حمیدرضا چاکری؛ حسین اژدری زاده
چکیده
چکیدههدف: در مقالۀ حاضر آراءِ میشل فوکو دربارۀ انقلاب اسلامی ایران بازخوانی شده و سپس چالشهای دولتسازی در جامعۀ پساانقلابی ایران با تکیه بر تحلیل فوکو از دولت مدرن مورد نقد و بررسی قرار میگیرد. روش/رویکرد:تحلیل مفهومییافتهها: فوکو انقلاب اسلامی ایران را تجلی ارادۀ جمعی ایرانیان برای مقاومت در برابر سلطه و رسیدن به رهایی میدید. ...
بیشتر
چکیدههدف: در مقالۀ حاضر آراءِ میشل فوکو دربارۀ انقلاب اسلامی ایران بازخوانی شده و سپس چالشهای دولتسازی در جامعۀ پساانقلابی ایران با تکیه بر تحلیل فوکو از دولت مدرن مورد نقد و بررسی قرار میگیرد. روش/رویکرد:تحلیل مفهومییافتهها: فوکو انقلاب اسلامی ایران را تجلی ارادۀ جمعی ایرانیان برای مقاومت در برابر سلطه و رسیدن به رهایی میدید. بهعقیدۀ فوکو ایرانیان میخواستند به کمک اسلام شیعی مسیر جدیدی در تاریخ باز کنند و تجربۀ زندگی و هویت خود را دگرگون کنند. از طرف دیگر، دولت مدرن مبتنی بر اصل مصلحت دولت شکل گرفته است که با حکومتمندی و زیستسیاست پیوند خورده و تحکیم و توسعۀ قدرت دولت را مقدم بر هر امر دیگری میداند. مصلحت دولت ایجاب میکند که دولت با کمک ضوابط حقوقی، تکنولوژیهای امنیتی و تکنولوژیهای انضباطی به نظارت، کنترل، بهنجارسازی و تنبیه مردم بپردازد. از اینرو رابطۀ بین انقلاب و دولت مورد، رابطهای مسئلهدار خواهد بود.نتیجهگیری: بین انقلابیگری و دولتسازی شکافی پرناشدنی وجود دارد. دولتسازی در جامعۀ پساانقلابی، الزاماً بر مبنای آرمانهای انقلاب پیش نخواهد رفت و همواره بین مصلحت دولت و آزادی و عدالتی که در انقلاب مطالبه میشده، تنش وجود دارد.
حمیدرضا چاکری؛ حسین اژدری زاده
چکیده
در مقالۀ حاضر آراءِ میشل فوکو دربارۀ انقلاب اسلامی ایران بازخوانی شده است و سپس چالشهای دولتسازی در جامعۀ پساانقلابی ایران با تکیه بر تحلیل فوکو از دولت مدرن با روش تحلیل مفهومی موردنقد و بررسی قرار گرفته است. فوکو انقلاب اسلامی ایران را تجلی ارادۀ جمعی ایرانیان برای مقاومت در برابر سلطه و رسیدن به رهایی میدید. بهعقیدۀ فوکو ...
بیشتر
در مقالۀ حاضر آراءِ میشل فوکو دربارۀ انقلاب اسلامی ایران بازخوانی شده است و سپس چالشهای دولتسازی در جامعۀ پساانقلابی ایران با تکیه بر تحلیل فوکو از دولت مدرن با روش تحلیل مفهومی موردنقد و بررسی قرار گرفته است. فوکو انقلاب اسلامی ایران را تجلی ارادۀ جمعی ایرانیان برای مقاومت در برابر سلطه و رسیدن به رهایی میدید. بهعقیدۀ فوکو ایرانیان میخواستند به کمک اسلام شیعی مسیر جدیدی در تاریخ باز کنند و تجربۀ زندگی و هویت خود را دگرگون کنند. از طرف دیگر، دولت مدرن مبتنیبر اصل مصلحت دولت شکل گرفته است که با حکومتمندی و زیستسیاست پیوند خورده است و تحکیم و توسعۀ قدرت دولت را مقدم بر هر امر دیگری میداند. مصلحت دولت ایجاب میکند که دولت با کمک ضوابط حقوقی، تکنولوژیهای امنیتی و تکنولوژیهای انضباطی به نظارت، کنترل، بههنجارسازی و تنبیه مردم بپردازد. ازاینرو، رابطۀ بین انقلاب و دولت مورد، رابطهای مسئلهدار خواهد بود.بین انقلابیگری و دولتسازی شکافی پرنشدنی وجود دارد. دولتسازی در جامعۀ پساانقلابی الزاماً بر مبنای آرمانهای انقلاب پیش نخواهد رفت و همواره بین مصلحت دولت و آزادی و عدالتی که در انقلاب مطالبه میشده، تنش وجود دارد.
