فریبا صدیقی
چکیده
تغذیه بهعنوان نیاز زیستی در فرهنگهای مختلف جلوههای متفاوتی به خود میگیرد. بهعبارتی، فرهنگ، الگوهای شناختی مطلوب برای انتخاب غذا به افراد عرضه میکند. مطابق با این نوع نگاه، فهم معانی تغذیه به فهم فرهنگ کمک میکند. بر این اساس، پژوهش حاضر با رویکرد کیفی و روش مردمنگاری به مطالعۀ فرهنگ تغذیۀ بارداری در شهر یزد پرداخت. یافتهها ...
بیشتر
تغذیه بهعنوان نیاز زیستی در فرهنگهای مختلف جلوههای متفاوتی به خود میگیرد. بهعبارتی، فرهنگ، الگوهای شناختی مطلوب برای انتخاب غذا به افراد عرضه میکند. مطابق با این نوع نگاه، فهم معانی تغذیه به فهم فرهنگ کمک میکند. بر این اساس، پژوهش حاضر با رویکرد کیفی و روش مردمنگاری به مطالعۀ فرهنگ تغذیۀ بارداری در شهر یزد پرداخت. یافتهها نشان داد الگوی شناختی تغذیه در بین زنان مورد مطالعه مبتنی بر دوگانۀ گرم/سرد و تر/خشک است و این الگو در دوران بارداری مطرح است. براساس یافتههای پژوهش، الگوهای فرهنگ تغذیۀ دوران بارداری با توجه به اساطیر، خِرَد تغذیۀ مادربزرگها، میزان دسترسی زنان و خانوادههای آنها به سرمایۀ اقتصادی و دسترسی زنان به شبکۀ حمایتی خانواده تغییر میکند. رمزگان تغذیۀ این دوران، مرزبندیهایی میان زنان باتجربه/بیتجربه و مادران سهلانگار/ایدئال تعریف میکند. همچنین، مرزهای جنسیتی در امر تخصیص غذا بازتعریف میشود. مطابق با یافتهها، افراد با خوردن، طعم فرهنگ را درونی میکنند و آن را نسل به نسل انتقال میدهند.