نوع مقاله : علمی
نویسندگان
1 استادیار دانشگاه زنجان، گروه جغرافیا
2 دانشجوی کارشناسیارشد مدیریت شهری، پردیس بینالملل دانشگاه فردوسی مشهد
3 دانشجوی کارشناسیارشد روابط بینالملل پردسی بینالملل دانشگاه فردوسی مشهد
4 دانشآموختۀ کارشناسیارشد مدیریت شهری، پردیس دانشگاه فردوسی مشهد
چکیده
نقشۀ ذهنی هر فردی که در فضای جغرافیایی قرار میگیرد مسبوق به نگرشها، ارزشها، عواطف، امیال و انگیزههاست؛ به عبارت دیگر، فرایندهای روانشناختی روح به نوعی به بازنمایی ذهنی جهان بیرون منجر میشوند که پایهای برای گزینشگری فضایی است. کیفیت نقشۀ ذهنی از فضاهای عمومی متأثر از عوامل اقتصادی-اجتماعی، فرهنگی و کالبدی است. حضور خانوادهها در فضاهای عمومی شهر ممکن است از بازنمایی متقابل نقشۀ ذهنی و امنیت اجتماعی متأثر باشد. هدف تحقیق بهدستآوردن همبستگی معنیدار بین کیفیت نقشۀ ذهنی و امنیت اجتماعی خانوادهها در شهر تبریز است. این مقاله به روش پیمایشی و با استفاده از پرسشنامة بسته به دنبال تحلیل رابطۀ متقابل نقشۀ ذهنی از محلههای شهری و امنیت حضور خانوادهها در فضاهای عمومی کلانشهر تبریز است. شهروندان نقشههای ذهنی متفاوتی از محلههای مختلف شهر تبریز دارند که تأثیر مستقیمی بر امنیت اجتماعی حضور خانوادهها در فضاهای عمومی دارد. نقشههای ذهنی فضاهای متعلق به حاشیهنشینان شهر تبریز تصویر مطلوبی از امنیت اجتماعی حضور خانواده در فضاهای عمومی به دست نمیدهد. حضور خانوادهها در فضاهای عمومی شهر تبریز مسبوق به گزینشگری فضایی و نقشۀ ذهنی است.
کلیدواژهها
مقدمه
نقشۀ ذهنی هر فردی که در فضای جغرافیایی قرار میگیرد مسبوق به نگرشها، ارزشها، عواطف، امیال و انگیزههاست؛ به عبارت دیگر، فرایندهای روانشناختی روح به نوعی به بازنمایی ذهنی[1] جهان بیرون[2] منجر میشوند که پایهای برای گزینشگری فضایی[3] است؛ بنابراین، بازنمایی متأثر از عوامل درونی و بیرونی است. عوامل درونی شامل روحیه، فرهنگ، تجربههای گذشته، نوع نگرش به حیات اجتماعی و...؛ و عوامل بیرونی مشتمل بر ساخت کالبدیِ متجسد[4] و خصایص فیزیکی شهر است که در جغرافیای شهری، روانشناسی محیطی و طراحی، از آنها با عنوان سیمای شهر[5] نام میبرند. فضای شهری ممکن است مکانی چندبعدی، زیستپذیر[6] و ادراکشدنی[7] تعریف شود که واجد محتوای زمانی نیز هست. این فضا بهوسیلۀ ساختمانها شکل داده می شود و ساکنان آن را ادراک میکنند و محمل بسیاری از کنشها و فعالیتهای مرتبط با هم است (دنیزتاپکو و تاپکو، 2012: 573). سنت مداوم و طولانی مشترکی بین جغرافیا و روانشناسی محیطی دربارة نقشههای ذهنی یا شناختی وجود دارد که تلاش میکند دریافتها و تصاویر ذهنی مردم از انواع متنوع محیط را ارزیابی کند (پینچ و