محمدحسین پناهی؛ نیما شجاعی باغینی
دوره 10، شماره 1 ، فروردین 1395، ، صفحه 86-114
چکیده
با وجود عوامل مشترک در وقوع انقلابها، بهمنزلة پدیدههای اجتماعی، تفاوتهای درخور مطالعهای نیز دیده میشود. با توجه به اهمیت انقلاب اسلامی ایران و انقلاب مصر برای منطقة خاورمیانه، هدف مقالة حاضر مقایسة عوامل وقوع، پیروزی یا شکست انقلابهای ایران و مصر، براساس نظریۀ جان فورن دربارة انقلابهای کشورهای جهانسوم، است. پس ...
بیشتر
با وجود عوامل مشترک در وقوع انقلابها، بهمنزلة پدیدههای اجتماعی، تفاوتهای درخور مطالعهای نیز دیده میشود. با توجه به اهمیت انقلاب اسلامی ایران و انقلاب مصر برای منطقة خاورمیانه، هدف مقالة حاضر مقایسة عوامل وقوع، پیروزی یا شکست انقلابهای ایران و مصر، براساس نظریۀ جان فورن دربارة انقلابهای کشورهای جهانسوم، است. پس از طرح مباحث نظری، براساس تعریف پناهی از انقلاب و نظریة فورن، سهپرسش مقایسهای مطرح و با استفاده از روش تطبیقی بررسی شد. یافتهها نشان میدهد که انقلاب مصر انقلابی تمامعیار نیست، بلکه میتوان آن را انقلاب سیاسی ناتمام دانست. همچنین، مشخص شد که عوامل پنجگانة نظریة فورن برای وقوع خیزش انقلابی در هردو جامعة ایران و مصر وجود داشتند. اما، عوامل مختلف، ازجمله وضعیت خاص نیروهای نظامی، که برای استقرار و پایداری رژیم انقلابی ضرورت دارد، در انقلاب مصر وجود نداشت و سبب شکست آن شد. درنهایت، پژوهشگران پیشنهاد میکنند که برای بالابردن قدرت تبیین نظریة فورن بهتر است عامل ششمی با عنوان «وضعیت نیروهای نظامی» به نظریه افزوده شود.
نرگس نیکخواه قمصری
دوره 10، شماره 1 ، فروردین 1395، ، صفحه 163-183
چکیده
در تاریخ ایران معاصر، زنان برای تغییر وضعیت خود بارها به اقدامات جمعی دست زدهاند، اما فقط در جریان انقلاب سال 1357 بود که مشارکت آنها سیمایی متفاوت یافت، تاآنجاکه بهمنزلة شاخصۀ انقلاب مطرح شد. ازآنجاکه خواستههای زنان، بهمثابة یکی از متغیرهای اصلی، توجه پژوهشگران و نظریهپردازان نسل چهارم انقلاب را به خود معطوف کردهاست، ...
بیشتر
در تاریخ ایران معاصر، زنان برای تغییر وضعیت خود بارها به اقدامات جمعی دست زدهاند، اما فقط در جریان انقلاب سال 1357 بود که مشارکت آنها سیمایی متفاوت یافت، تاآنجاکه بهمنزلة شاخصۀ انقلاب مطرح شد. ازآنجاکه خواستههای زنان، بهمثابة یکی از متغیرهای اصلی، توجه پژوهشگران و نظریهپردازان نسل چهارم انقلاب را به خود معطوف کردهاست، شناسایی نسبت این مشارکت گسترده با گفتمان فمینیستی در آستانة انقلاب اسلامی ضروری مینماید. ازاینرو، نوشتار حاضر بر آن است تا نشان دهد در جریان منازعات گفتمانی، کدام گفتمان توانست در جایگاه گفتمان مسلط، مشارکت گستردة زنان در مبارزههای انقلابی را رقم زند. بهبیان دیگر، واکاوی نقش گفتمان فمینیستی در حضور متفاوت زنان، که نه با سیمای زن سنتی نسبتی داشت و نه با آرمانهای گفتمان مدرنیزاسیون پهلوی، هدفی است که مقالة حاضر، در امتداد آن، به مطالعة گفتمانهای سنتی، مدرنیزاسیون و مقاومت (مارکسیست، ملیگرا و انقلاب اسلامی) میپردازد.
مبتنی بر امکانات مفهومی روش تحلیل گفتمان، یافتههای اینپژوهش حاکی از آن است که ازیکسو، خواستههای زنانه در نسبت با معنای مرکزی گفتمانهای مقاومت، یعنی ضرورت واژگونگی روابط قدرت سیاسی، اساساً مسئلهای انحرافی تعریف شده و ازسوی دیگر، ناسازگیهای مندرج در گفتمان مدرنیزاسیون، مخاطبان گفتمان فمینسیتی را دچار نوعی بیاعتمادی و سردرگمی درباب ارادة حکومت در رفع تبعیض واقعی علیه زنان و پاسخ به خواستههای فمینیستی آنها کرد و درنهایت، آنها را با معنای کانونی گفتمان مقاومت پیوند داد و از این رهگذر، وضعیتی را رقم زد که طیف وسیعی از زنان، بیهیچ دغدغة زنانهای، به جریان مبارزات انقلابی بپیوندند.