علی محمد حاضری؛ نعیما محمدی
دوره 6، شماره 2 ، تیر 1391، ، صفحه 30-53
چکیده
مقالۀ حاضر با استفاده از روش تحلیل بینکشوری به گونهشناسی اندیشههای مطرح در مورد بهرسمیتشناسی هویت زنان در کشورهای اسلامی پرداخته است. در این کشورها علیرغم تسلط فرهنگ اسلامی رویکردهای نظری متنوع و متناقضی درباب زنان شکل گرفته است. با توجه به نظریۀ هونت، اندیشۀ بهرسمیتشناسی در کشورهایی ارزش مطالعه دارد که از یکسو ...
بیشتر
مقالۀ حاضر با استفاده از روش تحلیل بینکشوری به گونهشناسی اندیشههای مطرح در مورد بهرسمیتشناسی هویت زنان در کشورهای اسلامی پرداخته است. در این کشورها علیرغم تسلط فرهنگ اسلامی رویکردهای نظری متنوع و متناقضی درباب زنان شکل گرفته است. با توجه به نظریۀ هونت، اندیشۀ بهرسمیتشناسی در کشورهایی ارزش مطالعه دارد که از یکسو توسعۀ جنسیتی و توانمندسازی جنسیتی آنها بالاست و از سوی دیگر تحت تأثیر ساختار سیاسی، گروهی از زنان از جانب حکومت، با تحقیر، انکار یا اختلال در بهرسمیتشناسی مواجهند. نظر به آنچه گفته شد، دو موضع نظری: 1) اندیشۀ بهرسمیتشناسی هویت زنان اسلامگرا در کشورهای اقتدارگرا- سکولار 2) اندیشۀ بهرسمیتشناسی هویت زنان تجددگرا در کشورهای اقتدارگرا- شریعتگرا قابل شناسایی است. نتایج این تحقیق نشان میدهد در شرایطی که کشورهای مصر، مراکش و تونس بستر مناسبی برای شکلگیری فمینیسم اسلامی است، کشورهای ایران، لبنان، بحرین، الجزایر و امارات بستر مناسبی برای شکلگیری فمینیسم مدرن و پسامدرن است. همچنین در کشورهایی نظیر قطر، کویت و عربستان به دلیل شکاف میان توسعۀ انسانی و توسعۀ جنسیتی امکان شکلگیری جنبش زنان برای بهرسمیتشناسی وجود ندارد.