همکاران، 2010: 377). این سنت، استعارهای است که برای تحلیل و استنباط مبسوط مردم از جهان بهکار میرود. اصطلاح نقشۀ ذهنی یا شناختی را نخستینبار تالمن[8] در سال 1948 بهکار گرفت (یانگ، 1999: 818). مطالعۀ نقشههای شناختی و ذهنی به نگرش و برآورد افراد از محیط زیست و کیفیت چشماندازها و اولویتها دربارۀ آنها، نگرشها و رفتارهای مصرفکنندگان، رفتار فضایی حامل معنا، فاصلهشناسی، پیامدهای کنش انسانی در محیط زیست طبیعی و نهایتاً تأثیر محیط زیست و فضای ساختهشده بر روانشناسی و رفتار میپردازد (لانگوپولوس، 1995: 23 نقل از فکوهی، 1383: 233). این عنوان دربارۀ توانایی انسانها برای جمعآوری، سازماندهی، انبار و ذخیره، بازگویی، اصلاح و تغییر اطلاعات محیط بهکار میرود که به مسیریابی فضایی انسان در محیطهای نو و آشنا منجر میشود که انسان در آن، طیف متنوعی از مهارتهای جهتیابی[9] را بهکار میگیرد (آیدن و همکاران، 2012). شاخصترین کار علمی در بین تحقیقات مربوط به نقشههای شناختی یا ذهنی، کتاب تأثیرگذار کوین لینچ با عنوان سیمای شهر (1960) است (دنیزتاپکو و تاپکو، 2012: 576). کیفیت نقشۀ ذهنی از فضاهای عمومی متأثر از عوامل اقتصادی-اجتماعی، فرهنگی و کالبدی است. حضور خانوادهها در فضاهای عمومی شهر ممکن است از بازنمایی متقابل نقشۀ ذهنی و امنیت اجتماعی متأثر باشد. دستیابی به درآمد مکفی و پایدار عنصر کلیدی امنیت امرارمعاش در بستر زندگی شهری است؛ زیرا دستیابی به نیازهای ضروری مسبوق به درآمد (کانتور، 2008: 248) در ایجاد امنیت اجتماعی تأثیر دارد. در اجماع عمومی، امنیت حاکی از نداشتن نگرانی روانی است و زمانی که به متغیر اجتماع و فضای شهری مرتبط میشود حاکی از تمایل حضور در میان افراد جامعه و فضاهای شهری بدون نگرانی روانی است. امنیت اجتماعی رابطة متقابلی با پدیدۀ جرم و جنایت در شهر برقرار میکند. براساس دیدگاه عوامل اجتماعی کلان و قشربندی اجتماعی (حکمتنیا و افشانی، 1389: 159)، که بر تأثیر ساختارهای کلان همانند وضعیت اقتصادی-اجتماعی بر وقوع جرم تأکید دارد، فضا یکی از متغیرهای کلانی است که بر امنیت اجتماعی حضور خانواده تأثیر دارد. اخیراً بعضی تحقیقات بر ظرفیت ویژگیهای محیط مصنوعی بهمنظور تحریک فعالیت فیزیکی متمرکز شدهاند (آون و همکاران، 2004؛ سالنس و هندی، 2008). ازاینمنظر بعضی محیطها ویژگیهایی دارند که پیادهروی را تشویق میکند و بعضی دیگر درعین حال، دارای مشخصاتی هستند که ایمنی و سلامت واحد همسایگی را تحت تأثیر قرار میدهد (فوستر و همکاران، 2010: 1156). نقشههای ذهنی مطلوب از فضاهای مشخص با فراوانی وقوع جرم یا خشونت در آن فضاها رابطۀ متقابل برقرار میکنند. هرچه میزان وقوع خشونت و جرم پایین باشد نقشۀ ذهنی