ندا گل بهاری؛ منصوره اعظم آزاده؛ مریم قاضی نژاد
چکیده
مقالۀ حاضر درپی پاسخگویی به این پرسش است که افراد تراجنسی «هویت جنسیتی خود را چگونه و در قالب چه مضامینی درک و تجربه میکنند؟». به همین منظور تعداد سی مصاحبۀ نیمهساخت یافته با کمک روش نمونه گیری نظری هدفمند و گلوله برفی با تراجنسی هایی که در یکی از مراحل گذار بودند یا آن را به پایان رسانیده بودند، انجام و با بهرهگیری ...
بیشتر
مقالۀ حاضر درپی پاسخگویی به این پرسش است که افراد تراجنسی «هویت جنسیتی خود را چگونه و در قالب چه مضامینی درک و تجربه میکنند؟». به همین منظور تعداد سی مصاحبۀ نیمهساخت یافته با کمک روش نمونه گیری نظری هدفمند و گلوله برفی با تراجنسی هایی که در یکی از مراحل گذار بودند یا آن را به پایان رسانیده بودند، انجام و با بهرهگیری از روش نظریۀ زمینهای بررسی شدند.«هویت آشفته»، «هویت بلاتکلیف»، «هویت ناقص» و «هویت رشدیافته»، مقولات عمدهای هستند که از درک ایشان از هویت جنسیتی در سه مرحلۀ پیش از آگاهی از تراجنسی بودن، فاصلۀ بین آگاهی تا عمل جراحی و پس از عمل جراحی استخراج شده و درنهایت به انتزاع مقولۀ نهایی «هویتیابی مطرود»، بهعنوان پاسخی به چیستی ادراک شرکتکنندگان از هویت جنسیتی خود ختم شدهاند.یافته ها حاکی از آن است که در جریان دیالکتیک شناسایی درون و برون و در مرحلۀ «آشفتگی» و «بلاتکلیفی» هویت، بازخوردهای طرداندود که هویت موردادعای ترنس را نمیپذیرند، سویۀ غالب دیالکتیک فوق را تشکیل میدهد. در وضعیت «هویت ناقص» نیز وضع به همین منوال است و تلاش فرد برای جای گرفتن در یکی از قالبهای پذیرفتهشدۀ زن یا مرد و سعی در راستای پاک کردن رد ترنس بودن، به بازتولید ساختار و گفتمان هویتی منجر میشود که او را طرد میکند. به نظر میرسد در شرایط هویت رشدیافته است که عاملیت فرد مجال مییابد در راستای مقاومت در برابر گفتمانجنسیتی دوتایی و طردکنندۀ حاکم، قد علم کند، خود را فراتر و بیش از جنسیت هویتیابی کند یا بهطور متقابل چنین گفتمان هویتی را طرد و بر گفتمان غیردوتایی تأکید کند.