شاپور سلمانوندی؛ حسین ایمانیجاجرمی؛ مهدی طالب
دوره 12، 1(ویژه جامعه شناسی روستایی) ، فروردین 1397، ، صفحه 54-81
چکیده
بیش از نیمقرن متمرکزشدن و یکپارچگی ادارة امور روستاها، از دوران مشروطه تا اصلاحات ارضی، میگذرد. هدف مطالعة حاضر، شناخت نحوة سامانبخشی امور روستا در دورة گسترش نظام مالکیت زمین، از مشروطیت تا انجام برنامة اصلاحات ارضی، است. روش این پژوهش کیفی است و با استفاده از تحلیل موضوعی دادههای حاصل از اسناد و مصاحبهها تجزیه و تحلیل ...
بیشتر
بیش از نیمقرن متمرکزشدن و یکپارچگی ادارة امور روستاها، از دوران مشروطه تا اصلاحات ارضی، میگذرد. هدف مطالعة حاضر، شناخت نحوة سامانبخشی امور روستا در دورة گسترش نظام مالکیت زمین، از مشروطیت تا انجام برنامة اصلاحات ارضی، است. روش این پژوهش کیفی است و با استفاده از تحلیل موضوعی دادههای حاصل از اسناد و مصاحبهها تجزیه و تحلیل شده است. جامعة آماری این تحقیق روستاهای بخش گرکن جنوبی شهرستان مبارکه است. بهمنظور گردآوری اطلاعات، با پنجاهنفر از مطلعان کلیدی درباب مدیریت روستا مصاحبه شد. یافتهها نشان میدهد که مالکیت زمین با لغو تیولداری گسترش و رسمیت یافت که پیامد آن شکلگیری تمرکز مدیریت بر امور روستا بوده است. از یافتههای مهم این تحقیق شناخت مدیریت متمرکز روستا با عاملیت مالک در ادارة امور روستا در حوزههای مدیریت آب، سامان بخشی نظم، انضباط و امنیت در روستا، مدیریت ارتباطات، مدیریت عوامل تولیدی و نیز حمایت مالک از روستاییان، بهویژه در ساخت راهها و مدرسهها و مکانهای عمومی است. از دیگر یافتههای این تحقیق این است که مالک کدخدا را در فرآیندی پیچیده انتخاب میکرد، تأیید دولت و پذیرش روستاییان از دیگر شروط کدخدایی بود. نتیجة این تحقیق نشان میدهد که مصالحهگری، کلیتنگری، حمایتگری، تجربهگرایی، دخالت دولت در کمترین میزان، و فقدان بوروکراسی مهمترین تعیینکنندههای اجتماعی دورة تمرکز مدیریت روستا در حدفاصل زمانی مشروطه تا انجام برنامة اصلاحات ارضی بودهاند.