مطلوبی از فضا در ذهن شناسنده پدید میآید. بحث ارتباط دو متغیر نقشۀ ذهنی و امنیت اجتماعی کمتر در کانون توجه قرار گرفته است و در مرور ادبیات نظری پژوهشی یافت نشد؛ بنابراین، محققان امیدوارند که در زمینۀ تحریک توجه و سوقدادن محققان جوان به سمت موضوع پژوهش قدمی برداشته باشند. برایناساس سؤالات اساسی تحقیق بهاینترتیب است: بازنمایی نقشۀ ذهنی شناسنده از فضاهای عمومی شهر تبریز چه تأثیری در گزینشگری فضایی و حضور خانواده در این فضاها دارد؟ رابطة بین پایگاه اجتماعی- اقتصادی شناسندهها و کیفیت کالبدی و تجسد سیمای شهری چه تأثیری در تولید نقشۀ ذهنی و به تبع آن، امنیت اجتماعی حضور خانوادهها در فضاهای عمومی شهر تبریز دارد؟
نقشۀ ذهنی و سه روایت از ذهنیت در شهر
در این مقاله سعی کردهایم موضوع نقشۀ ذهنی و شناختی را با سه روایت اصلی در چارچوب نظریۀ اجتماعی از ذهنیت در شهر مرتبط کنیم: 1. اثر زندگی شهری بر آگاهی انسان. 2. رابطة شهر با خاطره، خیال و ادراک. 3. نقش عمل روزمرۀ مردم در ایجاد فضا در شهر.
دربارة رابطۀ نقشۀ ذهنی با آگاهیبخشی، شناسنده باید با زیمل در مقالۀ «کلانشهر و حیات ذهنی» همنوا شود. زیمل معتقد است تجربۀ شهری و زندگی در شهرهای بزرگ باعث میشود پاسخهای معینی در ذهن شناسنده پدید آید که به "سازگاری حواس" دربرابر "فراوانی حسی" صحنههای شهری میانجامد. ازنظر زیمل، جامعهپذیری در شهر، در درجۀ اول، مسئلۀ گسستگی اجتماعی است. شما بهوسیلۀ همۀ دیگرانی احاطه شدهاید که هیچ رابطة مستقیمی با آنها ندارید و فقط میتوانید ارتباطتان را با آنها قطع کنید. این راهی برای روبهروشدن با وزن مطلق اعداد است. شهر مدرن انواع جدیدی از مناسبات اجتماعی و نوعی روانشناسی ویژه تولید میکند؛ نوعی خودآرایی[10] ازطریق شهر، واکنشی به جریان پیدرپی تغییر زندگی شهری و تشدید تحریک عصبی (تانکیس، 1388: 180-182). مضمون نقشههای ذهنی افراد را میتوان با مفهوم ارزنده و پرمعنی زیمل با عنوان "ایستار بیاعتنایی"[11] در شهر مدرن مرتبط دانست و ازاینرو موضوع امنیت خانواده از رهگذر نقشۀ ذهنی مطرح میشود. ازآنجاکه اولین مرحلة شکلگیری شناخت در ذهن انسان با طبقهبندی[12] و تمایز[13] بنیانگذاری میشود، خانوادهها و مخصوصاً مهاجران تازهوارد نیز تجربۀ زندگی در کلانشهر و فضاهای عمومی شلوغ را با التفات و توجه به فضاهایی خاص که بیشترین امنیت را برای ایشان داشته باشد برمیگزینند. این گزینشگری فضایی با فاصلۀ جغرافیایی اصطکاک معنیداری برقرار میکند (شکل1)؛ بهاینصورت که معمولاً از فضاها و مکانهای بلافصل محل زندگی همانند محله شروع میشود و تا حد امکان از فضاهای ناشناختۀ "دیگری" که درواقع محل تجارب زندگی روزمرة افراد دیگر است اجتناب میکند.
