فاطمه خسروی؛ زهرا قاسمزاده؛ سیامک زند رضوی
دوره 12، 4(ویژه نامه کرمان) ، دی 1397، ، صفحه 25-43
چکیده
ﺗﻌﺪاد زیادی از زﻧﺎن مهاجر افغان در شهر کرمان زندگی میکنند. پژوهش حاضر، با تأکید بر این زنان و مشکلاتشان، به قابلیتهای آنان در تولید صنایع دستی اهمیت داده است. در این پژوهش، از روش موردپژوهی جهت مستندکردن وضعیت این زنان و روش پژوهش عملی مشارکتی در قالب جلسههای آموزشی با هدف افزایش توانمندی آنان در قالب سه طرح استفاده شده است. ...
بیشتر
ﺗﻌﺪاد زیادی از زﻧﺎن مهاجر افغان در شهر کرمان زندگی میکنند. پژوهش حاضر، با تأکید بر این زنان و مشکلاتشان، به قابلیتهای آنان در تولید صنایع دستی اهمیت داده است. در این پژوهش، از روش موردپژوهی جهت مستندکردن وضعیت این زنان و روش پژوهش عملی مشارکتی در قالب جلسههای آموزشی با هدف افزایش توانمندی آنان در قالب سه طرح استفاده شده است. جهت تعیین شاخصها، از نظریة توانمندی لانگه (1991) و نظریات کبیر (2003) استفاده شد. شاخصهای گوناگونی جهت سنجش توانمندی زنان بهکار رفته است. نتایج نشان داد که مشاغل خانگی به افزایش توانمندی زنان در شاخصها کمک کرده، اما تأثیری در بهبود کیفیت غذا و افزایش سلامت نسبی زنان و خانوادة آنان نداشته است. نتایج جلسههای آموزشی برگزارشده در مرکز دوستدار کودک مشتاق کرمان، نقش مفید سازمانهای غیررسمی را در توانمندسازی زنان نشان میدهد.
سیامک زند رضوی؛ ناهید رحیمی پور انارکی
دوره 5، شماره 1 ، فروردین 1390، ، صفحه 73-98
چکیده
جمهوری اسلامی ایران در سال 1373 پیمان نامه حقوق کودک را به طور مشروط پذیرفته است.اما برای عمل در تحقق اصول آن اقدام چندانی صورت نداده است.در این مقاله وضعیت چند اصل پایه ای پیمان نامه مرتبط با آموزش و کار کودکان که ضامن تحقق همه اصول پیمان نامه در زمینه های اصلی(بقا-رشد-امنیت و مشارکت)برای کودکان است مورد بررسی قرار میگیرد..این پژوهش در ...
بیشتر
جمهوری اسلامی ایران در سال 1373 پیمان نامه حقوق کودک را به طور مشروط پذیرفته است.اما برای عمل در تحقق اصول آن اقدام چندانی صورت نداده است.در این مقاله وضعیت چند اصل پایه ای پیمان نامه مرتبط با آموزش و کار کودکان که ضامن تحقق همه اصول پیمان نامه در زمینه های اصلی(بقا-رشد-امنیت و مشارکت)برای کودکان است مورد بررسی قرار میگیرد..این پژوهش در استان کرمان انجام شده است و از روش پیمایش با نموه گیری گلوله برفی(پرسان پرسان )استفاده شده است.474 کودک کارگر (کمتر از 18 سال،411 ایرانی و 63 افغان)در نه نقطه استان کرمان ،مورد مصاحبه حضوری قرار گرفتند. نتایج نشان دهنده معلق شدن دست کم یک حق، به طور مشترک برای هر دو گروه،کودکان کارگر ایرانی و افغان است. در حالی که برای کودکان دست دوم حقوق بیشتری معلق شده است. در ادامه،راه حلهای مسئله در 3 عرصه جامعه شناسی حرفه ای،جامعه شناسی انتقادی و جامعه شناسی مردم مدار جستجو می شود.