محمداسماعیل ریاحی؛ وحید اسمعیلی
دوره 12، 3(اولین ویژه نامه کردستان) ، مهر 1397، ، صفحه 52-79
چکیده
قتل ناموسی هنجار اجتماعی دیرپایی است که با وجود وقوع تحولهای گوناگون و عمیق در ابعاد حیات اجتماعیِ جوامع امروزی همچنان پابرجا مانده است. هدف اصلی تحقیق حاضر بررسی اثر همزمان ساختارهای اجتماعی و فرآیندهای یادگیری بر نگرش به قتلهای ناموسی است. این پژوهش بهصورت مقطعی و با استفاده از روش پیمایش انجام شده است. جامعة آماری پژوهش، ...
بیشتر
قتل ناموسی هنجار اجتماعی دیرپایی است که با وجود وقوع تحولهای گوناگون و عمیق در ابعاد حیات اجتماعیِ جوامع امروزی همچنان پابرجا مانده است. هدف اصلی تحقیق حاضر بررسی اثر همزمان ساختارهای اجتماعی و فرآیندهای یادگیری بر نگرش به قتلهای ناموسی است. این پژوهش بهصورت مقطعی و با استفاده از روش پیمایش انجام شده است. جامعة آماری پژوهش، تمام مردان و زنان بالای 18 سال شهر مریوان در استان کردستان بودهاند که 384 نفر از آنان بهمنزلة نمونة تحقیق انتخاب شدند. با استفاده از روش نمونهگیری خوشهای و با ابزار پرسشنامه، دادههای لازم گردآوری شد. چارچوب نظری تحقیق، نظریة ساختار اجتماعیـیادگیری اجتماعی رونالد ایکرز بوده است. نتایج توصیفی تحقیق نشان میدهد که یکپنجم از پاسخگویان،نگرش مثبتی به قتلهای ناموسی داشتهاند(27.6 درصد مردان و 5.3 درصد زنان)، درحالیکه نگرش 2/38 درصد (28.1 درصد مردان و 55.6 درصد زنان) منفی بوده است. نتایج آزمون تحلیل رگرسیون نیز حاکی از آن است که متغیر یادگیری اجتماعی، قویترین و مهمترین پیشبینیکنندة مستقیم نگرش مثبت به قتل ناموسی است. از میان عوامل ساختاری، متغیرهای احساس نابرابری جنسیتی، پذیرش باورهای مردسالارانه، و پایبندی به باورهای دینی سنتی، بهترتیب، مهمترین متغیرهای پیشبینیکنندة نگرش مثبت به قتل ناموسی بودهاند. اثرگذاری متغیرهای ساختار اجتماعی بر نگرش به قتل ناموسی، با میانجیگری متغیرهای یادگیری اجتماعی انجام میگیرد.
محمداسماعیل ریاحی؛ لادن رهبری
دوره 8، شماره 1 ، فروردین 1393، ، صفحه 49-87
چکیده
رویکرد فرایند استرس، همسو با مطالعة تأثیر عوامل اجتماعی بر ایجاد و توزیع اختلالات روانی ناشی از استرس، در دهة 1980 شکل گرفت و از همان زمان تاکنون سیطرة خود را در مطالعات جامعهشناسی سلامت روان حفظ کرده است. الگوی فرایند استرس شامل سه مولفة اصلی است: منابع اجتماعی تولید استرس، عوامل روانی- اجتماعی تعدیلکننده یا میانجی استرس و واکنش ...
بیشتر
رویکرد فرایند استرس، همسو با مطالعة تأثیر عوامل اجتماعی بر ایجاد و توزیع اختلالات روانی ناشی از استرس، در دهة 1980 شکل گرفت و از همان زمان تاکنون سیطرة خود را در مطالعات جامعهشناسی سلامت روان حفظ کرده است. الگوی فرایند استرس شامل سه مولفة اصلی است: منابع اجتماعی تولید استرس، عوامل روانی- اجتماعی تعدیلکننده یا میانجی استرس و واکنش به استرس. این رویکرد دارای این پیشفرض اساسی است که تمام رویدادهای خوشایند و ناخوشایند زندگی منبع تولید استرس هستند؛ گرچه بهلحاظ تداوم زمانی، میتوان پیوستاری از ضربههای شدید روانی (تروما) تا استرسزاهای مزمن را ترسیم کرد. همچنین، مهمترین عوامل تعدیلکنندة تأثیر استرس، حمایت اجتماعی (ساختاری یا کارکردی) و نیز شیوههای مقابلة فردی هستند. درنهایت، واکنش به استرس، تحت تأثیر عوامل اجتماعی- فرهنگی، ازقبیل فرهنگهای عواطف، هنجارهای اجتماعی و فرایند یادگیری اجتماعی چگونگی بروز عواطف شکل میگیرد. تمرکز رویکرد فرایند استرس بهمثابة چارچوبی جامعهشناختی، بر نقش ساختارهای کلان و بافت اجتماعی در تولید الگوهای غیرتصادفی توزیع اختلالات روانی ناشی از استرس است. نوشتار حاضر لزوماً به دنبال برداشتن گامهایی عملی به منظور فهم جامعهشناختی استرس نیست، بلکه هدف اصلی آن، اشاره به مسائلی است که به هنگام مطالعة اجتماعی استرس باید کانون توجه جامعهشناسان قرار بگیرد. ازآنجاکه راهبرد اساسی پژوهشهای اجتماعی، شناسایی حلقههای اتصال سامانههای اجتماعی با استرس فردی است، این مقاله سعی کرده است با پیشنهاد چارچوبی مفهومی و تحلیلی، به گسترش حوزة جامعهشناسی استرس کمک کند