کانت معتقد است انسان صرفاً ازخلال فرافکنی صورتها (فرافکنی صورتهای فضایی و زمانیِ) درون طبیعت قادر است پدیدههای طبیعی را درک کند و در غیراینصورت، طبیعت برای او جز امواجی گنگ از حسهای پیدرپی نخواهد بود. به باور او، برای درک طبیعت ساختهشدن نظامی از مقولات ادراکی لازم است (فکوهی، 1383: 176). نقشههای ذهنی درواقع فرافکنی نظام اجتماعی و اقتصادی و فضاییِ گستردهترِ حیات کلانشهر است تا افراد بتوانند بهمدد مقولات ذهنی، این نظام گسترده را، که گنگ و تصورناپذیر مینماید، درک کنند. امنیت حضور خانواده نیز در فضاهای عمومی شهر محصول اداراک آگاهی از منظر شهری است. اما ازنظر بنیامین شهر عرصۀ پیچیدۀ ادراک و خاطره است. معنای فضاهای شهری در سراسر نوشتۀ او در خاطرة فردی و فرهنگی محدود میشود. بنیامین به موضوع اشیا علاقهمند بود، اما معانی شهری را همچون محتوایی در اشکال فیزیکی شهر درنظر نمیگرفت، بلکه معتقد بود این اشکال خودشان را در لحظههای مختلف به ذهن تحمیل میکنند. حس فضای مادی از راه تجربه پالایش مییابد. این کاملاّ موضوعی مربوط به ادراک فردی نیست، بلکه موضوع درگیرشدن با ذخایر معانی انباشتشده در فضاست. بنیامین معتقد است سنگها، اسکلهها، و کیوسکهای پاریس به زبانی سخن میگویند که بافت خاطره دارد. به بیان دیگر، رابطۀ خاطره با فضا در جایی میان نشانههای شهر رسمی و صدای گامهای ذهن منزوی عمل میکند. حس مکان، به بیان دقیق، در تصور، خیال و در آنچه بنیامین "رؤیای بیداری"[14] مینامد ظاهر میشود. "چتر خاطره"[15] همانند مکانها و لحظهها به دست "بازنمایی خاطرهگون"[16] رها میشود (تانکیس، 1388: 187-189). این بازنمایی، همة فضای چتر خاطره را به یاد نمیآورد و با گذشت زمان فقط نشانههای مشخص و رؤیتشدنی توان بازماندن در خاطره را دارند؛ بنابراین، نشانهشناسی شهری و فضایی در ادراک شهر بهمثابۀ خاطره نقش اساسی ایفا میکند. این نشانهها سازندۀ خطوط کلیِ نقشۀ ذهنی از فضاهای عمومی در خاطرة شناسنده است. به عبارت دیگر، تداعی حضور در فضای عمومی متراکم همانند فضاهای متلون و متنوع کلانشهرها مسبوق به نشانههای فضایی[17] است. بهمدد این نشانهها نقشههای ذهنی بهمنظور بازنمایی آنچه دربارة جهان میدانیم بهکار میرود. یکی از نشانههای متمایز نقشههای ذهنی، که آنها را به مقولة چتر خاطرۀ بنیامین نزدیک میکند، ظرفیت آنها بهمنظور دراختیارگرفتن اطلاعاتی دربارة صورتهای جهان بیرون است. خواه این صورتها رؤیتشدنی باشند خواه نادیدنی (همانند مرزهای سیاسی) (بل، 2009: 70). بنابراین نقشههای ذهنی اطلاعاتی دربارۀ احساسات، نگرشها و ادراک ما از این صورتها در اختیارمان میگذارد (همان). این نقشههای ذهنی به تجربۀ مکان و فضا ازطریق پیادهروی وابسته است. میشل دی سِرتو در پراتیک زندگی روزمره که از پندارة حکایتهای فضایی مایه میگیرد، به موضوع مواجهۀ شناسنده با حقیقت فاقد شعور شهر علاقهمند است. نقشۀ ذهنی ناشی از تجربة مکان با پای پیاده، یا تجربة آن ازطریق وسیلۀ نقلیه، یا دیدن آن از صفحة تلویزیون یا فضای مجازی تفاوت دارد (اَبر، 2012: 15). عمل پیادهروی در شهر برای درک دی سرتو از شناسنده در فضا نقش محوری دارد. این یکی از اقدامات جزئی زندگی روزمره است که مردم ازطریق آن برای خودشان جایی در شهر دستوپا میکنند. محیط شهری در اینجا عرصۀ عمل است (تانکیس، 1388: 199).
