زهیرمصطفی بلوردی؛ سجاد مرادی؛ منصور عرب
دوره 8، شماره 2 ، تیر 1393، ، صفحه 37-55
چکیده
پرسش از کیستی خویش، از قدیمیترین پرسشهای پیشروی انسان است که در عصر حاضر نهتنها رنگ کهنگی به خود نگرفته، بلکه به یکی از اساسیترین پرسشهای وجودی انسان بدل شده است. مشکله این پرسش ازآنجا آغاز میشود که تغییرات شتابان اجتماعی و فرهنگی معاصر، منابع هویتساز سنتی را مضمحل کرده و وظیفة برساخت هویت را به خود افراد واگذار کرده ...
بیشتر
پرسش از کیستی خویش، از قدیمیترین پرسشهای پیشروی انسان است که در عصر حاضر نهتنها رنگ کهنگی به خود نگرفته، بلکه به یکی از اساسیترین پرسشهای وجودی انسان بدل شده است. مشکله این پرسش ازآنجا آغاز میشود که تغییرات شتابان اجتماعی و فرهنگی معاصر، منابع هویتساز سنتی را مضمحل کرده و وظیفة برساخت هویت را به خود افراد واگذار کرده است. این تغییرات درکنار رشد فردیت و اهمیت فزایندة فردیشدن، مصرف کالاها و خدمات را به یکی از مهمترین ابزارهای برساخت هویت تبدیل کردهاند. مقالة حاضر در همین زمینه نوشته شده و هدف آن بررسی رابطة میان الگوهای مصرف و هویت فردی است. پس از مرور ادبیات نظری درباب هویت و مصرف، چارچوب نظری تحقیق برمبنای دیدگاههای گیدنز و نظریهپردازان پستمدرن ساخته شده و براساس آن مفاهیم و متغیرها تعریف شدهاند. تحقیق به روش پیمایش با ابزار پرسشنامه و با استفاده از نمونهگیری خوشهای چندمرحلهای درمیان جوانان شهر کرمان صورت گرفته است. یافتهها نشان میدهند تمایل به مصرف زیاد در حوزههای بصری مانند پوشاک و آرایش در قیاس با مصرف فرهنگی نمود برجستهتری درمیان جوانان دارد. نسبت رشد هویت مدرن درمیان مردان بیشتر از زنان بوده و برعکس، توزیع نسبت زنان در هویتهای سنتی بیشتر از مردان است. بهعلاوه، هرچقدر میزان پرداختن به رفتارهای مصرفی بیشتر و نگرش به مصرف مثبتتر بوده است، میزان رشد هویت مدرن نیز افزایش یافته است.