پروژهها، رسالهها و پایاننامههایی که با روش مذکور اجرا شدهاند، در هر مورد، از مثالهای مرتبط استفاده میکند.
در انتها، از این ادعا دفاع میکند که با روش پیشنهادی میتوان «بازنمایی» را نیز انجام داد و شواهد «کلیشهسازی» و «نقاط محوری» متن را از طریق تهیة ماتریسهای ضرایب همبستگی فی و «مدل تقارن» به دست آورد.
[1]. Multidisciplinary Research Package
مسئلۀ روش توجه چندانی را در مطالعات فرهنگی به خود جلب نکرده است. شاید نشـود ایـن غیبـت را نـوعی غفلـت یـااهمال تلقی کرد، بلکه بهتر است از وجود مناقشه بر سر این موضوع سخن گفت که آیا مطالعات فرهنگی مـیتوانـد روش-شناسی و تکنیک های متمایزی داشته باشد یا خیر؟ در این مقاله، ابتدا دربارة مناقشۀ مذکور بحث مـیشـود و سـپس، بـهمسائل مهمی پرداخته ...
بیشتر
مسئلۀ روش توجه چندانی را در مطالعات فرهنگی به خود جلب نکرده است. شاید نشـود ایـن غیبـت را نـوعی غفلـت یـااهمال تلقی کرد، بلکه بهتر است از وجود مناقشه بر سر این موضوع سخن گفت که آیا مطالعات فرهنگی مـیتوانـد روش-شناسی و تکنیک های متمایزی داشته باشد یا خیر؟ در این مقاله، ابتدا دربارة مناقشۀ مذکور بحث مـیشـود و سـپس، بـهمسائل مهمی پرداخته میشود که هرگونه بحث از روش مطالعات فرهنگی ناگزیر از توجه به آنهاست. دوگانـه هـای کمـی/کیفی، معرفتشناسی طرفدار بازنمایی/ اصالت ضد بازنمایی، چارچوب های رشته ای/ غیررشتهای، تجربـه/ نظریـه و بـالاخره،روش و نسبت آن با استراتژی های رهایی بخشی از جملۀ محورهای عمدة بحث در این مقاله اند.