فضاهای غیررسمی و نقشههای ذهنی از ژستهای کامل خشونت[18]
بیشاز 42 درصد از جمعیت شهری جهان درحال توسعه در فضاهای غیررسمی زندگی میکنند (زبردست، 2006: 1). عموماً این اصطلاح یک ناحیۀ مسکونی در شهر (مخصوصاً کلانشهر) را تداعی میکند که فقرای بسیاری بهصورت محلی در آنجا سکونت گزیدهاند که توان دستیابی به زمین اجارهای یا تملک زمین را ندارند و ازاینرو بهصورت عدوانی، به شکل خصوصی یا عمومی، روی زمین خالی ساکن میشوند (اسریویناس، 2004: 1). فقر با تراکم جرم و جنایت رابطۀ مستقیم و با برقراری امنیت اجتماعی در فضاهای شهری رابطة معکوس دارد (شکل 2). همانطور که امنیت اجتماعی عنوان بزرگترین برنامۀ دولت در ایالات متحدۀ امریکاست که سعی دارد از بازنشستهها و کارگران ازکارافتاده و خانوادههای ایشان حمایت مالی به عمل آورد (کویل و همکاران، 2002: 357). وسعت فضاهای غیررسمی، نقشة ذهنی مطلوبی از شهر نزد شناسنده تولید نمیکند. هم افراد اجتماعات محلی ساکن در این نوع فضاها و هم فضای کالبدی مبین نابرابریهای بسیار اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و... است. نویسندگان بر این عقیده نیستند که فضاهای غیررسمی منبع ژست خشونت و ناامنی اجتماعیاند، بلکه بر این باورند که نابرابری فضایی و اجتماعی-اقتصادی ذاتاً باعث شکلگیری شخصیتهای بدرفتار و کمتحمل و عصبی میشود. ساختار کالبدی درهمریخته و نامنظم، تراکم بالای جمعیت، تراکم خانوار در واحد مسکونی، سرانة بسیار پایین اتاق بهازای نفرات، فقدان سرانههای مطلوب فرهنگی و فضاهای سبز محلی، فقدان زیرساختها و تسهیلات شهری و... نقشة ذهنی شناسندگان را متأثر میکند. ما در این مطالعه دریافتیم که نقشة ذهنی محلات و فضاهای رسمی شهر تبریز از این فضاهای غیررسمی بسیار نامطلوب است؛ به طوری که دو استراتژی بیانی در ظهور نقشۀ ذهنی ایشان مشاهده شد: 1. نادیدهانگاری و تحقیر این فضاها 2. این فضاها با عنوان فضاهای "دیگری خشن" بازنمایی شده است.
عناصر تشکیل دهنده نقشۀ ذهنی و امنیت اجتماعی
چارچوب کلی و متجسد سیمای شهر عناصر کالبدی نقشۀ ذهنی را تشکیل میدهد. چنانکه اشاره شد، نقشة ذهنی تجربۀ مکانی، علاوهبر عناصر کالبدی، از عوامل دیگری همچون روحیه و نگرشها و وضعیت اقتصادی-اجتماعی نیز متأثر میشود. همۀ عناصر کالبدی نقشۀ ذهنی در برقراری امنیت اجتماعی محمل نوعی بازنمایی دووجهی یا حتی دیالکتیکی هستند؛ به عبارت دیگر، ممکن است عامل وقوع خشونت یا جرم باشند یا باعث احساس امنیت اجتماعی خانوادهها شوند. با این حال، عناصر کالبدی تشکیلدهندۀ نقشۀ ذهنی شهر، که در مطالعۀ کوین لینچ (1381: 90- 92) نیز مطرح شده است، به این شرح است (شکل 3):
1. راه: راه محملی برای حرکت پیاده یا سواره در شهر است. تجربۀ مکانی در امتداد راه امکانپذیر میشود. عناصر دیگر نقشههای ذهنی در امتداد راه به هم میپیوندند و کلی منسجم را تشکیل میدهند. بنابراین، راهها نقش مهمی در بازنمایی نقشۀ ذهنی ایفا میکنند. راهها غالباً نفوذپذیرند؛ ازهمینرو هم مجرمان میتوانند به اعمال مجرمانه دست بزنند و چون راه عنصر فضایی رؤیتپذیری است ممکن است مانعی برای وقوع جرم نیز تلقی شود.
2. لبه: لبه عارضهای خطی در فضای جغرافیایی سهبعدی و واقعی است: مرز بین دو قسمت، گسست محسوس یا رؤیتپذیر بین دو بخش، محدودۀ مجتمع زیستی و آپارتمانی. لبهها احساس امنیت اجتماعی به وجود میآورند و درواقع مانع ورود بیگانگان هستند.
3. محله: محله بهصورت ساده عبارت است از خانههای مجاور، که در فضای جغرافیایی خاصی قرار گرفتهاند. خانوادهها به محلۀ مسکونی همان احساس خانۀ مسکونی خود را دارند و با ورود به محله خود را در محیطی آشنا و خودی مثل خانه روبهرو میبینند (جعفرپور و ادبخواه، 1383: 10). درواقع محله بهمنزلۀ نمونة فضای شهری در مقیاس انسانی محل مراجعه قرار میگیرد (باستیه و دزر، 1382: 441). محلات شهری واجد ویژگیهای جمعیتی و کالبدی، اجتماعی و اقتصادی یکسانی هستند؛ بنابراین، تراکم جمعیت آشنا و تکرار مداوم فضاها و هنجارها نوعی امنیت هستیشناختی[19] (پیری، 1390: 23) تولید میکند. امنیت هستیشناختی (گیدنز، 1384: 126) محلات باعث میشود نقشههای ذهنی مطلوبی از محلات تولید شود که خانوادهها را به حضور در فضاهای عمومی آن ترغیب کند. البته طراحی نامناسب محلات، که ورود جمعیت و خودروهای بیگانه را تسهیل میکند، تضعیف امنیت هستیشناختی را به دنبال خواهد داشت.
4. گره: گره عبارت است از کانونهایی که مبدأ و مقصد حرکت را تعیین میکنند. گرهها محل تراکم جمعیت و فعالیتها نیز هستند. گرههای سیمای شهر بهعلت تراکم، ازنظر امنیت اجتماعی وضعیتی شبیه راهها دارند. به عبارت دیگر، هم ممکن است محل ورود و خروج بیگانگان باشند و هم محل دیدهشدن جرم که بهظاهر وقوع آن را کاهش میدهد.
5. نشانه: نشانه ازآنجاکه قطعی یا احتمالی است باید قلمرو وجودش را در دانش بیابد و فقط با عملی آگاهانه ممکن است بنیاد گذاشته شود (فوکو، 1389: 126). نشانههای فضایی شهر درواقع بناهای مشخصی هستند که زمینۀ تاریخی شکلگیری روابط فضایی و اجتماعی مسبوق به آنهاست. نشانهها عارضههایی هستند که شناسنده امکان نفوذ در آنها را ندارد. مسجد محله یا بناهای تاریخی و ماندگار یا حتی مدرن ممکن است بهمثابۀ نشانههای فضایی بررسی شوند. بسیاری از اندیشمندان همانند رولان بارت، ژان گیران، ساساکی و دیگران در تحلیل نشانهها بیشتر به سمت زیباییشناسی[20] شهری سوق پیدا میکنند. نشانه و امنیت اجتماعی رابطة متقابلی دارند. یکی از ویژگیهای نشانه تفاوت و تمایز آن از بناها و مکانهای دیگر است. اما تمایز اصلی در روح متساعد نشانۀ شهری بهمثابة اثر تحققیافته یا حادثهای ممکن در فضاست که نوعی حس امنیت فضایی یا هستیشناختی تولید میکند.